جستجو

هشت مفهوم کلیدی در سواد رسانه ای

هشت مفهوم کلیدی در سواد رسانه ای

تعریف سواد رسانه ای

سواد رسانه‌ای (Media Literacy) در یک تعریف بسیار کلی عبارت است از یک نوع درک متکی بر مهارت که بر اساس آن می‌توان انواع رسانه‌ها و انواع تولیدات آن‌ها را شناخت و از یکدیگر تفکیک و شناسایی کرد.

سواد رسانه‌ای می‌تواند به مخاطبان رسانه‌ها بیاموزد که از حالت انفعالی و مصرفی خارج شده و به معادله متقابل و فعالانه‌ای وارد شوند که در نهایت به نفع خود آنان باشد. به عبارت دیگر، سواد رسانه‌ای به مخاطب کمک می‌کند تا از سبد رسانه‌ها به شکلی درست و هوشمندانه استفاده کند.

مفاهیم کلیدی سواد رسانه‌ای برای یک کاربر

سواد رسانه‌ای به معنای توانایی درک، ارزیابی و تولید محتوا در دنیای دیجیتال است. برای داشتن سواد رسانه‌ای قوی، لازم است مفاهیمی مانند شناسایی منابع معتبر خبر، تفکیک واقعیت از دروغ، درک تکنیک‌های تبلیغاتی، آگاهی از حریم خصوصی آنلاین و حقوق دیجیتال را درک کنید. همچنین، توانایی تحلیل محتوای بصری و متنی، شناسایی سوگیری‌های رسانه‌ای و استفاده مسئولانه از شبکه‌های اجتماعی از دیگر مفاهیم کلیدی هستند. با داشتن این مهارت‌ها، می‌توانید به عنوان یک شهروند دیجیتال آگاه، در دنیای اطلاعات پیچیده امروز بهتر عمل کنید.

هشت مفهوم کلیدی در سواد رسانه ای عبارتند از:

یک: همه رسانه‌ها مصنوع (constructed) هستند

هشت مفهوم کلیدی در سواد رسانه ای – رسانه‌ها به سادگی واقعیت بیرونی را نمایندگی نمی‌کنند، بلکه ساختارهایی هستند که به دقت ساخته و پرداخته شده‌اند و طی تصمیم‌های گوناگونی به وجود می‌آیند و از عوامل تعیین کننده بسیاری نتیجه می‌شوند. سواد رسانه‌ای در راستای شکستن این ساختارها (deconstructing) حرکت می‌کند و با این ساختارشکنی و بازنمایی اجزاء تشکیل دهنده آن‌ها سعی دارد شیوه ساختشان را نمایان کند.

دو: رسانه‌ها واقعیت را می‌سازند

بخش قابل توجهی از مشاهدات و تجربه‌هایی که ما بر پایه آن‌ها درک شخصی خود را از جهان و شیوه ساز و کار آن می‌سازیم توسط رسانه‌ها شکل می‌گیرد. بخش بزرگی از دیدگاه ما نسبت به واقعیت بر پایه پیام‌های رسانه‌ای پیش-ساخته که در آن‌ها جهت‌گیری، تفسیر و نتیجه‌گیری‌ مستتر است شکل گرفته است. با تقریب خوبی می‌توان گفت که رسانه‌ها، حس ما نسبت به واقعیت را شکل می‌دهند.

“رسانه‌ها واقعیت را می‌سازند” جمله‌ای است که به این معناست که رسانه‌ها، از طریق شیوه‌ی انتخاب اخبار، زاویه دید، زبان بیان و نحوه‌ی ارائه اطلاعات، در شکل‌دهی درک ما از جهان اطرافمان نقش بسیار مهمی دارند. به عبارت دیگر، رسانه‌ها نه تنها به ما می‌گویند که چه اتفاقی افتاده است، بلکه به ما می‌آموزند که چگونه به آن اتفاقات نگاه کنیم و چه احساسی نسبت به آن‌ها داشته باشیم.

چگونه رسانه‌ها واقعیت را می‌سازند؟

انتخاب اخبار: رسانه‌ها هر روز با حجم عظیمی از اخبار مواجه هستند. آن‌ها تصمیم می‌گیرند که کدام اخبار را پوشش دهند و به چه میزان به آن‌ها بپردازند. این انتخاب‌ها بر اساس معیارهایی مانند اهمیت خبر، جذابیت برای مخاطب و منافع رسانه صورت می‌گیرد.
زاویه دید: رسانه‌ها می‌توانند یک رویداد را از زوایای دید مختلفی پوشش دهند. هر زاویه دید، پیام متفاوتی را به مخاطب منتقل می‌کند.
زبان بیان: زبان و واژگانی که رسانه‌ها برای توصیف رویدادها به کار می‌برند، می‌تواند بر درک مخاطب از آن رویداد تأثیر بسزایی داشته باشد. استفاده از کلمات احساسی، اغراق‌أمیزی و یا تعمیم‌دهی می‌تواند باعث شود که مخاطب نسبت به یک موضوع واکنش احساسی نشان دهد.
تصاویر و فیلم‌ها: تصاویر و فیلم‌هایی که رسانه‌ها منتشر می‌کنند، می‌توانند تأثیر عمیقی بر احساسات و قضاوت‌های مخاطب بگذارند.
ساختار اخبار: نحوه‌ی ارائه اخبار، مانند ترتیب قرارگیری اخبار، استفاده از تیترهای جذاب و یا طولانی بودن اخبار، می‌تواند بر توجه مخاطب و درک او از اهمیت اخبار تأثیر بگذارد.

چرا این موضوع مهم است؟

آگاهی از تأثیرات رسانه‌ها: درک این نکته که رسانه‌ها واقعیت را می‌سازند، به ما کمک می‌کند تا به عنوان مخاطب، آگاهانه‌تر و منتقدانه‌تر به اطلاعات ارائه شده نگاه کنیم.
تشخیص اخبار جعلی: با شناخت تکنیک‌های رسانه‌ها در شکل‌دهی واقعیت، می‌توانیم اخبار جعلی و اطلاعات نادرست را بهتر تشخیص دهیم.
مشارکت فعال در جامعه: با آگاهی از نقش رسانه‌ها در شکل‌دهی افکار عمومی، می‌توانیم به عنوان شهروندان فعال، در شکل‌دهی افکار عمومی و ایجاد تغییرات مثبت مشارکت کنیم.
به عبارت ساده‌تر، رسانه‌ها مانند یک فیلتر عمل می‌کنند که واقعیت را از دیدگاه خود به ما نشان می‌دهند. به همین دلیل، مهم است که ما به عنوان مخاطب، به طور انتقادی به اطلاعات ارائه شده نگاه کنیم و از منابع مختلف اطلاعات کسب کنیم.

سه: مخاطبان معنای موجود در رسانه‌ها را به شیوه‌های مختلف تفسیر می‌کنند

رسانه‌ها بیشتر مطالبی را که بر پایه آن‌ها تصویر شخصی خودمان از واقعیت را می‌سازیم در اختیار ما قرار می‌دهند و ما با توجه به فاکتورهای شخصی‌مان این معناها را تفسیر می‌کنیم. فاکتورهای شخصی‌ای مانند نیازها و نگرانی‌های فردی، رضایت‌مندی‌ها و عذاب‌های روزانه، گرایش‌های جنسی و نژادی، پیش‌زمینه‌های خانوادگی و فرهنگی و غیره روی تفسیری که از رسانه‌های می‌کنیم تاثیر می‌گذارند.

چهار: رسانه‌ها دارای دلالت‌های تجاری هستند

سواد رسانه‌ای سعی دارد آگاهی مخاطبان را درباره نحوه تاثیر ملاحظات تجاری بر رسانه‌ها و این‌که چگونه چنین ملاحظاتی در محتوی، تکنیک و توزیع رسانه‌ای تاثیر می‌گذارد بالا ببرد. بیشتر رسانه‌ها کسب و کارهایی هستند که بر پایه سودآوری فعالت می‌کنند. در نتیجه سوال‌های مرتبط با مالکیت و کنترل رسانه‌ها کلیدی هستند: تعداد نسبتا اندکی از افراد آن‌چه را که از طریق رسانه‌ها می‌بینیم، می‌خوانیم و می‌شنویم کنترل می‌کنند.

“رسانه‌ها دارای دلالت‌های تجاری هستند” به این معناست که رسانه‌ها، علاوه بر نقش اطلاع‌رسانی و تأثیرگذاری بر افکار عمومی، یک کسب‌وکار هستند و اهداف اقتصادی دارند. به عبارت دیگر، رسانه‌ها برای بقاء و رشد خود نیاز به کسب درآمد دارند و این امر بر محتوا، نحوه ارائه اطلاعات و حتی سیاست‌های رسانه‌ای آن‌ها تأثیر می‌گذارد.

دلالت‌های تجاری رسانه‌ها چه هستند؟

تبلیغات: یکی از اصلی‌ترین منابع درآمد رسانه‌ها، تبلیغات است. این بدان معناست که رسانه‌ها برای جذب تبلیغ‌کننده بیشتر، مجبورند مخاطبان گسترده‌تری را جذب کنند و محتوایی تولید کنند که مورد توجه تبلیغ‌دهندگان باشد.
حامیان مالی: برخی از رسانه‌ها، به ویژه رسانه‌های آنلاین، از حامیان مالی برای تأمین بودجه خود استفاده می‌کنند. این حامیان مالی ممکن است بر محتوای رسانه‌ها تأثیر بگذارند و جهت‌گیری آن‌ها را تغییر دهند.
فروش محتوا: رسانه‌ها می‌توانند از طریق فروش محتوا، مانند اشتراک‌های پولی، فروش کتاب‌های الکترونیکی یا برگزاری رویدادها، درآمد کسب کنند.
بازاریابی محتوا: بسیاری از رسانه‌ها، به ویژه رسانه‌های آنلاین، از محتوا به عنوان ابزاری برای بازاریابی محصولات و خدمات خود یا سایر شرکت‌ها استفاده می‌کنند.
تأثیر بر تصمیم‌گیری‌های اقتصادی: رسانه‌ها با پوشش اخبار اقتصادی، معرفی محصولات و خدمات جدید و ایجاد روندهای مصرف، می‌توانند بر تصمیم‌گیری‌های اقتصادی مصرف‌کنندگان و کسب‌وکارها تأثیر بگذارند.

چرا دلالت‌های تجاری رسانه‌ها مهم هستند؟

تنوع محتوایی: دلالت‌های تجاری باعث می‌شود که رسانه‌ها به دنبال تولید محتوایی باشند که علاوه بر جذابیت برای مخاطبان، برای تبلیغ‌دهندگان نیز جذاب باشد. این امر می‌تواند منجر به تنوع محتوایی و ارائه گزینه‌های بیشتر به مخاطبان شود.
رقابت بین رسانه‌ها: دلالت‌های تجاری باعث ایجاد رقابت بین رسانه‌ها می‌شود که این رقابت می‌تواند به بهبود کیفیت محتوا و ارائه خدمات بهتر به مخاطبان منجر شود.
خطرات احتمالی: از سوی دیگر، دلالت‌های تجاری ممکن است منجر به برخی مشکلات مانند سوگیری در اخبار، تأثیرگذاری تبلیغ‌دهندگان بر محتوا و کاهش تنوع صداهای مختلف در رسانه‌ها شود.
درک دلالت‌های تجاری رسانه‌ها برای هر فردی که از رسانه‌ها استفاده می‌کند ضروری است. با آگاهی از این دلالت‌ها، می‌توانیم به عنوان مخاطب، به طور انتقادی به محتوای رسانه‌ها نگاه کنیم و از تأثیرات پنهان تبلیغات و حامیان مالی آگاه باشیم.

به عبارت ساده‌تر، وقتی رسانه‌ها به دنبال کسب درآمد هستند، ممکن است محتوایی را تولید کنند که بیشتر به نفع آن‌ها و حامیان مالی‌شان باشد تا به نفع عموم مردم.

پنج: رسانه حاوی پیام‌های ایدئولوژیکی و ارزشی است

همه محصولات رسانه‌ای به گونه‌ای در حال تبلیغ هستند و روش‌ها و ارزش‌های مورد نظرشان را اعلام می‌کنند. به صورت مستقیم یا غیر مستقیم، رسانه‌های جریان اصلی پیام‌های ایدئولوژیکی‌شان را درباره موضوعاتی مانند «طبیعت یک زندگی خوب»، «فضیلت‌های مصرف‌گرایی»، «نقش زن‌ در جامعه»، «پذیرش اراده اولیای امور» و «پذیرش بی‌چون و چرایی میهن‌پرستی» به مخاطب منتقل می‌کنند.

شش: رسانه‌ها دلالت‌های اجتماعی و سیاسی دارند

رسانه‌ها تاثیر زیادی بر سیاست‌ها و شکل‌ دادن تحولات اجتماعی دارند. تلویزیون به کمک «تصویر سازی» می‌تواند روی انتخاب یک رهبر ملی تاثیر جدی بگذارد. رسانه‌ها ما را با دغدغه‌هایی نظیر «مشکلات حقوق شهروندی»، «قحطی در آفریقا» و «اپیدمی شدن ایدز» درگیر می‌کنند. آن‌ها ما را با موضوعات ملی یا جهانی صمیمی می‌کنند به گونه‌ای که ما به زبان مارشال مک‌لوهان به شهروندان «دهکده جهانی» بدل می‌شویم.

عبارت “رسانه‌ها دلالت‌های اجتماعی و سیاسی دارند” به این معناست که رسانه‌ها تنها ابزار انتقال اطلاعات نیستند، بلکه بر شکل‌گیری افکار عمومی، رفتارهای اجتماعی و حتی تحولات سیاسی جوامع تأثیرگذارند.

چه دلالت‌هایی؟

رسانه‌ها از طریق روش‌های مختلفی بر ابعاد مختلف زندگی اجتماعی و سیاسی تأثیر می‌گذارند:

شکل‌دهی به افکار عمومی: رسانه‌ها با انتخاب اخبار، زاویه دید و زبان بیان، می‌توانند دیدگاه مخاطبان را نسبت به رویدادها و مسائل مختلف شکل دهند.
تأثیر بر رفتارهای اجتماعی: رسانه‌ها می‌توانند الگوهای رفتاری جدیدی را معرفی کنند و یا رفتارهای موجود را تقویت یا تضعیف کنند.
تعیین دستور کار: رسانه‌ها با برجسته‌سازی برخی موضوعات و نادیده گرفتن سایر موضوعات، می‌توانند دستور کار عمومی را تعیین کنند و بر اولویت‌های جامعه تأثیر بگذارند.
تأثیر بر انتخابات و سیاست: رسانه‌ها می‌توانند در انتخابات و رقابت‌های سیاسی نقش مهمی ایفا کنند و بر افکار عمومی و تصمیم‌گیری رأی‌دهندگان تأثیر بگذارند.
تقویت هویت‌های اجتماعی: رسانه‌ها می‌توانند هویت‌های اجتماعی مختلف را تقویت یا تضعیف کنند و به ایجاد یا تقویت شکاف‌های اجتماعی کمک کنند.
نشر فرهنگ و ارزش‌ها: رسانه‌ها نقش مهمی در انتقال فرهنگ، ارزش‌ها و باورها دارند و می‌توانند به گسترش یا تغییر آن‌ها کمک کنند.
مثال‌های عینی

تبلیغات: تبلیغات تجاری و سیاسی با استفاده از تکنیک‌های روانشناسی، تلاش می‌کنند تا رفتار مصرف‌کنندگان و رأی‌دهندگان را تحت تأثیر قرار دهند.
اخبار جعلی: انتشار اخبار جعلی می‌تواند باعث ایجاد سردرگمی، افزایش تنش‌های اجتماعی و حتی تحریک خشونت شود.
شبکه‌های اجتماعی: شبکه‌های اجتماعی با ایجاد فضاهای گفت‌وگو، به شکل‌گیری افکار عمومی و بسیج اجتماعی کمک می‌کنند.
فیلم‌ها و سریال‌ها: فیلم‌ها و سریال‌ها می‌توانند به عنوان ابزارهای قدرتمند برای انتقال ارزش‌ها و ایده‌ها و شکل‌دهی به هویت فرهنگی عمل کنند.

چرا این موضوع اهمیت دارد؟

آگاهی از تأثیرات رسانه‌ها: درک دلالت‌های اجتماعی و سیاسی رسانه‌ها به ما کمک می‌کند تا به عنوان مصرف‌کنندگان رسانه، آگاهانه‌تر و منتقدانه‌تر به اطلاعات ارائه شده نگاه کنیم.
استفاده مسئولانه از رسانه‌ها: با آگاهی از قدرت رسانه‌ها، می‌توانیم از آن‌ها به صورت مسئولانه و برای ارتقای جامعه استفاده کنیم.
تشخیص اخبار جعلی و اطلاعات نادرست: در عصر اطلاعات، تشخیص اخبار جعلی و اطلاعات نادرست از اهمیت بالایی برخوردار است.
مشارکت فعال در جامعه: با درک نقش رسانه‌ها در شکل‌دهی به جامعه، می‌توانیم به عنوان شهروندان فعال، در شکل‌دهی افکار عمومی و ایجاد تغییرات مثبت مشارکت کنیم.
در نهایت، رسانه‌ها ابزاری قدرتمند هستند که می‌توانند برای خوب یا بد استفاده شوند. آگاهی از دلالت‌های اجتماعی و سیاسی رسانه‌ها، کلید استفاده هوشمندانه از آن‌ها است.

هفت: فرم و محتوا در رسانه‌ها به شدت به هم مرتبط هستند

همان‌طور که مارشال مک‌لوهان هم اشاره کرده است،‌ هر رسانه دستور زبان مخصوص خودش را دارد و واقعیت را به شیوه منحصر به خودش کدگذاری می‌کند. یک رویداد معین توسط رسانه‌های مختلف گزارش می‌شود، اما تاثیر و پیام مختلفی ایجاد می‌کند.

مک‌لوهان معتقد بود که هر رسانه‌ای، یک محیط جدیدی را برای انسان ایجاد می‌کند. این محیط جدید، نحوه‌ی تفکر، احساس و تعامل ما با جهان را تغییر می‌دهد. به عنوان مثال، اختراع چاپ، باعث ایجاد یک فرهنگ نوشتاری شد که بر تفکر خطی و تحلیلی تأکید داشت. در مقابل، تلویزیون با تأکید بر تصاویر متحرک و صدا، یک فرهنگ بصری و حسی را ایجاد کرد.

برای درک بهتر این موضوع، به مثال‌های زیر توجه کنید:

رادیو: رادیو با استفاده از صدا، تصاویری را در ذهن شنونده ایجاد می‌کند. این تصاویر تحت تأثیر صدای گوینده، موسیقی و افکت‌های صوتی قرار دارند.
تلویزیون: تلویزیون با ترکیب صدا و تصویر، یک تجربه حسی غنی را برای بیننده فراهم می‌کند. این تجربه، بر احساسات و ادراک بیننده تأثیر می‌گذارد.
اینترنت: اینترنت با فراهم کردن امکان دسترسی به اطلاعات گسترده و ارتباطات تعاملی، شیوه‌ی یادگیری، کار و تعامل اجتماعی ما را به طور اساسی تغییر داده است.
درک ارتباط بین فرم و محتوا در رسانه‌ها، به ما کمک می‌کند تا:

تأثیر رسانه‌ها بر جامعه را بهتر درک کنیم: ما می‌توانیم ببینیم که چگونه رسانه‌ها، ارزش‌ها، باورها و رفتارهای ما را شکل می‌دهند.
به عنوان مصرف‌کننده‌ی رسانه، آگاه‌تر باشیم: ما می‌توانیم با شناخت ویژگی‌های مختلف رسانه‌ها، به طور انتقادی به محتوای آن‌ها نگاه کنیم و از دستکاری شدن توسط رسانه‌ها جلوگیری کنیم.
به عنوان تولیدکننده‌ی محتوا، مؤثرتر باشیم: ما می‌توانیم با انتخاب فرم مناسب برای انتقال پیام خود، به مخاطبان خود بهتر برسیم.
به طور خلاصه، مک‌لوهان به ما یادآوری می‌کند که رسانه‌ها صرفاً ابزار انتقال اطلاعات نیستند، بلکه محیط‌هایی هستند که ما در آن‌ها زندگی می‌کنیم و این محیط‌ها، بر نحوه‌ی تفکر، احساس و تعامل ما با جهان تأثیر می‌گذارند.

هشت:‌هر رسانه‌ای فرم زیبایی‌شناسیک منحصر به خودش را دارد

همان‌گونه که ریتم‌های دلپذیر یک قطعه شعر یا غزل را تشخیص می‌دهیم و از آن لذت می‌بریم، باید بیاموزیم که از فرم‌ها و تاثیرهای انواع رسانه‌ها لذت ببریم.

این جمله به این معنی است که هر رسانه، چه کتاب باشد، چه فیلم، چه نقاشی یا حتی یک پست اینستاگرامی، دارای یک زبان بصری، شنیداری یا حسی خاص خود است که به آن هویت و سبک منحصر به فردی می‌بخشد. این زبان شامل عناصری مانند رنگ‌ها، خطوط، ساختار، نورپردازی، موسیقی، کلمات و حتی فضای کلی اثر می‌شود.

برای درک بهتر، بیایید چند مثال بزنیم:

فیلم: یک فیلم ترسناک از رنگ‌های تیره، نورپردازی کم و موسیقی‌های تنش‌زا استفاده می‌کند تا حس ترس و اضطراب را در بیننده ایجاد کند. در مقابل، یک فیلم کمدی ممکن است از رنگ‌های روشن، موسیقی شاد و حرکات سریع استفاده کند تا بیننده را بخنداند.
نقاشی: یک نقاشی انتزاعی ممکن است از خطوط شکسته، رنگ‌های جسور و ترکیب‌بندی نامتقارن استفاده کند تا احساسات و مفاهیم انتزاعی را منتقل کند. در حالی که یک نقاشی رئالیستی تلاش می‌کند تا واقعیت را به طور دقیق و با جزئیات زیاد به تصویر بکشد.
موسیقی: موسیقی کلاسیک دارای ساختارهای پیچیده، سازهای متنوع و ملودی‌های طولانی است، در حالی که موسیقی پاپ اغلب دارای ساختارهای ساده‌تر، تکرارهای بیشتر و ملودی‌های کوتاه‌تر است.

چرا این موضوع مهم است؟

شناسایی سبک: با شناخت فرم زیبایی‌شناسیک یک رسانه، می‌توانیم سبک آن را تشخیص دهیم و به طور دقیق‌تر آن را تحلیل کنیم.
درک پیام: فرم زیبایی‌شناسیک یک رسانه، در انتقال پیام آن نقش بسیار مهمی دارد. به عنوان مثال، استفاده از رنگ قرمز در یک تبلیغ می‌تواند احساس هیجان و انرژی را القا کند.
لذت بردن از هنر: با درک تفاوت‌های زیبایی‌شناسیک بین رسانه‌های مختلف، می‌توانیم از هر کدام به شیوه‌ای بهتر لذت ببریم.
به طور خلاصه، فرم زیبایی‌شناسیک، زبان منحصر به فرد هر رسانه‌ای است که به آن هویت و شخصیت می‌بخشد. با درک این زبان، می‌توانیم به عنوان مخاطب، بهتر با آثار هنری ارتباط برقرار کنیم و به عنوان خالق، آثار هنری جذاب‌تری تولید کنیم.