لزوم مشارکت مردم در تمام فعالیت های اجتماعی و سیاسی امروزه در همة جوامع پذیرفته شده و روز به روز نیز بر اهمیت آن افزوده میشود. تحقیق حاضر با هدف بررسی عوامل اجتماعی مؤثر بر مشارکت اجتماعی- سیاسی انجام شده است. در این تحقیق، با استفاده از نظریه های تلفیقی مشارکت به منزلة پشتوانة نظری، رابطة بین رضایت مندی اجتماعی و سیاسی، دینداری، رسانه ها و پایگاه اجتماعی- اقتصادی با مشارکت تحت بررسی قرار گرفت. روشی که در تحقیق حاضر به کار رفته پیمایش است و از تکنیک پرسشنامه برای جمع آوری اطلاعات استفاده شده است. جمعیت تحقیق کلیة شهروندان بالای 18 سال شهر کرج است که 400 نفر از میان آنها به مثابة نمونه انتخاب شدند. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون های رگرسیون خطی دومتغیره، آزمون تی، و رگرسیون چندمتغیره استفاده شد. درنهایت، مشخص شد که رضایت مندی سیاسی 33 درصد از 19 درصد از / تغییرات مشارکت اجتماعی- سیاسی را توضیح میدهد، دینداری نیز 6 تغییرات متغیر وابسته را تبیین میکند. بین هریک از متغیرهای رضایت مندی اجتماعی، رسانة جمعی، درآمد و جنسیت با مشارکت اجتماعی- سیاسی هم رابطة معنادار مشاهده شد. پس از ورود همزمان متغیرهای اصلی و متغیرهای شخصی شهروندان به مدل تحقیق، مشخص شد که درمجموع متغیرهای تحقیق 41 درصد از تغییرات مشارکت اجتماعی- سیاسی را توضیح میدهند. نتایج تحقیق حاضر از برازش بالای نظریة تحقیق با یافته های تجربی مشاهده شده حکایت دارد.
نویسندگان : بیژن زارع – مجید روهنده
منبع : مجله مطالعات اجتماعی ایران
مقدمه و طرح مسئله
انسان موجودی اجتماعی است، تاجاییکه او را حیوانِ «مدنیالطبع» تعریف کردهاند (کاردان و دیگران، 1372: 388). تعریف یادشده ازآنجهت است که انسان همواره بهصورت جمعی زندگی کرده و نیازهای خود را بهوسیلة دیگران و بهمدد آنان رفع کرده است. تاریخ حیات انسان تاریخ همکاری و مشارکت است. زمانی که نخستینبار انسان دریافت که میتواند با تجمیع توان خود بر مشکلات فائق آید، مشارکت زاده شد.
واژة مشارکت[1] ازحیث لغوی بهمعنای درگیری و تجمع برای منظوری خاص است. درباب معنای لغوی آن بحثهای فراوانی شده است، ولی درمجموع میتوان جوهرة اصلی آن را درگیری، فعالیت و تأثیرپذیری دانست (علویتبار، 1379: 15). مشارکت مردم بهمعنای همکاری داوطلبانه و ارادی آنها در فرآیند توسعه است (ابراهیمزاده، 1377: 2). مشارکت مردم در روند توسعه از چنان اعتباری برخوردار است که توسعه را معادل مشارکت دانستهاند (همان: 1). مشارکت فرآیند تصمیمگیری و حل مشکل است و دربارة افراد و گروههایی بهکار میرود که منافع، علایق، تخصص و دیدگاههای مختلف دارند و برای نفعرساندن به کسانی کار میکنند که تصمیمها و اقدامات بعدیشان بر آنها تأثیرگذار خواهد بود (سیریساک،[2] 2009: 406).
مشارکت بخش جوهری و اساسی رشد انسان و توسعة اعتماد به خود، ابتکار، سربلندی، فعالیت، مسئولیتپذیری و تعاون اجتماعی است. بدون چنین توسعه و تحولی در درون مردم تلاش و اقدام برای امحای فقر و توسعهنیافتگی، اگر غیرممکن نباشد، دستکم با مشکلات عدیدهای مواجه خواهد بود» (بورکلی،[3] 1996: 56).
بهنظر گائوتری،[4] «مشارکت فرایندی اجتماعی، عمومی، یکپارچه، چندگانه، چندبعدی و چندفرهنگی استکه هدف آن کشاندن همة مردم به ایفای نقش در همة مراحل توسعه است» (ازکیا و غفاری، 1383: 290). گسترش مشارکت تأثیر بهسزایی در کاهش فقر، رفع سوءتغذیه، تأمین کمترین میزان خدمات عمومی، توسعة فرصتهای شغلی، بهبود بهرهوری درآمد، افزایش تولید کشاورزی و مواد غذایی، تأمین امنیت در اجتماع و خانواده دارد (فردرو و رضوانی، 1381: 181).
برخی از مشکلات ساختاری و عملکردی برنامههای توسعه ناشی از نارساییهایی است که در این حوزه داریم، بهخصوص اگر این نکته را در نظر بگیریم که قسمت بزرگی از هزینههای اجراییشدن طرحها را بهطور مستقیم و غیرمستقیم مردم پرداخت میکنند، موضوع مشارکت مردم در اجرا ملموس تر میشود (پوراحمد و دیگران، 1385: 75). مشارکت عمومی مؤلفة بنیادین برنامهریزی خوب است. طرح جامع و فراگیر طرحی است که با مردم انجام شده باشد نه برای مردم (زیمرمن،[5] 1996: 1).
در برنامههای توسعه و نوسازی در ایران، توجه زیادی به مشارکت مردم و ایجاد سازوکارهایی جهت واگذاری برخی اختیارات تصمیمگیری و اجرایی به آنها نشده است. همچنین، بیثباتیها و ناامنی اجتماعی و تسلط حوزة دولتی بر بخش خصوصی، زیستجهان افراد را با مشکلات زیادی مواجه کرده و نگرشهای دنیاگریزانه و فردگرا مجال ظهور یافته است. درنتیجه، آنچه اهمیت زیادی پیدا کرده حفظ حوزة خصوصی و منافع فردی است و توجه به مصالح جمعی و پیگیری آن دراینمیان مطرح نبوده است. گسترش این امر در اقدامات توسعه ای اخیر به همراه محدودیت های ساختاری برای مشارکت، تعلق خاطر افراد را به مصالح جمعی و امور عمومی و احساس قدرت تأثیرگذاری بر آنها را کاسته است. حال آنکه اصل اساسی جوامع کنونی مشارکت مردم و حضور مؤثر آنها در عرصة عمومی است. نکتة دیگر، وضعیت جوانان بهمنزلة قشری با ظرفیتهای متنوع و کمّیت زیاد است که با توفیقنیافتن در بهدستآوردن موقعیت اجتماعی و اقتصادی به سمت رفتارهای انفعالی و مجرمانه کشیده میشوند؛ بهطوریکه احساس تنهایی، ناامیدی، بیبرنامگی، ابطال وقت، احساس بیقدرتی و ناتوانی در تأثیرگذاری بر وضع موجود از ویژگیهای آنها محسوب شده است (منطقی، 1383). علاوهبر آنچه گفته شد، مشارکت مردم در فرآیند توسعه میتواند تعهد[6] آنها را به فعالیتهای توسعهای و اجتماع محلیشان تقویت کند (متا،[7] 1984: 178). بنابراین، برای تقویت و گسترش مشارکت مردم در حوزة اجتماعی و سیاسی، شناخت عوامل مؤثر بر این امر، که موضوع پژوهش حاضر است، ضروری به نظر میرسد.
اهداف تحقیق
اهداف این تحقیق بهاینشرح است: الف) شناسایی متغیرهای اصلی اثرگذار بر تمایل شهروندان در مشارکت و نیز تعیین میزان و سهم اثرگذاری هریک از این متغیرها بر متغیر وابستة تحقیق. ب) ارائة راهکارها و پیشنهادهای جدید جهت بالابردن میزان مشارکت اجتماعی و سیاسی در بین شهروندان.
همانطور که گفته شد، هدف کلی و اصلی این تحقیق مطالعه و بررسی عوامل اجتماعی مؤثر بر مشارکت اجتماعیـ سیاسی شهروندان شهر کرج است. سؤال اصلی نیز این خواهد بود که کدام عوامل اجتماعی بر مشارکت اجتماعی ـ سیاسی شهروندان تأثیرگذارند؟
مروری بر تحقیقات پیشین
گات[8] و همکاران (2002) رابطة بین مذهب و مشارکت را دربین گروههای مذهبی مطالعه کردند. یافتههای این پژوهش نشان داده که میزان مشارکت سیاسی درمیان گروههای مذهبی تفاوت معناداری دارد. از نتایج مهم این پژوهش این است که میزان مشارکت گروهها به عوامل دیگری همچون الگوهای خانوادگی، میزان پایبندی مذهبی، منافع سیاسی گروهها و دانش و آگاهی سیاسی افراد وابسته است. تحقیقات لایگلی[9] نیز نشان میدهد که داشتن دوستان فعال در امور سیاسی موجب افزایش احتمال مشارکت خود افراد میشود. او نتیجه میگیرد بحث با دوستانی که به سیاست علاقهمندند یا به فعالیت سیاسی میپردازند، میتواند در یادگیری فعالیت سیاسی کمککننده باشد (به نقل از مککلارگ،[10] 2003). دی. ال. شث،[11] ضمن تأکید بر متغیرهای درآمد، شغل، تحصیلات و مجموع شاخصهای پایگاه اقتصادی و اجتماعی، شهرنشینی، و عضویت سازمانی مؤثر در میزان مشارکت سیاسی افراد، بیان میکند که سواد یکی از متغیرهای بسیار قدرتمند و مؤثر بر میزان مشارکت است (بارکان، 1999: 66). مککلارگ نیز در پژوهشی با عنوان «شبکة اجتماعی و مشارکت سیاسی» دریافت که علاوهبراینکه تعاملات اجتماعی محتوای سیاسی مهمی دارند، اندازة شبکة تعامل افراد نیز مهم است. افرادی که با دوستان و آشنایان سیاسی بیشتری ارتباط داشته اند از مشارکت سیاسی بهتری نیز برخوردار بوده اند. در گروههای دونفری، مانند زنوشوهرها، نتایج نشان میدهد زوجینی که همسرانشان به سیاست علاقهمندند از میزان مشارکت بیشتری برخوردار بودهاند (مککلارگ، 2001). الکس انکلس[12] در تحقیقات خود در کشورهای درحالتوسعه به ویژگی های اجتماعی و روانشناختی شهروند مشارکتجو پرداخته و دریافته است مشارکت افرادی که آگاهی سیاسی زیادی دارند، در فعالیتهای سیاسی و مذهبی بیشتر است (محسنی، 1378). در تحقیق شفیعی (1381) نتایج نشان دادهاند که متغیرهای جنس، سن، تحصیلات، شغل، احساس تعلق اجتماعی، رضایت از خدمات شهری و عضویت در تشکلها با متغیر مشارکت اجتماعی رابطة معنی داری دارند. فریده حسینی (1384) در تحقیقی بر عوامل اجتماعی نظیر پایگاه اجتماعی- اقتصادی، تحصیلات، جنسیت و نیز شغل بهمنزلة عوامل تأثیرگذار بر مشارکت در سازمانهای غیردولتی تأکید دارد. تقوایی و همکاران (1389) نیز در پژوهشی مهمترین عوامل مؤثر بر منطقة 4 شهر تبریز را بررسی کردند. یافتههای این پژوهش نشان داد که پایگاه اقتصادیـ اجتماعی شهروندان اصلیترین عامل مؤثر بر مشارکت و تقویت فرهنگ شهروندی است. تحقیقی دیگر با عنوان «مشارکت اجتماعی و عوامل اجتماعی مؤثر بر آن» بههمت فیضالله نوروزی و مهناز بختیاری درهمینزمینه نگاشته شده است. یافتههای این پژوهش حاکی از میزان مشارکت اجتماعیـ سیاسی متوسط به پایین در شهرستان خدابنده است. همبستگی معنیداری در سطح اطمینان 99 درصد بین متغیرهای مستقل (سن، جنسیت، طبقة اجتماعی، بیگانگی اجتماعیـ سیاسی، اعتماد و رسانههای گروهی با متغیر وابسته (مشارکت اجتماعی ـ سیاسی) برقرار است.
درمجموع، تحقیقی که بهطور مستقیم با موضوع این تحقیق منطبق باشد در ایران انجام نشده است. تحقیقاتی هم که انجام شدهاند محدودند و بیشتر هم توصیفی هستند تا تبیینی. درباب تحقیقات خارجی نیز باید اذعان کرد که اگرچه پایه و اساس مقبولی دارند، ارزشهای سنجیدهشده در آنها با جامعة ما سنخیتی ندارد و بنابراین، نمیتوان آنها را به کشور ایران تعمیم داد. بااینحال، تحقیقات انجامشده اطلاعاتی را در اختیار محققان قرار میدهند که از دوبارهکاری و انجام تحقیقات تکراری جلوگیری بهعمل میآورند.
چارچوب نظری
مشارکت اجتماعی مشارکت در مسائل اجتماعی است که درکنار حوزة اقتصادی، فرهنگی، سیاسی و… قرار میگیرد. در تعریف مشارکت اجتماعی گفته شده است: «مشارکت اجتماعی عبارت است از شرکت آگاهانه، ارادی، خودانگیخته و هدفمند گروهها و افراد در فرآیندها و امور اجتماعی جامعه به منظور تسهیم و نقشداشتن در کارها، تسهیل و تسریع امور جامعه و
بهره برداری از نتایج آنها و کمک به اهداف توسعة اجتماعی جامعه» (انصاری، 1383: 62). همچنانکه مایرون وینر در مقالة مشهور خود دربارة مشارکت سیاسی این تعریف را ارائه میدهد: «مشارکت سیاسی عمل داوطلبانة موفق یا ناموفق، سازمانیافته یا سازماننیافته، دورهای یا مستمر شامل روش های مشروع و غیرمشروع برای تأثیر بر انتخاب رهبران و سیاستها و ادارة امور عمومی در هر سطحی از حکومت محلی یا ملی است» (قراخانی، 1382: 89). اما میزان مشارکت سیاسی و اجتماعی تحت تأثیر عوامل کثیری بهوقوع میپیوندد.
نقش دین در گسترش مشارکت در بین شهروندان
دین در گسترش مشارکت سیاسی و اجتماعی اهمیت زیادی دارد. تأثیر دین در گسترش مشارکت مردمی در طول تاریخ، به ویژه در جهان اسلام، انکارناپذیر است. ابنخلدون، متفکر بزرگ اسلامی، دربارة نقش دین در مشارکت میگوید: «و دین در بین نیروها وحدت میآفریند، رقابتها و حسادتها را از بین میبرد و به افراد روحیة ایثار میبخشد. این روحیه به افزایش مشارکت و ایجاد دولتهای وسیع می انجامد. چنانچه باورهای مذهبی بهدلیل تجمل پرستی و غیره به رکود گراید، وحدت اجتماعی متزلزل میشود» (ملکوتیان، 1376: 21).
رضایتمندی اجتماعی
دنیس هلی[13] (1997) مشارکت اجتماعی افراد را با چند دسته از عوامل تبیین میکند: الف) عوامل مرتبط با ویژگیهای فردی، مانند پایگاه اجتماعیـ اقتصادی در جامعه، که باعث میشود فرد هر فعالیت اجتماعی، یا بهطور عادی هر راهبرد شخصی را که باعث پیشرفت نسبت به والدین، امید به اشتغال، آموزش و امید به آینده میشود مفید تلقی کند. ب) سطح تحصیلات ج) گروه سنی د) جنسیت و سویهگیری جنسی و) زمینة خانوادگی، شامل محل اقامت، میزان مشارکت والدین، وضعیت تأهل و زمینه اجتماعیشدن است (هلی، 1997: 5).
آلموند و پاول، ضمن تأکید بر تحصیلات، درآمد و رتبة شغلی افراد در تعیین پایگاه اجتماعیـ اقتصادی آنان، معتقدند شهروندان تحصیلکرده، ثروتمند و بهرهمند از مهارت های حرفه ای پیشرفتهتر، بیشتر ممکن است که واجد ایستارهای مشارکتجویانه باشند. منابع و مهارتهایی که اینگونه افراد در زندگی خصوصی خود به دست میآورند، در مواردی که وظیفه یا ضرورت حکم کند، میتواند این شهروندان را بهسهولت به مشارکت سیاسی بکشاند (آلموند و پاول، 1380: 138).
لوئیس کریزبرگ[14] در کتاب خود با عنوان جامعه شناسی تضادهای اجتماعی با استفاده از نظریههای متعدد سه منشأ اساسی را برای نارضایتی تعیین میکند؛ این سه منشأ ازمنظر و دیدگاههای متعدد موضوع نارضایتی را بررسی کردهاند، اما اجمالاً بر این نکته وفاق دارند که منشأ نارضایتی را، که مخرب مشارکت افراد است، باید در نابرابریها و ارزیابی ناشی از آن جستوجو کرد. این سه نگرش متفاوت را میتوان به این شرح دسته بندی کرد: اولین نگرش، بر اهمیت محرومیت بهطور مطلق در افراد و میزان آن تأکید میکند. نگرش دوم، بر سطوح ناسازگاری بین موقعیتهای متفاوتی تأکید دارد که افراد در زندگی اجتماعی خود با آن مواجهند و سرانجام، نگرش سوم، به تغییراتی اشارت دارد که در طول زمان در آنچه مردم دارند و آنچه تصور میکنند باید داشته باشند اتفاق میافتد (کریزبرگ، 1973). دربارة منشأ نخستین نارضایتیهای اجتماعی افرادی مثل رالفدارندوف[15] بیان میکنند که «توافق کافی بر سر این وجود دارد که محرومترین افراد، بدترین احساسها را دارند، آنها نیازی ندارند تا بدانند محروم هستند» (همان: 68). اینکلس[16] نیز طی مطالعات متعدد دریافته است که سطح رضایت افراد از بخشهای متعدد تابعی از توانایی اقتصادی آنهاست. گریزبرگ دراینباره میگوید: «اینکلس اطلاعات بسیاری را از جوامع مختلف بررسی کرد و دریافت افرادی که در سطح پایینتر شغلی یا اقتصادی قرار دارند عموماً بیشتر نارضایتی نشان میدهند» (کریزبرگ، 1973: 68).
ساموئل هانتینگتون و نلسون مدعیاند که توسعة اقتصادی و اجتماعی، لزوماً به توسعه و مشارکت سیاسی نمیانجامد. صرفاً در دورههای بسیار طولانی است که میتوان رابطهای پذیرفتنی بین سطوح بالاتر توسعة اقتصادی و اجتماعی و سطوح بالاتر مشارکت مشاهده کرد. به طورکلی، «عواملی مانند مهاجرت، جنگ خارجی، علایق مذهبی و عقیدتی، کاملاً مستقل از توسعة اقتصادی، موجب ارتقای آگاهی گروهی و دخالت در سازمانها و نیز تشدید فعالیتهای دولت میشوند که بهنوبة خود محتمل است که مشارکت سیاسی را افزایش دهند» (رضائی، 1375: 55). ازنظر این دو نویسنده: «مشارکت اجتماعی و سیاسی تابع دو عامل کلی نگرشها و اولویتهای نخبگان سیاسی، وضع گروهها، انجمنها و نهادهای اجتماعی واسط در حوزة جامعه است» (رضائی، 1375: 55). از دیدگاه مزبور، مشارکت سیاسی و اجتماعی بیشتر متأثر از مداخله و همکاری فرد در فعالیتها، تشکلها و سازمانهاست؛ یعنی میزان عضویت و همکاری فعال در گروهها، انجمنها، جماعتها و نهادهای مردمی و احزاب سیاسی، نوعی بینش و مسئولیت فردی و جمعی برای فرد ایجاد میکند؛ ازاینرو، تداوم همکاری و مشارکت برای او ضرورت یا حتی وظیفه و تکلیف انسانی قلمداد میشود. درواقع، مشارکت فعالیت شهروندان در عرصه خصوصی بهمنظور تأثیرگذاشتن بر فرآیند تصمیمگیریهای دولت است.
کیندر و کیویت[17] (1979) نیز دریافتند، رابطة بین اقتصاد و سیاست صرفاً تعقیب دقیق مانع اقتصادی نیست بلکه تا حدود زیادی جامعهگرایانه است. شخص به حکومتی رأی میدهد که بنابر استنباطش به کشور خدمت کرده است، بدون ملاحظة اینکه چه تأثیری بر وضعیت مالی خودش گذاشته است. رضایت از زندگی، رضایت سیاسی، اعتماد به یکدیگر، میزان زیاد بحث سیاسی و حمایت از نظم اجتماعی موجود نشانگان نگرش مثبت به جهانی است که شخص در آن زندگی میکند. رضایت از زندگی، خوشبختی، اعتماد به یکدیگر و اینکه شخص از دگرگونیهای بنیادین اجتماعی حمایت کند یا از جامعة کنونی خود، همه با هم در دستهای فرهنگی گرد هم میآیند که ارتباط تنگاتنگی با تداوم یا فقدان نهادهای دموکراتیک برای مدت طولانی در جامعه دارد. کشورهای توسعهیافتهتر ازلحاظ رضایت سیاسی، اعتماد به یکدیگر و دیگر عناصر این نشانگان نسبتاً در قسمت بالایی قرار دارند (اینگلهارت، 1373: 46).
رابرت دال[18] درصدد است که مشخص کند چه عواملی باعث کنارهگیری برخی مردم از سیاست میشود و چرا بعضی بیشاز دیگران خود را در امور سیاسی درگیر میکنند و مشارکت و حضور بیشتری دارند. او بهاستناد یافتههای بررسیهای خود استدلال میکند که طبقه یا قشر سیاسی به این دلیل در فرآیندهای سیاسی مداخله و مشارکت دارند که: 1. برای پاداش یا مزایای حاصل از آن ارزش بسیار قائلاند. 2. تصور میکنند راههایی که بهاینترتیب ممکن است پیش رویشان قرار بگیرد مهمتر از راههای دیگر است. 3. مطمئناند حتماً میتوانند در نتایج تصمیمات تأثیرگذار باشند. 4. معتقدند اگر خودشان خوب کار نکنند نتایج کارها برایشان چندان رضایتبخش نخواهد بود. 5. دربارة واقعه یا مسئلة مورد نظر، شناخت و مهارت کافی دارند یا دستکم فکر میکنند که از چنین آگاهی و دانشی برخوردارند. 6. معتقدند برای پرداختن به عمل سیاسی و ورود به عرصة سیاست لازم نیست حتماً از موانع و سدهای زیادی بگذرند (دال، 1364: 48-142).
رسانههای جمعی
یکی از توزیعکنندهها و جهتدهندههای اصلی علایق، نظام ارزشی و تفاوتهای ایدئولوژیک طبقات مختلف مردم، رسانههای جمعی سمعی و بصری است. در مسیر بررسی و تجزیه و تحلیل عوامل بهوجودآورندة تحولات بزرگ سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و بالاخص فرهنگی، کانونیترین و پایهایترین مسئله، بهشکل اعم، نقش ارتباطات و بهشکل اخص، نقش تکنولوژی رسانههای همگانی است (ساروخانی و مهدیزاده، 1381). گروههای مختلف اجتماعی و ازجمله نسلهای کودکان، نوجوانان و جوانان هرروزه از روزنامهها، نشریات ادواری، مجلهها و بهویژه تلویزیون و رسانههای جدید ماهوارهای و الکترونیکی و دیجیتالی بهگستردگی استفاده میکنند و نگرش و عقاید آنها تحت تأثیر قرار میگیرد. رسانهها، با کمک نظمدادن به تجربة ما از زندگی اجتماعی، شیوههایی را قالبریزی میکنند که افراد بهوسیلة آنها زندگی اجتماعی را تفسیر می کنند و به آن واکنش نشان میدهند (گیدنز، 1377: 479)، تاجاییکه شری ارنشتاین[19] در نظریه نبردبان مشارکت، بهنوعی از رسانههای جمعی بهمثابة اولین پله و محرک مشارکت یاد میکند (رهنما، 1388).
در این زمینه، مایرون وینر تحقیقات وسیعی درباب ساماندهی و مشارکت سیاسیـ اجتماعی در مناطق درحالتوسعه، خاصه جنوب آسیا، انجام داده است. بهطورکلی، دیدگاه وینر دربارة میزان مشارکت برحسب نوع جامعه (درحال توسعه، توسعهیافته) و عوامل مؤثر بر آن را میتوان برحسب الگوی جدول 1 ترسیم کرد:
جدول 1. میزان مشارکت و عوامل موثر بر آن در جوامع در حال توسعه و توسعه یافته از دیدگاه مایرون وینر
سطح مشارکت |
نوع تأثیر |
عوامل مؤثر بر مشارکت |
جوامع |
کم |
منفی |
1- تفوق حکومت بر مجاری و انجمنهای محلی و منطقهای |
درحال توسعه |
کم |
منفی |
2- منفعتطلبی حاکمان |
|
کم |
منفی |
3- ضعف رسانههای جمعی |
|
بالا |
مثبت |
1-رشد نیروی کار در شهرها |
توسعه یافته |
بالا |
مثبت |
2- نوسازی نامتوازن (چندگانگی فرهنگی) |
|
بالا |
مثبت |
3- گسترش رسانههای جمعی |
برحسب جدول، قدرت دولت، وحدت یا تنوع ملی و وسائل ارتباط جمعی ازجمله عوامل مهمی هستند که میتوانند بر کموکیف مشارکت اثر (مثبت یا منفی) بگذارند (وینر، 1354). وینر در فرآیند بررسی مشارکت جوامع را به دو دستة توسعهیافته و درحالتوسعه تقسیم کرده و معتقد است قدرت دولت، وحدت، تنوع ملی و وسائل ارتباط جمعی، متغیرهای اصلی رفتارهای مشارکتجویانه در جوامع امروزیاند که کموکیف آن در جوامع گوناگون متفاوت است. دراینمیان، گسترش رسانههای جمعی تأثیر مثبت و زیادی در میزان مشارکت در جوامع دارد.
دانیال لرنر[20] در بررسی نوسازی بهدنبال فرآیندهای اشاعه یا بندهایی است که عوامل رشد کشورهای صنعتی هستند. لرنر دو نوع جامعه را ترسیم میکند که در ویژگیهای اساسی با یکدیگر متفاوتاند : الف) جامعة سنتی[21] ب) جامعة جدید.[22] بهزعم او، در جامعة سنتی، سواد، میزان شهرنشینی، دسترسی به رسانههای جمعی و همگانی و نهایتاً ارتباطات اجتماعی ضعیفتر و کمرنگتر است. درنتیجه، مشارکت سیاسیـ اجتماعی وجود ندارد. او این متغیرها را در جامعة متجدد و جدید پیدا میکند و از جامعة جدید بهمنزلة جامعة مشارکتی نام میبرد. لرنر سبک جامعة مدرن و جامعة سنتی را بهواسطة این متغیرهای مشارکتی از هم تمییز میدهد و میگوید: «سبک مشارکتی در جامعة مدرن درمقایسه با زندگی منزوی جامعة سنتی، بهفراوانی مشارکت افراد بستگی دارد» (لرنر، 1964: 57).
فرضیههای تحقیق
افرادی که میزان دینداری آنان بیشتر است، مشارکت اجتماعیـسیاسی بالاتری دارند.
افرادی که میزان رضایتمندی اجتماعی آنان بیشتر است، مشارکت اجتماعیـ سیاسی بالاتری دارند.
افرادی که میزان رضایتمندی سیاسی آنان بیشتر است، مشارکت اجتماعیـسیاسی بالاتری دارند.
افرادی که میزان استفادة زیادتری از تلویزیون جمهوری اسلامی ایران دارند، مشارکت اجتماعیـ سیاسی بالاتری دارند.
افرادی که میزان استفادة زیادتری از شبکههای ماهوارة غیروابسته به ایران (شبکههایی همچون بیبیسی و منو تو) دارند مشارکت اجتماعیـ سیاسی کمتری دارند.
افرادی که میزان استفادة زیادتری از روزنامههای داخلی ایران دارند مشارکت اجتماعیـ سیاسی بیشتری دارند.
افرادی که میزان استفادة زیادتری از اینترنت (شبکههای مجازی همچون فیسبوک) دارند مشارکت اجتماعیـ سیاسی پایینتری دارند.
بین متغیرهای زمینهای تحقیق و مشارکت اجتماعیـ سیاسی رابطه وجود دارد.
افرادی که پایگاه اجتماعیـ اقتصادی آنان بالاتر است، مشارکت اجتماعیـ سیاسی بیشتری دارند.
روش تحقیق
روش بهکاررفته در این مطالعه پیمایش و واحد مشاهده و تحلیل فرد است. جمعیت آماری شهروندان 18 سال به بالای شهر کرج هستند که در سال 1391، 1967005 نفر بودهاند. از این تعداد 400 نفر با استفاده از فرمول نمونهگیری کوکران بهمنزلة نمونه انتخاب شدند. پرسشنامهها در مردادماه 91، در نواحی شهر کرج اجرا شدند. روش نمونهگیری خوشهای چندمرحلهای بود که طبق این روش، براساس بافت اقتصادی و فرهنگی، سه خوشه در نظر گرفته شد و هریک از مناطق شهر کرج در خوشهای قرار گرفت و از هر خوشه منطقهای بهعنوان نمونه بهشیوة تصادفی ساده انتخاب شد.
برای جمعآوری اطلاعات از پرسشنامة محققساخته استفاده شده است. پرسشنامه حاوی سنجههایی برای سنجش متغیرهای اصلی تحقیق است. برای آزمون روایی سنجهها از روش آزمون صوری، یعنی نظر کارشناسان، استفاده شد و برای آزمون پایایی، آلفای کرونباخ بهکار گرفته شد.
تعریف نظری و روش سنجش متغیرهای اصلی تحقیق
الف) متغیر وابسته
مشارکت اجتماعیـ سیاسی: در تعریف مشارکت اجتماعیـ سیاسی، نظریهپردازان حوزة علوم اجتماعی تعریفهای مختلفی دارند، اما اکثراً بر مؤلفههایی در تعریف مشارکت تأکید
میکنند: فعالیتهای ارادی؛ مشارکت در امور محله، شهر و روستا؛ فعالیت مستقیم یا غیرمستقیم؛ عضویت ساده در انجمنهای محلی، خیریه، شغلی و فعالیت در این سازمانها؛ سهیمشدن در تصمیمگیریها؛ درگیرشدن فرد در سطوح مختلف فعالیت در نظام سیاسی؛ داشتن مقام رسمی سیاسی یا اجتماعی؛ تلاش سازمانیافتة شهروندان؛ تأثیر بر هدایت سیاسی جامعه (قراخانی، 1382؛ رضائی، 1375؛ واندث، 2001؛ راش، 1377).
مرور ادبیات نظری و تجربی مربوط، گویای این مهم است که مشارکت اجتماعی سازهای مفهومی است که ابعاد متنوعی مثل مشارکت سیاسی، فرهنگی، مذهبی و اقتصادی دارد (عظیمی، 1380؛ نوروزی و بختیاری، 1388؛ ازکیا و غفاری، 1380؛ سبکتکینریزی، 1373؛ اکبری، 1383؛ شفیعی، 1381؛ دهقان و غفاری، 1384؛ دیانتینیت، 1382). در پژوهش حاضر تلاش شده است ضمن توجه به همة ابعاد مشارکت اجتماعی، ولی مشارکت اجتماعی در وجه ذهنی و عینی بیشتر در کانون توجه پژوهش حاضر قرار دارد. بهایندلیل، با برجستهکردن مشارکت سیاسی بهمنزلة هستة اصلی مشارکت اجتماعی، متغیر خاصی برای این تحقیق ساخته شده که در پژوهش حاضر از آن با عنوان مشارکت اجتماعیـ سیاسی یاد میشود. با توجه به اهمیت متغیر وابستة این پژوهش و نیز مفهومیبودن این متغیر، نحوة عملیاتیکردن جهت سنجش آن تشریح میشود. این متغیر بهلحاظ عملیاتی در دو سطح ذهنی[23]ـ گرایشی[24] و عینی[25]ـ رفتاری[26] سنجیده شده است.
جدول 2. میزان پایایی گویههای شاخص مشارکت سیاسی-اجتماعی (سطح ذهنی-گرایشی)
معرفها |
گویهها |
آلفا با حذف گویه |
آلفای کل شاخص |
داشتن روحیة مشارکتی |
آنقدر در زندگی خود گرفتارم که نمیتوانم به سیاست فکر کنم. |
75/0 |
72/0 |
هر فردی مسئول زندگی و کار و بار خودش است و نه مسئول زندگی و کار و بار دیگران. |
70/0 |
||
به مشارکت در انتخابات و رأیدادن به کاندیدای مورد نظر خود علاقهمندم. |
70/0 |
||
به همکاری در ستاد انتخاباتی یک یا چند نفر از نامزدهای انتخاباتی علاقهمندم. |
70/0 |
||
علاقهمند به مشارکت در جلسههای سخنرانی فعالان سیاسی هستم. |
66/0 |
||
ارزیابی میزان تأثیرگذاری |
با مشارکت در انتخابات و انداختن یک رأی در صندوق هیچ تأثیری بر انتخابات نمیتوان گذاشت. |
63/0 |
|
افرادی مثل من در تعیین یا تغییر امور سیاسی کشور نقش و مسئولیت دارند. |
71/0 |
||
داشتن آگاهی و اطلاعات |
سیاست آنقدر پیچیده است که افرادی مثل من نمیتوانند از آن سر در بیاورند. |
71/0 |
|
فکر میکنم توانایی و اطلاعات کافی برای مشارکت در امور اجتماعی- سیاسی کشور را دارم. |
74/0 |
جدول3. میزان پایایی گویههای شاخص مشارکت سیاسی-اجتماعی (سطح عینی-رفتاری)
گویهها |
آلفا با حذف گویه |
آلفای کل شاخص |
میزان مشارکت خود را در انتخابات شورای شهر چگونه ارزیابی میکنید؟ |
81/0 |
84/0 |
میزان مشارکت خود را در انتخابات نمایندگان مجلس چگونه ارزیابی |
79/0 |
|
میزان مشارکت خود را در انتخابات ریاست جمهوری چگونه ارزیابی |
79/0 |
|
فعالیت خود را در ستادهای انتخاباتی کاندیداها در زمان انتخابات چگونه ارزیابی میکنید؟ |
80/0 |
|
میزان مشارکت خود را در راهپیماییهای سراسری و عمومی مانند 22 بهمن و روز قدس را چگونه ارزیابی میکنید؟ |
82/0 |
|
شما تا چه اندازه در فعالیتهای خیریه و عامالمنفعه مشارکت دارید؟ |
81/0 |
|
میزان مشارکت خود را در برگزاری مراسم ازدواج یا مراسم ترحیم دوستان و آشنایان چگونه ارزیابی میکنید؟ |
83/0 |
ب) متغیرهای مستقل
دینداری: دینداری را اغلب بهمعنای دینیبودن، التزام دینی و پایبندی دینی در نظر گرفتهاند. این تعریف از دینداری مبتنی بر تعریف دین است (سراجزاده، 1384: 59). دینداری در این تحقیق بهوسیلۀ سنجهای اندازهگیری میشود که برپایۀ مدل چندبعدی گلاک و استارک و با توجه به ویژگیهای جامعة ایرانی و براساس تعریف چندبعدی دینداری ساخته شده است (سراجزاده، 1384: 64). سنجة نهایی این تحقیق حاوی هشت گویه است که مقدار آلفای آن 86/0 است.
رضایتمندی سیاسی: منظور از رضایتمندی سیاسی میزان رضایت افراد پاسخگو از وضعیت سیاسی، نهادها و حاکمان و مسئولان سیاسی کشور است (عظیمی، 1380). در تحقیق حاضر، رضایتمندی سیاسی بهوسیلة این معرفها تعریف عملیاتی میشوند: رضایت از وضعیت سیاسی موجود (3گویه)، رضایت از حاکمان و مسئولان نظام (2گویه)، رضایت از نهادها و سازمانهای دولتی (2گویه). مقدار آلفای کرونباخ این شاخص برابر با 85/0 است.
رضایتمندی اجتماعی: در تعریف رضایتمندی تعاریف گوناگونی بیان شده است، اما در بررسی این تعاریف مؤلفههای زیر برجستهترند. رضایتمندی وضعیتی روانشناختی یا حالتی است که با ارزیابی و انتظار هر فرد از ارضای نیاز، انتظارات، آرزوها و امیال خود روی میدهد (سیمون، 1982؛ نادری، 1383؛ میلان و استبان، 2004). منظور از رضایتمندی اجتماعی، میزان رضایت افراد پاسخگو از جامعه و اجتماعی است که فرد در آن زندگی میکند. در تحقیق حاضر رضایتمندی اجتماعی بهوسیلة معرفهایی تعریف عملیاتی میشوند:
این متغیر دارای دو بُعد است: الف) رضایت از اوضاع فردی، ب) رضایت از اوضاع اجتماعی.
الف) رضایت از اوضاع فردی ازطریق این معرفها تعریف عملیاتی میشوند: رضایت از خود (2گویه) و رضایت از زندگی خود (1 گویه). ب) رضایت از اوضاع اجتماعی بهوسیلة این معرفها تعریف عملیاتی میشوند: رضایت از زندگی در جامعه (4گویه)، اعتماد اجتماعی (3گویه)، احساس امنیت اجتماعی (2گویه)، احساس تعلق اجتماعی (3گویه). مقدار آلفای کرونباخ این شاخص 70/0 است.
رسانههای جمعی: رسانه وسیلهای است که پیام را منتقل میکند. رادیو، تلویزیون، اینترنت، مطبوعات، کتاب و سینما وسائلی هستند که پیام را از سازندة پیام به مخاطب منتقل میکنند (دادگران، 1374: 21). با توجه به موضوع تحقیق و جامعة آماری، برای سنجش این متغیر از میزان استفادة چهار رسانة جمعی تلویزیون، ماهواره، اینترنت و روزنامهها استفاده شده است. در تحقیق حاضر برای سنجش دقیق این متغیر و تبیین رابطة این متغیر با موضوع تحقیق، رسانههای گروهی موردنظر را به دو زیرمجموعة رسانههای وابسته به دولت جمهوری اسلامی ایران و رسانههای غیروابسته به دولت جمهوری اسلامی ایران تقسیم کردهایم. بدینمنظور، تلویزیون و روزنامه را رسانة دولتی، شبکههای ماهواره (مثل بیبیسی، من و تو) و اینترنت (شبکههای اجتماعی غیروابسته به جمهوری اسلامی ایران مثل فیسبوک) را رسانة غیردولتی در نظر گرفتهایم.
پایگاه اجتماعی-اقتصادی: جایی است که فرد خاصی در نظامی مخصوص و در زمانی معین اشغال کند (بیرو، 1370: 380). در این تحقیق، منظور از پایگاه اجتماعی-اقتصادی میانگین نمرههای مربوط به منزلت شغلی شغل سرپرست خانواده، سطح تحصیلات و میزان درآمد ماهیانة خانوادة پاسخگو است.
یافتههای پژوهش
یافته های توصیفی
الف) متغیرهای زمینهای
از مجموع 400 نفر پاسخگو، 8/74 درصد از پاسخگویان را مردان و 3/23 درصد از پاسخگویان را زنان تشکیل میدهند. کوچکترین سن درمیان افراد 18 و بیشترین 70 و میانگین سنی 27/27 سال بوده است. بهلحاظ وضعیت سواد نیز میانگین سواد 15 (لیسانس) بوده است. بهلحاظ وضعیت تأهل، اکثر افراد (5/66 درصد) مجرد و فقط 5/33 درصد از پاسخگویان متأهل بودند. بهلحاظ درآمد نیز میانگین درآمد برابر با 706 هزار تومان است.
ب) متغیر وابسته
مشارکت اجتماعی-سیاسی
کمترین نمرة مشارکت درمیان افراد 13 و بیشترین نمره برابر با 76 بوده است. میانگین نمرة مشارکت افراد 1744/43 برآورد شده است. همانطور که جدول 4 نشان میدهد، 189 نفر، یعنی 3/47 درصد از افراد، میزان مشارکت متوسطی دارند.
جدول4. توزیع فراوانی افراد با توجه به مشارکت اجتماعی-سیاسی
ابعاد |
فراوانی |
درصد معتبر |
مشارکت بسیار پایین |
3 |
8/0 |
مشارکت پایین |
101 |
5/27 |
مشارکت متوسط |
189 |
5/51 |
مشارکت بالا |
72 |
6/19 |
مشارکت بسیار بالا |
2 |
5/0 |
جمع |
367 |
100 |
ج) متغیرهای مستقل
در جدول 5 میانگین و انحراف معیار متغیرهای اصلی تحقیق آورده شده است.
جدول 5. آمارههای توصیفی متغیرهای اصلی تحقیق
متغیر |
کمترین |
بیشترین |
میانگین |
انحراف استاندارد |
دینداری |
13 |
35 |
59/24 |
57/5 |
رضایتمندی سیاسی |
0 |
32 |
29/11 |
41/6 |
رضایتمندی اجتماعی |
16 |
60 |
64/35 |
85/7 |
پایگاه |
4 |
20 |
50/11 |
52/3 |
اطلاعات جدول 5 نشان میدهد که وضعیت نمونة تحقیق در متغیر دینداری در سطح بالایی است. در متغیرهای رضایتمندی اجتماعی و پایگاه میتوان وضعیت نمونه را در سطح متوسط ارزیابی کرد. ازنظر رضایتمندی سیاسی وضعیت نمونه در سطح پایین است.
رسانههای جمعی
27 درصد از پاسخگویان تا حدودی از تلویزیون و 8/22 درصد نیز تا حدودی از ماهواره استفاده میکنند. این سهم برای روزنامه 8/27 درصد و برای اینترنت 5/20 درصد برآورد شده است.
جدول6. فراوانی افراد در میزان استفاده از رسانههای جمعی
|
درصد میزان استفاده |
||||||
نوع رسانه |
اصلا |
خیلی کم |
کم |
تاحدودی |
زیاد |
خیلی زیاد |
|
تلویزیون |
3/9 |
5/23 |
3/13 |
27 |
3/18 |
8/8 |
|
ماهواره |
5/20 |
8/11 |
3/12 |
8/22 |
3/18 |
3/14 |
|
روزنامه |
8/18 |
8/17 |
8/15 |
8/27 |
14 |
6 |
|
اینترنت |
5/21 |
5/11 |
16 |
5/20 |
5/18 |
5/11 |
|
یافتههای تبیینی
با توجه به سطح سنجش متغیرها، آمارههای آر پیرسون و اسپیرمن برای تشریح یافتههای استنباطی مناسب تشخیص داده شد که خلاصة نتایج در جدولهای ذیل آمده است:
جدول 7. مقادیر آزمون همبستگی پیرسون و سطح معناداری روابط متغیرهای اصلی با مشارکت اجتماعی-سیاسی
متغیر |
دینداری |
رضایت سیاسی |
رضایت اجتماعی |
پایگاه |
سن |
درآمد |
مشارکت |
422/0 |
533/0 |
181/0 |
65/0- |
23/0 |
104/0- |
sig |
99درصد |
99درصد |
99درصد |
عدم معناداری |
عدم معناداری |
99 درصد |
همانطور که در جدول 7 مشاهده میکنید، دینداری با شدت متوسط رابطهای مثبت و معنادار با مشارکت اجتماعیـ سیاسی دارد. متغیرهای میزان رضایت سیاسی (r=0/533)، دینداری (r=0/422)، رضایت اجتماعی (r=0/181) در سطح کمتر از یکصدم رابطهای معنادار با متغیر وابستة تحقیق دارند که این رابطه مثبت است. درآمد (r=-0/104) نیز رابطهای منفی و معنادار با متغیر وابستة تحقیق دارد؛ بهاینصورت که با افزایش درآمد میزان مشارکت اجتماعیـ سیاسی در بین شهروندان پایین میآید.
برطبق نتایج این تحقیق، بین متغیر پایگاه و سن با شاخص مشارکت اجتماعیـ سیاسی رابطة معناداری مشاهده نشد.
جدول 8. مقادیر آزمون همبستگی اسپیرمن و سطح معناداری روابط متغیرهای اصلی با مشارکت اجتماعی-سیاسی
متغیر |
تحصیلات |
تلویزیون |
ماهواره |
اینترنت |
روزنامه |
مشارکت |
099/0 |
364/0 |
275/0- |
090/0- |
442/0 |
sig |
عدم معناداری |
99درصد |
99درصد |
عدم معناداری |
99درصد |
با توجه به یافتهها، متغیرهای میزان استفاده از تلویزیون (364/0r=) و روزنامه (442/0r=) رابطة معناداری در سطح کمتر از یکصدم با متغیر وابستة تحقیق دارند. ماهواره (275/0r=) نیز رابطهای منفی و معنادار با مشارکت اجتماعیـ سیاسی دارد؛ بهگونهایکه با افزایش استفاده از ماهواره میزان مشارکت دربین شهروندان پایین میآید. از بین متغیرهای رسانة جمعی، روزنامه بیشترین همبستگی را نشان داده است. برطبق نتایج تحقیق، بین متغیر میزان استفاده از اینترنت و تحصیلات با مشارکت اجتماعیـ سیاسی رابطة معناداری مشاهده نشد.
برای بررسی تأثیر جنسیت بر مشارکت اجتماعیـ سیاسی از آزمون تی دونمونهای مستقل استفاده شد.
جدول 9. توصیف مشارکت اجتماعی-سیاسی به تفکیک جنسیت
متغیرها |
جنسیت |
تعداد |
میانگین |
انحراف معیار |
مشارکت |
مرد |
277 |
64/44 |
79/11 |
زن |
90 |
65/38 |
75/11 |
دادهها نشان میدهند بیشترین میانگین مشارکت مربوط به مردان (میانگین: 64/46) است.
جدول 10. بررسی میزان مشارکت اجتماعی-سیاسی برحسب جنسیت
|
آزمون F |
سطح معناداری |
آزمون T |
سطح معناداری (دوطرفه) |
|
مشارکت |
فرض برابری واریانس |
028/0 |
867/0 |
187/4- |
000/0 |
فرض نابرابری واریانس |
193/4- |
000/0 |
طبق نتایج آزمون تی، با توجه به معنیدارنبودن آزمون لون،[27] فرض برابری واریانسها پذیرفته میشود و بنابراین، طبق آزمون تی، که مقدار آن 187/4- است، سطح معناداری آن (Sig 2-tailed=0/000) بهدست آمده است. نتیجه میشود که میانگین مشارکت اجتماعیـ سیاسی مردان و زنان تفاوت معناداری با یکدیگر دارند و میانگین مشارکت در بین مردان بیشتر زنان است.
برطبق همین آزمون، با توجه به میانگین مشارکت اجتماعیـ سیاسی، دربین مجردان و متأهلان تفاوت معناداری مشاهده نشد.
برای کنترل اثر متغیرهای مستقل بر میزان پراکندگی نمرههای مشارکت اجتماعیـ سیاسی، متغیرهای مزبور وارد مدل رگرسیون شدند که نتایج آن در جدول 11 گزارش شده است.
جدول 11. نتایج تحلیل رگرسیون برای رابطة متغیرهای مستقل با مشارکت اجتماعی-سیاسی
متغیر |
رضایت سیاسی |
روزنامه |
دینداری |
ماهواره |
درآمد |
رضایت اجتماعی |
تلویزیون |
پایگاه |
اینترنت |
سن |
R |
ضریب تعیین |
F |
sig |
Beta |
330/0 |
259/0 |
196/0 |
158/0- |
113/0- |
068/0- |
031/0- |
045/0 |
006/0- |
067/0- |
642/0 |
412/0 |
467/19 |
000/0 |
Sig |
000/0 |
000/0 |
000/0 |
009/0 |
035/0 |
216/0 |
615/0 |
423/0 |
914/0 |
171/0 |
کنترل متغیرها با مدل رگرسیون نشان میدهد که در تحلیل نهایی 41 درصد پراکندگی
نمرههای مشارکت ازطریق متغیرهای رضایتمندی سیاسی، روزنامه، میزان دینداری، ماهواره و درآمد پیشبینیپذیر است. دراینبین، متغیرهای رضایتمندی سیاسی و روزنامه بیشترین اثر مثبت و استفاده از ماهواره بیشترین اثر منفی و معنیدار را در پراکندگی نمرههای مشارکت اجتماعیـ سیاسی دارند.
بحث و نتیجهگیری
با توجه به ادبیات تجربی و ادبیات نظری موجود در حوزة علوم اجتماعی، پژوهش پیشرو عوامل اجتماعی مؤثر بر مشارکت را تحت بررسی قرار داد. محقق به این نتیجه رسید که در ترغیب و انگیزش مردم به مشارکت، عوامل اجتماعیای چون پایگاه اجتماعیـ اقتصادی، رضایتمندی اجتماعی، رضایتمندی سیاسی، دینداری و رسانههای جمعی تأثیرگذارند. برطبق نتایج بهدستآمده، میزان مشارکت اجتماعیـ سیاسی پاسخگویان در سطح متوسطی قرار دارد. میانگین نمرة مشارکت افراد 1744/43 بهدست آمده است که نشان میدهد 3/47 درصد از افراد مشارکت متوسطی دارند. نتایج تحلیل آزمونهای آماری حاکی از رابطة مثبت و معنادار میزان دینداری افراد و مشارکت است. این رابطه، نهتنها بهدلیل حاکمیت دینی است، بلکه قویاً ناشی از محتوای مشارکتی دین و بهویژه دین اسلام در امور سیاسی و اجتماعی جامعه است؛ بهطوریکه بیاعتنایی به جامعه و حاکمیت ازنظر شعائر دینی کاملاً مذموم و مطرود تلقی میشود. این یافتهها تأییدکنندة تحقیقات گات و همکاران و نظریات هانتینگتون و نلسون است.
یافتههای پژوهش تأییدکنندة رابطة مثبت و معنادار رضایتمندی سیاسی و رضایتمندی اجتماعی با مشارکت اجتماعیـ سیاسی است که نشان میدهد جلب مشارکت مردمی در عرصهای خالی از رضایتمندی تحقق نمیپذیرد، بلکه نیازمند پندار مثبت فرد دربارة اوضاع سیاسی و اجتماعی جاری است تا آن را به تجربة مشارکت تبدیل کند. نتایج تحقیق با تحقیقات پیشین (شفیعی، 1381 ؛ گات و همکاران، 2003؛ مککلارک، 2003) و نظریات کریزبرگ، 1973؛ هانتینگتون و نلسون، 1977) همخوانی دارد. برطبق نظر هانتینگتون، افزایش رضایت سیاسی دربین مردم و گروهها عامل مهمی در افزایش مشارکت اجتماعیـ سیاسی در جامعه است (رضایی، 1375؛ قوام، 1373). بهنظر کیندر و کیویت، شخص به حکومتی رأی میدهد که بنابر استنباطش به کشور خدمت کرده است، بدون ملاحظة اینکه چه تأثیری بر وضعیت مالی خودش گذاشته است. رضایت از زندگی، رضایت سیاسی، اعتماد به یکدیگر، میزان زیاد بحث سیاسی و حمایت از نظم اجتماعی موجود از نگرش مثبت به جهانی نشان دارد که شخص در آن زندگی میکند (اینگلهارت، 1373).
درباب تأثیر میزان مصرف رسانهای و مشارکت اجتماعیـ سیاسی، بهاستثنای میزان مصرف اینترنت، بین مصرف ماهواره، تلویزیون و روزنامه با میزان مشارکت سیاسیـ اجتماعی همبستگی معناداری در سطح 99 درصد اطمینان وجود دارد؛ بدینصورت که با فزونیگرفتن مصرف رسانة ماهواره (بهمثابة رسانة خارجی غیروابسته به ایران) از میزان مشارکت کاسته
میشود، حالآنکه با بالارفتن مصرف رسانهای تلویزیون و روزنامه (بهمثابة رسانههای داخلی وابسته به نظام) بر میزان مشارکت افزوده میشود. یافتهها با نظریات شری ارنشتاین، مایرون وینر و دانیل لرنر و نیز با نتایج پژوهش نوروزی و بختیاری همخوانی دارند. درواقع، خنثیبودن اثر اینترنت بر میزان مشارکت، بیشاز هردلیل، ناشی از محیط خاص این رسانه است که مجال تحریک انگیزش و بینشها را برای هردو سوی ترغیبکنندة مشارکت (حاکمیت ایران) و تحدیدکنندة مشارکت (قدرتهای ضدحاکمیت اسلامیـ ایرانی) فراهم آورده است و حالآنکه روزنامه و تلویزیون بهمنزلة ابزار رسانهای حاکمیت و ماهواره بهمثابة ابزار رسانهای قدرتهای مخالف، مجال یکسویهای را مهیا کردهاند. بنابر آنچه در این تحقیق ذکر شد، پیشنهادهای ذیل ارائه میشود:
– ازآنجاکه علت اصلی مشارکت اندک شهروندان در ادارة امور جامعه، قبلاز هرچیز، مسئلهای فرهنگی است، قبلاز هر اقدامی، ضروری است فرهنگ مشارکت ترویج شود. بهاینمنظور، مسلماً رسانههای داخلی میتوانند بیشترین تأثیر ممکن را داشته باشند.
– با بالارفتن مصرف رسانهای ماهواره از میزان مشارکت افراد کاسته میشود، اما این بدین معنی نیست که باید به تحولات تکنولوژی و ارتباطی چنین دیدگاه بدبینانهای داشت، چراکه حذف رسانة ماهواره نه منطقی و نه امکانپذیر است. ازاینرو، باید به تقویت رسانههای داخلی برای جذب مخاطبان و هدایت آنها به امور مشارکتی در جامعه پرداخت.
– با توجه به اینکه گروهی از افراد بهدلایل مختلف یا اصلاً مصرف رسانهای ندارند یا مصرف بسیار اندکی دارند و بهاصطلاح مخاطبان معلق هستند و گروهی دیگر مخاطبان مشترک رسانهای هستند و بهاصطلاح درشمار مخاطبان سرگردان قرار میگیرند، بهنظر ضروری میرسد که رسانههای گروهی داخلی، همچون روزنامه و تلویزیون، با ایجاد مصرف رسانهای، زمینههای ترغیب به مشارکت را طرحریزی کنند.
– با عنایت به گستردگی و قویبودن زمینههای مذهبی در جامعه، بهرهگیری از آموزههای دینی و محرکهای قدسی مشوق و آمرانه در برنامهها و فعالیتهای مختلف نیز میتواند زمینههای مشارکت سیاسیـ اجتماعی مردم را فراهم آورد.
– نگاه به توسعه و عمران کشور و جامعه اصولاً به ارائة امکانات اقتصادی و خدماتی منحصر بوده است، درحالیکه توسعة واقعی فراتر از ارائة خدمات اجتماعی است، تغییری که ازیکسو متضمن تغییر در آگاهی، انگیزش و رضایت افراد است و ازسوی دیگر، باید مهیاکنندة توانبخشی و قدرتدهی در تصمیمگیری و اجرا برای مردم باشد.
– شهروندان باید این تجربه را داشته باشند که مشارکت آنها در ادارة امور جامعه نمادین نیست و تأثیرگذار است. بهتدریج باید حجم دخالت دولت در ادارة امور کم شود و این امور به شهروندان واگذار گردد، تاجاییکه نهادهای مردمی، بدون اینکه به حکومت یا جریان خاص سیاسی وابسته باشند، شکل بگیرند.