بشر تا قبل از عصر روشنگری به مقتضای فطرت و همسویی با بطن خلقت، معنویت و ندای طبیعت، رعایت حفظ اصل زوجیت را برخود لازم و حتمی می دید امّا با ظهور عصر تكنیك و مدرنیته به یكباره مبانی نگرش انسان بر زندگی دچار تحول گردید به طوری كه كمكم جایگاه ارزشی خانواده و هویت مقدس و رنگین آن رو به بیرنگی نهاد.
بحران معنویت و ضرورت طرح آن در دنیای معاصر
بررسی های جدید جامعه شناسان و اندیشمندان دنیای غرب نشان داده است كه اضمحلال نظام خانواده گرچه بصورت مقطعی احساس لذت و كامجویی را برای انسان ها به ارمغان آورده امّا در درازمدت با ارضاء نیازهای مادی و غیرمنطقی افراد نوعی پوچی و لاقیدی را در جوامع بشری و در نظام خانواده ایجاد نموده است.
پرپینو در كتاب خود تحت عنوان «سقوط خانواده»، تغییرات رو به زوال خانواده را مهم ترین مشكل بشر امروزی دانسته و افزایش طلاق، خانوادههای تكسرپرست و ناهنجاری های اجتماعی را دستاورد مدرنیته می داند و ایجاد مكاتب فلسفی جدید را یكی از اهرم های فشار برتوازن اجتماع می داند.
شیوع بیماری هایی چون ایدز و تمایل روزافزون جوانان به استعمال مواد مخدر در نتیجه ایجاد روابط ناسالم و جستجوی عاطفه در خارج از محیط خانواده است.
عصر كنونی با بحران خانواده روبرو شده، روابط مبتنی برتعهد و عشق و صداقت از خانواده رخت بربسته، پرورش نسل سالم براساس ارتباط نسبی نفی یا نهی گردیده است، ازدواج توافقی و صوری جای پیوند حقیقی را گرفته و فرزندان تكوالد معضلات عدیده ای را برای جامعه خود و والد آفریده اند.
قداست خانواده و رسالت همسری محدودیت معرفی می شود و تعهد در برابر اعضای خانواده اسارت نامیده شده و حاكمیت اندیشه دینی برنظام خانواده منفور و ناكارآمد همراه با نقیصه و تبعیض معرفی گردیده است.
لذا امروزه موضوع نهاد خانواده در میان اندیشمندان چالشهای سهمگینی پدیدآورده است و در جوامع صنعتی خانواده به سوی فروریزی ساختارها و ارزش هایش پیش می رود و شكلهای جدید خانواده بوجود می آید. و ضرورت طراحی و برنامه ریزی برمبنای دینی و معنویت الهی جهت حمایت از خانواده بیش از پیش احساس می گردد.
لزوم تبیین معنویت و دین در خانواده
امروزه بشر در سایه علم و تجربه به این حقیقت یقینی رسیده است كه پایههای شخصیت هر انسان را وراثت، تربیت و فرهنگ تشكیل می دهد و سعادت هر جامعه در گروه سلامت خانواده در آن جامعه است این مسأله به صورت یك اصل اساسی در مضامین آیات و نیز كلمات معصومان به وفور دیده می شود و در لسان انبیای عظام و اوصیای آنان كراراً یافت می گردد. این خود دلیل قدرت پاسخگویی و غنای اسلام تا روز قیامت است.
هویت خانواده در فرهنگ دینی هویتی است براساس عشق و ایمان و نیازهای انسان، كه در عین قانونمندی و حق باوری، لطف پروری و شایسته محوری را نیز دارا است و تمایلات فردی در آن جای خود را به انعطاف و تمكین در برابر قانون الهی می دهد.
دین و معنویت آدمی را در پندار، گفتار و رفتار متعادل میكند به طوری كه انسان تلاش می كند در جهت تأمین مصالح همگانی و تضمین خانوادهای سالم بكوشد تا جامعهای پاك و سعادتبخش ایجاد نماید و هر فرد به حقوق طبیعی و مشروع خود به آسانی دست یابد.
بسیاری از اندیشمندان و صاحب نظران معتقدند جهان امروز در بحران معنویت به سر می برد این بحران اخلاقی و معنوی سبب شده كه بشر معیار هایی برای خوبی و بدی نداشته باشد.
در این رهگذر از جمله نهاد هایی كه در عصر بحران معنویت دگرگون گردیده خانواده و قداست آن می باشد. به طوری كه:
* روابطشان سست و متزلزل است و از صفا و صمیمیت و در همه آرامش و سكون واقعی خبری نیست.
* زن و شوهر ظاهراً در كنار یكدیگرند ولی وضع حیاتشان آنان را چون دو بیگانه در كتاب هم قرار داده است.
* آمار طلاق سرسامآور است و افزایش خانوادههای تك سرپرست بیداد میكند.
* مهر و عطوفت لازم را از خانواده ها بدست نمی آورند و در نتیجه اغلب زودرنج و زودشكن و بیعاطفه اند.
* به علت عدم برخورداری نسل از تربیت صحیح، بزهكاری كودكان رو به افزایش و تزاید است.
* به علت آزادی بیبند و بار در ارضای هوسهای جنسی، مردان نیازی به ازدواج نمی بینند و با ارضای آزاد از پذیرش مسئولیت اداره خانواده سر باز می زنند.
* تولد فرزندان نامشروع رو به افزایش است و وحدت ها و صمیمیت ها در حال تزلزل و سقوط است.
بحران معنویت و ضرورت طرح آن در دنیای معاصر
معنویت ضمن آن كه به حیات و زندگی معنا، روح و هدف می بخشد انسان را در مسیری از كمال قرار می دهد كه در هیچ موردی متوقف نمی شود این نوع نگرش ضمن ارائه هدف های متعالی و مقدس، افرادی فداكار می سازد، آدمی را نیز از سقوط در دره هولناك پوچ گرایی و هیچ ستایی نجات می دهد.
به عبارتی معنویت داروی درمان بسیاری از نابسامانی ها و بیماری های روحی بشر امروز است كه مواد مخدر، الكل، پول و علم و تكنولوژی از عهده درمان آن بر نمیآیند.
زندگی كه منطبق با معنویت است، مسیر زندگی و هدف آن مشخص بوده و در این مسیر، بنبست و آخر خطی وجود ندارد این امر یك حركت خود آگاه و اختیاری را در رودخانة پرتلاطم زندگی مادی بوجود می آورد بهگونه ای كه هدایت الهی را شامل حال انسان امروزی می كند.
“یا ایها الناس قد جاء تكم موعظة من ربكم و شفاء لما فی الصدور و هدی و رحمة للمۆمنین” (نور/4)
ای مردم! پند و اندرزی از جانب خداوند به شما داده شده است كه مایه بهبودی و آرامش خاطرتان می باشد و رحمت و هدایتی برای مومنان است.
دین و معنویت آدمی را در پندار، گفتار و رفتار متعادل می كند به طوری كه انسان تلاش می كند در جهت تأمین مصالح همگانی و تضمین خانوادهای سالم بكوشد تا جامعه ای پاك و سعادت بخش ایجاد نماید و هر فرد به حقوق طبیعی و مشروع خود به آسانی دست یابد.