مقالة حاضر به بررسی مسئولیتپذیری اجتماعی میپردازد که نوعی احساس التزام به عمل یا واکنش فردی در موقعیتهای گوناگون به دلیل تقید به دیگران است. جهت سنجش عوامل مؤثر بر آن از نظریههای مختلف مثل نظریههای نوعدوستی متقابل، اعتماد و مشارکت، یادگیری اجتماعی باندورا و نظریة نقش اجتماعی استفاده شده است. روش تحقیق پیمایش و ابزار جمعآوری اطلاعات پرسشنامة محققساخته بوده است. این پژوهش درمیان 404 نفر از دانشجویان دختر و پسر دانشگاه شهیدباهنر کرمان صورت گرفته که با روش نمونهگیری تصادفی نظاممند انتخاب شدهاند.
نتایج تحقیق نشان میدهد که احساس عزت نفس، شیوة فرزندپروری منسجم، صمیمی و پاسخگو، مشارکت اجتماعی رسمی و غیررسمی، اعتماد اجتماعی بینشخصی، اعتماد تعمیمیافته و نهادی و جنسیت و پایگاه اقتصادی اجتماعی متغیرهای تأثیرگذار بر مسئولیتپذیری اجتماعی هستند.
نویسندگان : لیلا یزدانپناه – فاطمه حکمت
منبع : مجله مطالعات اجتماعی ابران
مقدمه و بیان مسئله
ازآنجاکه انسان موجودی اجتماعی است و از لحظة تولد تا آخر عمر در اجتماع به سر میبرد و پیوسته با انسانهای دیگر در تعامل است، همواره باید یاد بگیرد چگونه در جمع زندگی و نیازهای خود را ارضا کند. برای این کار آموختن مهارتهای اجتماعی لازم است. فرد طی فرآیند جامعهپذیری این مهارتها را فرامیگیرد و یادگیری درست آنها میتواند به شکلگیری مسئولیتپذیری اجتماعی منجر شود.
مسئولیتپذیری اجتماعی نوعی احساس التزام به عمل یا واکنش فردی در موقعیتهای گوناگون به دلیل تقید به دیگران است. نوعی احساس تعهد و پایبندی به دیگران، تبعیت از قواعد و معیارهای اجتماعی و درک قواعد گروهی که در ذهن فرد شکل گرفته است و بر رفتارهای او اثر میگذارد (سبحاننژاد، 1379: 18). به نظر کنراد و هایدن[1] (1981: 7) در مسئولیتپذیری اجتماعی فرد گرایش مسئولانه دارد، برای فعالیت به صورت مسئولانه احساس شایستگی میکند، دربارة فعالیت مسئولیتپذیرانه خود را اثرگذار احساس میکند و اعمال مسئولانه انجام میدهد.
رفتار مسئولانه از شاخصهای انسان سالم در هر جامعه، از جمله جامعة ایران با نسبت جمعیتی جوان، تلقی میشود و تقویت و رشد آن جز با شناسایی عوامل مؤثر بر رفتار مسئولانه امکانپذیر نخواهد بود. بنابراین مسئلة اصلی پژوهش بررسی عوامل مؤثر بر مسئولیتپذیری با تأکید بر نقش خانواده، بهخصوص شیوة فرزندپروری و ویژگیهای اجتماعی نظیر میزان مشارکت و میزان اعتماد است. مسئولیتپذیری فرآیندی است که فرد باید از اولین سالهای کودکی بیاموزد تا با وظایف پرشماری که در زندگی با آنها روبهرو میشود مسئولانه برخورد کند. مسئولیت حاصل سه ویژگی تشخیص، تصمیم و خلاقیت است. بنابراین اشخاص مسئولیتپذیر باوجدان، مطمئن، جدی و احتمالًا مقرراتی هستند. پس بررسی عوامل مؤثر بر میزان مسئولیتپذیری ضرورت بسیار دارد و اهمیت مسئلة حاضر را نمایان میکند.
پیشینة پژوهش
خدری (1380)، رنجبریان و همکاران (1384) و اکبرینژاد و کردلو (1387) در پژوهش خود نشان دادهاند که اگر دانشآموزان هوش و عزت نفس زیاد و وضعیت اقتصادی خوبی داشته باشند با جدیت و تعهد بیشتری به انجام مطلوب وظایف اقدام میکنند (به نقل از مهدوی و دیگران، 1387: 120).
ایمان و جلائیان (1389) در تحقیقی به بررسی و تبیین رابطة بین مسئولیت اجتماعی و سرمایة اجتماعی در بین جوانان شهر شیراز پرداختند. نتایج تحقیق آنان نشان میدهد مسئولیت اجتماعی مستقیم تحت تأثیر متغیرهای سرمایة اجتماعی، عزت نفس، سن و جنسیت قرار دارد.
فینک[2]و دیگران (1975) در تحقیقی با عنوان «اثر اشتغال خانواده، جنس و سبک درخواست در رفتار کمکی» ادعا کردند که رفتار کمکی یا بهمنزلة تبادلی برای پاداشهای آینده (نظریة قاعدة انصاف) تفسیر میشود یا پاسخ به موقعیت وابستگی (هنجار مسئولیتپذیری اجتماعی) به نظر میآید.
ازنظر برکویتز و همکارانش، وقتی کسی در این گروه معیار اخلاقی کمک به دیگران را یاد میگیرد، میپذیرد که برای کمک به اشخاص احساس التزام کند؛ حتی وقتی بازگشت مستقیم هیچ منفعتی را پیشبینی نکند (برکویتز و دانیلز،[3] 1963، 1964؛ گورانسون[4] و برکویتز، 1966؛ برکویتز و کونور،[5] 1966).
کرولی و ایگلی[6](1986: 283) در تحقیقی با عنوان «جنسیت و رفتار کمکی» به بررسی نقشهای اجتماعی جنسیتی و رابطة آنها با رفتار کمکی پرداختند. به نظر آنها، براساس نظریههای نقش اجتماعی جنسیتی و کمکدهی، نقش جنس مرد کمکی را پرورش میدهد که قهرمانانه و دلیرانه است، درحالیکه نقش جنسی زن کمکی را میپروراند که به تربیت و مراقبت مربوط است.
پژوهش راندولف و همکاران (2008) نشان میدهد مسئولیت اجتماعی تحت تأثیر جنسیت افراد قرار میگیرد. مسئولیتپذیری مردان اندکی کمتر از زنان است و درباب ویژگیهای جسمانی مؤثر بر مسئولیتپذیری در تحقیق چیبات (1986) یافتهها حاکی از وجود رابطه بین سن افراد و مسئولیتپذیری اجتماعی است (به نقل از ایمان و جلائیان، 1389: 40).
نتایج پژوهش «مسئولیتپذیری اجتماعی جهانی،[7] توسعة یک مقیاس برای دانشآموزان مدارس متوسطه در ژاپن» نشان داد “نوعدوستی جهانی”، “درگیری فعال با جامعه” و “درک از وابستگی متقابل” مسئولیتپذیری اجتماعی جهانی را میسازند (ناکامورا و همکاران، 2006: 213).
مالیکی و همکاران (2010: 27) در تحقیقی به بررسی رابطة بین مسئولیتپذیری و پیشرفت تحصیلی دانشآموزان دبیرستانی در ایالت بایلسا در نیجریه پرداختهاند. نتیجه نشان داد ابعاد گوناگون مسئولیتپذیری اجتماعی به طور معناداری با پیشرفت تحصیلی مرتبط است.
شوایت[8]و همکاران (2005) نیز در تحقیقی با عنوان «مسئولیتپذیری اجتماعی و بشردوستی» اعلام کردند ارزش مسئولیتپذیری اجتماعی درمیان پروتستانها، مشارکتکنندگان در فعالیتهای کلیسا (با فراوانی بالاتر)، افراد متأهل، و افراد دارای تحصیلات عالی بیشتر است.
پژوهش اموتو و ساندرز (1985) نشان میدهد گرایشهای توأم با همدلی با معیار مسئولیت اجتماعی ارتباط مثبت دارد. احساس مسئولیت پیشزمینة مهمی برای رفتارهای اجتماعی مطلوب است (واینر، 2001، 1980؛ به نقل از کجباف و همکاران، 1389: 115).
به نظر بیرهوف (1384)، میزان نیاز معیارهای مسئولیت اجتماعی را تعیین و حس تعهد اخلاقی را تقویت و تشدید میکند و این احساس هم انگیزة رفتارهای اجتماعی مطلوب را تولید میکند. این نظر با نتایج پژوهشهای باتسون و همکاران (1986)، کارلو و همکاران (1991 a)، شرودر و همکاران (1995)، و شوارتز و هووارد (1984) همخوان است (همان).
روبرت کولز[9] (1996) در تحقیق خود میگوید نوجوانان مسئولیت را از والدین، مدرسه و محیط اجتماعی محل زندگی خود فرامیگیرند.
مککلور[10] و همکاران (2010: 238) مدعیاند عزت نفس انعکاس کلی خودارزشمندی فرد است که باورهایی را دربارة خود فرد و نیز پاسخ احساسی به آن باورها را دربرمیگیرد. از نظر او عزت نفس تعیینکنندة مهم بهداشت و رشد ذهنی جوانان است.
مبانی نظری پژوهش
مسئولیتپذیری اجتماعی از دیدگاههای گوناگون، ازجمله روانشناسی اجتماعی و جامعهشناسی، به شرح زیر درخور بررسی است:
نظریة نوعدوستی متقابل: در روانشناسی اجتماعی این نظریه توضیح میدهد که چرا مردم به افرادی کمک میکنند که لزوماً آنها را نمیشناسند. نوعدوستی و بشردوستی تعهد طولانیمدت به رفاه دیگران و جامعه به طور کلی تعریف شده است (شوایت و همکاران، 2005: 1). لئونارد برکویتز معتقد است هیچکس به کمک دیگری نمیشتابد، مگر اینکه 1. ببیند یا بفهمد فردی نیازمند کمک است 2. موقعیت را برحسب نیاز به امداد فرد مصدوم تفسیر کند 3. و با تأکید بر نیاز مصدوم 4. معتقد است برحسب مسئولیتش 5. میتواند به او یاری رساند و 6. مصدوم را به جایی ببرد که کمک بیشتری به او برسانند (برکویتز، 1383: 472).
دو نوع هنجار وجود دارد که به ایجاد روحیة امدادرسانی منجر میشود: الف) هنجار تعامل: در برخی حوادث مردم به دلیل پیشبینی بازگشت منصفانه امداد و کمک به خودشان در آتیه به یاری دیگران میشتابند. آنها گمان میکنند که کمککردن ممکن است سود مادی درپی نداشته باشد، اما میتواند به تأیید گروهی یا دریافت پاداش اجتماعی منجر شود (همان: 484-485). ب) هنجار مسئولیت اجتماعی: بیشتر اوقات انسانها نه به دلیل احتساب سود بازگشتی، که برمبنای وجود هنجارهای مسئولیتبخش اجتماعی، به دیگران کمک میکنند. در برخی تحقیقات وقتی از سوژهها پرسیده شد که چرا به یاری مصدومان شتافتهاند، آنها گفتند فقط کاری را انجام دادهاند که درست تشخیص دادهاند. بیشتر آنها معتقدند کمکشان را هنجارهای اجتماعی تأیید میکند. درواقع سوژههای مزبور از هنجارهای اجتماعی مشوق امدادگری به مستمندان آگاه بودند (همان: 486).
برکویتز (1968: 47-48) این نوع رفتار را که مطابق ایدهآلهای اجتماعی نیست و نسبتاً ازطریق پاداشهای پیشبینیپذیر تحت تأثیر قرار نمیگیرد رفتار “مسئولیتپذیری” نامیدند. در برخی تحلیلهای جامعهشناختی کمکرسانی و رفتار نوعدوستانه ارزشی نمادین تلقی میشود و ازآنجاکه نوعدوستی منبعی برای اتکای مردم در جامعه به شمار میرود، بالنفسه ارزشی اجتماعی است (ذکائی، 1999: 18-20به نقل از شکوری، 1384: 6). این تفسیرها رفتارهای نیکخواهانه را با مفهوم شهروندی[11]و سرمایة اجتماعی[12]مرتبط میکند. براساس نظریة شهروندی، رفتارهای نوعدوستانه بیشتر مبتنی بر شناخت است. شهروندان نهتنها منافع خودشان را در نظر میگیرند، بلکه از عضویت در اجتماع وسیعتر آگاهاند. جامعة نوین مرکز تعامل روابط ارگانیکی به مفهوم دورکیمی است. درعینحال نوعدوستی شهروندان را به داشتن روابط با دیگر اعضا سوق میدهد و رفتار دگردوستانه شخصیت افراد را از حالت بسته خارج میکند و آنها را بهمنزلة اعضای انتزاعی جامعه تغییر میدهد که فراتر از وابستگان نزدیک است (شکوری، 1384: 363 -364).
نظریة یادگیری اجتماعی باندورا: نظریة یادگیری مشاهدهای یا یادگیری ازطریق الگو، که برخی روانشناسان ازجمله باندورا بر آن تأکید کردهاند، مبتنی بر این است که افراد چه بخواهند و چه نخواهند تحت تأثیر الگوهای مختلف قرار خواهند گرفت (سبحانیجو، 1384: 9). بنابراین بهترین شیوة آموزش مسئولیتپذیری به افراد آن است که تا جایی که امکان دارد دیگرانِ مهم از زمان طفولیت درکنار کودکان باشند، در بیان و رفتار به آنها نشان دهند که برای دیگران ارزش قائلاند، یا از ناراحتی دیگران رنج میبرند، و بر رفتارها و نفس خود کنترل دارند. هرگاه آنها سرمشق خوبی از مسئولیتپذیری در نهادهای اجتماعی مانند خانواده یا مدرسه ارائه دهند و جوانان را به همکاری و مشارکت در تصمیمها تشویق کنند و از انتقاد و بیاحترامی بپرهیزند، زمینة مناسبی برای پرورش احساس مسئولیت فراهم میآید.
پس خانواده بهمثابة میانجی در اجتماعیشدن طفل و همنوایی عمیق او با هنجارهای اجتماعی اهمیت ویژهای دارد. نخستین مرحلة جامعهپذیری در خانواده به دو شکل مستقیم (آگاهانه) و غیرمستقیم (ناآگاهانه) صورت میگیرد. گونة نخست، ازطریق آموزش اتفاق میافتد. در این شیوه، والدین آگاهانه با امرونهی و آموزش، فرزندان خود را با ارزشها، هنجارها، نگرشهای اجتماعی و مذهبی و به طور کلی با فرهنگ آشنا میکنند و سپس با تشویق و تنبیه آنها به درونیساختن این امور اقدام میکنند تا فرزندان همنوا با ارزشها، هنجارها و نگرشهای اجتماعی و مذهبی رفتار کنند.
اما در شیوة دوم، براساس نظریة یادگیری اجتماعی، رفتار آموختنی است و نحوة یادگیری رفتار نیز براساس قوانین یادگیری مشاهدهای استوار است. برایناساس، جامعهپذیری به صورت ناآگاهانه (غیرمستقیم)، با سرمشق قراردادن و اقتباس رفتار، کردار و گفتار والدین و دیگر اعضای خانواده (مانند خواهر یا برادر) صورت میگیرد و بدون آنکه خود والدین متوجه باشند، فرزندان رفتار، گفتار و نگرشهای اجتماعی آنها را بهمثابة شیوههای رفتار و نگرش مطلوب و مناسب یاد میگیرند و بهتدریج درونی میکنند (شاکرینیا، 1376: 59).
هر خانواده شیوههای خاصی را در تربیت فردی و اجتماعی فرزندان خویش بهکار میگیرد. این نگرشها، اعتقادات و رفتارهای والدین، که درقالب الگوی خانوادگی یا شیوههای فرزندپروری نمود پیدا میکند، عامل بسیارمهمی در تکوین شخصیت و تثبیت ویژگیهای اخلاقی فرزندان و هویت آنها قلمداد میشود (خواجهپور و عطار، 1381: 2).
تحقیقات معاصر درباب شیوههای فرزندپروری از مطالعات باومریند دربارة کودکان و خانوادههای آنان نشئت گرفته است. در این مقاله چهار نوع شیوه و سبک فرزندپروری مورد بررسی قرار گرفته که در ادامه به آنها اشاره میشود:
الف) سبک رفتاری منسجم، صمیمی و پاسخگو: در این سبک رفتاری درباب مسائل مهم زندگی (مثلاً چگونگی تربیت فرزندان)، اختلاف نظری میان والدین وجود ندارد و والدین در تربیت فرزندان با هم هماهنگاند و اعضای خانواده یار و یاور یکدیگرند. فرزندان هنگام برخورد با مشکل والدین خود را بهمنزلة اولین مشاور ترجیح میدهند و مشورت میان اعضای خانواده ویژگی مهم این سبک رفتاری است. والدین دربارة فرزندان خود احساس مسئولیت میکنند و محیطی گرم و صمیمی برای پیشرفت و تکامل روحی و معنوی آنها فراهم میآورند. ارتباط بین فرزندان و والدین گرم و صمیمی و متقابل است. فرزندان این خانواده احساس شادی میکنند. والدین اینگونه خانوادهها ابهتی دارند که احترامبرانگیز است.
ب) سبک رفتاری سهلگیر و بیاعتنا: در این سبک رفتاری اعضای خانواده کاری به کار یکدیگر ندارند و اجازه میدهند هرکس هرچه دوست دارد انجام دهد. والدین در انتخاب دوست برای فرزندان دخالتی ندارند و انتظار هم ندارند که فرزندان با آنها مشورت کنند. فرزندان هرنوع لباسی که دوست داشته باشند میپوشند. در انتخاب کارها و مشکلات راهنمایی کمی ازسوی والدین دریافت میکنند و در کل فرزندان دارای آزادی بیحدوحصری در تمام زمینهها هستند.
ج) سبک رفتاری استبدادی: در این سبک رفتاری فرزندان و کوچکترها وظیفه دارند بیچونوچرا به بزرگترها گوش دهند و مجری محض هستند. والدین قوانینی را طرح میکنند که توانایی فرزندان را مدنظر قرار نمیدهد و فرزندان باید این قوانین را بدون دانستن دلیل رعایت کنند. مشورت و گفتوگو و دیپلماسی در این خانوادهها جایی ندارد و حرف آخر همان حرف رئیس خانواده است. در این خانوادهها به فرزندان کم محبت میشود، تنبیه بدنی روش تربیتی به حساب میآید و فرزندان پیوسته در فشار هستند.
د) سبک رفتاری طردکننده: در این سبک رفتاری اعضای خانواده به راههای گوناگون فرزندان را از خود دور میکنند. والدین خوبیهای فرزند خود را نمیبینند و با تعریف از خوبیهای دیگران به او سرکوفت میزنند. طوری با فرزندان رفتار میشود که آنها احساس کنند سربار خانوادهاند. اعضای خانواده فرزندان را از مشورتکردن در امور مربوط به خانواده ناتوان میبینند و هنگام اظهارنظر درباب مسائل زندگی از فرزندان میخواهند که در کار بزرگترها دخالت نکنند (محمدی، 1387: 53-51).
نظریة نقش: در این نظریه افراد به ساختار اجتماعی بزرگتری مرتبطاند و هرشخص درون تعدادی از نظامهای پایگاهی مواضعی را اشغال میکند. نقش مفهومی کلیدی است که فرد و ساختار اجتماعی را با یکدیگر مرتبط میکند. با گرفتن نقش و ایفای آن در شبکة اجتماعی هم رضایت فرد و هم رضایت دیگران حاصل میشود که این مهم در پرتو رفتار مسئولانه حاصل میشود (ایمان و جلائیان، 1389: 25).
نظریة نقش فرض میکند که انجام نقش تجویزهای اجتماعی، محاصره، تکذیب، تأخیر دیگران و تنوع نقش های انجام شده توسط افراد در شبکهای بیان میشود که بهواسطة این عوامل خلق میشود. ازاینرو، متن خانواده، گروههای غیررسمی، گروههای رسمی، گروههای مدرسه، سازمانها، اجتماعات و جوامع تعیینکنندة نقش افراد هستند (آزادارمکی، 1386: 323-324). دراینزمینه، تحقیقات مدافع این دیدگاه است که زنان مهربانتر و دلسوزترند؛ پس بیشتر احتمال دارد خودشان را به طور کامل وقف دیگران کنند و درنتیجه احتمالا بیشتر در رفتار کمکی درگیر میشوند. برخی تحقیقات هم حامی دیدگاهی هستند که معتقد است زنان تمایل دارند تا به طور برجستهتر در پیشزمینههای حمایتی فعال باشند، مانند پرستاری، پزشکی و معلمی و اینکه زنان مایلاند به طور غریزی از سن بسیار پایین حمایتکننده باشند. درحالیکه مردان کمککنندگان “قهرمانانه”تری هستند، برای مثال، آتشنشان و نظامی[13].
سرمایة اجتماعی: اگر بخواهیم در مقولة سرمایة اجتماعی تفحص بیشتری به عمل آوریم، میتوانیم آن را مفهومی تعریف کنیم که از سه جزء ترکیب شده است:
1.آگاهی یا دانش دربارة مسائل اجتماعی (نوعی منش شناختاری)، آگاهیای که موجب علاقهمندی و دلنگرانی است. 2. اعتماد به امنیت خود و دیگر افراد (نوعی منش هنجاری که مستلزم مقابله به مثل و رفتارهای غیرخودخواهانه است). 3. مشارکت در شبکههای رسمی و غیررسمی یا انجمنهای مدنی که براساس فعالیت داوطلبانة افراد عمل میکنند.
میتوان نوعی ارتباط مستقیم و منطقی میان این سه جزء فرض کرد. بهاینمعنا که اولی شرط لازم اما نه کافی برای دومی است و همینطور دومی برای سومی (تاجبخش، 1384: 249-250).
ازسوی دیگر، مشارکت اجتماعی همة عناصر سرمایة اجتماعی را دربردارد. مشارکت اجتماعی مشارکت افراد در گروههایی خارج از خانواده، عرصة سیاسی و محیط کار (احزاب سیاسی، اتحادیهها و گروههای فشار) است. پس انواع مشارکتهای داوطلبانه و عضویت فعال در گروههایی خارج از خانواده و سازمانهای سیاسی و گروههای فشار مشارکت اجتماعی محسوب میشود (هلی، 2001: 2 به نقل از یزدانپناه، 1382). مشارکت اجتماعی شامل دو بخش است: 1. نهادی (رسمی) که دربرگیرندة مشارکت در سازمانها، انجمنها و کلوپها (باشگاهها) است و 2. مشارکت غیررسمی (فردی) که شامل درگیریهای اتفاقی و پایدار میشود (یزدانپناه، 1382: 6).
مشارکت اجتماعی را میتوان فرآیند سازمانیافتهای دانست که افراد جامعه بهشکل آگاهانه، داوطلبانه و جمعی، با درنظرداشتن هدفهای معین و مشخصی، که به سهیمشدن در منابع قدرت میانجامد، انجام میدهند. نمود این مشارکت وجود نهادهای مشارکتی چون انجمنها، گروهها، سازمانهای محلی و غیردولتی هستند (سفیری و صادقی، 1388: 5). مشارکت بیشاز هرچیز دو هدف را دنبال میکند:
الف) درگیری ذهنی و عاطفی: انسانی که مشارکت میکند خودـدرگیر است و نه کارـدرگیر. شماری از افراد درگیری در کار را به اشتباه به مشارکت واقعی تعبیر میکنند. اینان در حرکتهای کالبدی مشارکت وارد میشوند و نه در چیز دیگر.
ب) پذیرش مسئولیت: مشارکت باعث میشود افراد مسئولیتپذیر شوند و برای سازمانی که به آن وابستگی احساس میکنند تلاش لازم و کافی از خود نشان دهند. اصولاً برای اینکه مردم احساس مسئولیت کنند و خود را درمقابل امور و کارها مسئول بدانند باید آنان را در کارها شریک کرد. به عبارت دیگر، مردم باید در کار به خودـدرگیری برسند، آنگاه مشارکت به آنان یاری میدهد تا “فرد-شهروندی” مسئول باشند و نه کارپردازی غیرمسئول با سرشت آدموارهای (قلیزاده و امینی، 1381: 105-106).
بنابراین، مسئولیتپذیری اجتماعی آن نوع شایستگی است که ما را قادر میسازد مراقب تلاش کاری خود باشیم و درجهت علائق دیگران و گروههایی خدمت کنیم که خارج از حیطة نیازهای فردی، اهداف، و نگرانیهای ما قرار دارند. مسئولیتپذیری اجتماعی عامل اتصال و پیوند جوامع و گروههای اجتماعی است.[14]
چارچوب نظری: جهت بررسی مسئولیتپذیری اجتماعی، متغیرهای مستقل و زمینهای از نظریههای یادگیری اجتماعی باندورا و نظریة نقش اجتماعی استخراج شد و با بهرهگیری از نظریههای یادگیری اجتماعی و ویژگیهای خانوادگی، تأثیر شیوههای فرزندپروری بر مسئولیتپذیری اجتماعی سنجیده شد. با استفاده از نظریة نقش اجتماعی نیز اثر نقشهای جنسیتی بر تفاوت مسئولیتپذیری زنان و مردان تحت بررسی قرار گرفت. مشارکت اجتماعی و اعتماد اجتماعی نیز بهمنزلة عاملی که در بررسیهای موجود به رابطة آن با مسئولیت اجتماعی اشاره شده بود بهکار گرفته شد. براساس نظریهها و تحقیقات مطرحشده، میزان مشارکت اجتماعی جوانان، میزان اعتماد اجتماعی، شیوههای فرزندپروری والدین، احساس عزت نفس، جنسیت، سن، وضعیت تأهل، مقطع تحصیلی و پایگاه اجتماعی با میزان مسئولیتپذیری اجتماعی آنها رابطة معناداری دارد.
روششناسی پژوهش
روش پژوهش پیمایش و ابزار گردآوری دادهها پرسشنامة محققساخته است. در تجزیه و تحلیل دادهها نیز با استفاده از نرمافزار اس. پی. اس. اس و آزمونهای آماری مناسب و… قدمهای اصلی برداشته شده است.
جامعة آماری بررسی حاضر شامل کلیة دانشجویان مشغول به تحصیل در سال 1389-1390 دانشگاه شهیدباهنر کرمان بودهاند. براساس آمارهای رسمی دانشگاه، تعداد دانشجویان مشغول به تحصیل 15215 نفر بود (ادارة کل آموزش دانشگاه شهیدباهنر کرمان، 1390). با استفاده از فرمول کوکران و با محاسبة ضریب خطای 05/0 ازمیان کل دانشجویان 399 نفر انتخاب شدند. جهت انتخاب فرد نمونه در این تحقیق روش نمونهگیری تصادفی نظاممند و از نوع طبقهای استفاده شد. بدینترتیب که پساز شناسایی دانشکدههای دانشگاه شهیدباهنر کرمان تعداد پاسخگویان در هر دانشکده متناسب با تعداد دانشجویان مشغول به تحصیل در آن دانشکده محاسبه و افراد مدنظر به روش تصادفی نظاممند با استفاده از چارچوب نمونهگیری (فهرست کل دانشجویان، کل دانشکدههای تحت بررسی) انتخاب شدهاند.
تعریف نظری و عملیاتی متغیرها
مسئولیتپذیری اجتماعی
براساس مقیاس کنراد و هایدن (1981)، شاخص مسئولیتپذیری اجتماعی در چهار بعد گرایش به مسئولبودن (شامل دو خردهمقیاس رفاه اجتماعی و وظیفه)، شایستگی برای مسئولیتپذیری، اثربخشی مسئولیتپذیری، و اجرای عمل مسئولانه سنجیده شد. این شاخص در مقیاس فاصلهای و براساس طیف لیکرت سنجیده شده که دامنة نمره طیف بین 14 تا 70 است.
رفاه اجتماعی: این شاخص بر میزان نگرانیای دلالت میکند که شخص دربارة مشکلات و مسائل جامعة گسترده احساس میکند.
وظیفه: این شاخص بر میزان تقید شخص به انجام التزامات اجتماعی تمرکز میکند.
شایستگی: شاخص شایستگی به این معنی است که فردی که احساس مسئولیت میکند صلاحیت و مهارت لازم برای انجام آن فعالیت را داشته باشد.
اثربخشی: این شاخص یعنی فرد باید مایل یا قادر باشد باور کند که انجام عمل مسئولانه بر محیط اجتماعی و فیزیکی اثر میگذارد.
عمل مسئولانه: این شاخص میزان عمل مسئولانة فرد را میسنجد.
احساس عزت نفس
گانسون[15] (1997) عزت نفس را «درجهای از بها، ارزش، احترام و عشقی که فرد ممکن است برای خود بهمنزلة انسان در دنیا قائل باشد» تعریف کرده است (سال میوالی، 2010: 376).
شیوههای فرزندپروری
شیوههای فرزندپروری با شانزدهگویه سنجیده شد. بدینصورت که برای هریک از چهار شیوة منسجم، صمیمی و پاسخگو، شیوة سهلگیر و بیاعتنا، شیوة استبدادی و شیوة طردکننده، چهار گویه طرح شد.
سرمایة اجتماعی
سرمایة اجتماعی منبعی جهت “کنش جمعی” تلقی میشود. این منبع علاوهبر آگاهی از امور اجتماعیـسیاسی (شناخت)، یعنی آگاهیای که علاقهمندی و دلنگرانی به دنبال دارد، شامل هنجارهای اعتماد (اعتماد عمومی یا تعمیمیافته و اعتماد نهادی/مدنی)، هنجارها یا رفتارهای معاملة متقابل (همیاری)، که در درون شبکههای اجتماعی عمل میکنند، و عناصر ساختاری شبکهها و مشارکتهای رسمی و غیررسمی است (ناطقپور و فیروزآبادی، 1384: 64).
در این تحقیق مشارکت اجتماعی در دو سطح غیررسمی و رسمی سنجیده شد و برای مؤلفة اعتماد اجتماعی، سه نوع اعتماد بینشخصی، تعمیمیافته و نهادی بررسی شد.
اعتبار[16] و پایایی[17] گویهها
بررسی اعتبار سؤالات ازطریق روش اعتبار سازه و اعتبار صوری انجام گرفت و به منظور آزمون آن، ابتدا متخصصان علوم اجتماعی پرسشنامة تعیینشده را بررسی و داوری کردند و پساز ارائة نظر تکمیلی برخی سؤالات حذف، اضافه یا تصحیح شدند. درنهایت سؤالاتی که از هرجهت قابلیت سنجش موضوع را داشتند انتخاب شدند.
بهمنظور سنجش پایایی ابزار تحقیق، نمونهای 50 نفری از دانشجویان دانشگاه شهیدباهنر کرمان پرسشنامه را تکمیل کردند (مرحلة آزمون مقدماتی). با استفاده از روش توافق داخلی[18] و آزمون آلفای کرونباخ[19] پایایی سؤالات پرسشنامه به شرح زیر سنجیده شد:
جدول 1. ضرایب آلفای کرونباخ متغیرهای تحقیق
متغیر |
تعداد گویه (سؤالات) |
ضریب آلفا |
مسئولیتپذیری اجتماعی |
14 |
0.93 |
احساس عزت نفس |
6 |
0.89 |
شیوههای فرزندپروری |
16 |
0.97 |
سرمایة اجتماعی |
40 |
0.96 |
یافتههای پژوهش
توصیف متغیرها
در مطالعة حاضر 66.1 درصد از پاسخگویان زن و 33.9 درصد مرد بودهاند که میانگین سن آنها 22.38 با حداقل 18 و حداکثر 30 سال بود. ازنظر وضعیت تأهل 83.7 درصد دانشجویان مجرد و 16.3 درصد متأهل بودند. ازنظر مقطع تحصیلی 2 درصد دانشجوی کاردانی، 74.5 درصد دانشجوی کارشناسی، 19.6 درصد دانشجوی کارشناسیارشد و 3.5 درصد دانشجوی دکتری بودند. ازنظر پایگاه اقتصادیـاجتماعی 79 درصد (اکثراً) خود را متعلق به پایگاه متوسط دانستهاند.
میانگین میزان احساس عزت نفس 22.08 به دست آمده که در مقایسه با دامنة نمرهها میتوان گفت درمجموع میزان احساس عزت نفس دانشجویان زیاد است.
میانگین شیوة فرزندپروری منسجم، صمیمی و پاسخگو برابر با 6.45، شیوة سهلگیر و بیاعتنا 8.24، شیوة استبدادی 7.48 و شیوة طردکننده 7.26 است. حداقل نمره در هریک از این شیوهها 4 و حداکثر 20 بوده است. در جمعبندی نهایی، اعمال شیوة منسجم در حد بالا و شیوههای سهلگیر، استبدادی و طردکننده در سطح پایین ارزیابی شده است.
در بررسی میزان سرمایة اجتماعی اطلاعات بهدستآمده نشان میدهد که میانگین مشارکت اجتماعی برابر 35.78 و میانگین اعتماد اجتماعی 70.57 است. با مقایسة نمرهها ملاحظه میشود که سرمایة اجتماعی پاسخگویان در سطح متوسط است، درحالیکه مشارکت اجتماعی آنان در سطح پایین و اعتماد اجتماعیشان نیز متوسط است.
جدول 2. توصیف متغیرهای مستقل
متغیر |
تعداد |
میانگین |
حداقل |
حداکثر |
احساس عزت نفس |
404 |
22.08 |
6 |
30 |
شیوة منسجم |
404 |
16.45 |
4 |
20 |
شیوة سهلگیر |
404 |
8.24 |
4 |
20 |
شیوة استبدادی |
404 |
7.48 |
4 |
20 |
شیوة طردکننده |
404 |
7.26 |
4 |
20 |
سرمایة اجتماعی |
404 |
106.34 |
40 |
200 |
مشارکت اجتماعی |
404 |
35.78 |
15 |
75 |
اعتماد اجتماعی |
404 |
70.57 |
25 |
125 |
بررسی اعتماد بینشخصی جوانان دانشجو نشان داد در بالاترین سطح اعضای خانواده (63درصد) قرار دارد. در اعتماد تعمیمیافته 2/6 درصد به افراد غریبه خیلیزیاد اعتماد میکنند. 7/6 درصد فکر میکنند مردم درحد زیاد یار و یاور یکدیگرند و 4/6 درصد مردم را دارای انصاف زیاد میدانند. 9/6 درصد معتقدند مردم درحد زیاد با یکدیگر کنار میآیند. بنابراین 74 درصد دانشجویان اعتماد تعمیمیافتهای درحد کم دارند و بررسی اعتماد نهادی آنها نیز نشان میدهد بالاترین اعتماد را به معلمان (5/3) و سپس استادان دانشگاه (42/3) و سپس پزشکان (38/3)، پلیس (32/3)، کارگران (89/2)، ارتشیها (96/2)، و روحانیان (85/2) دارند و کمترین میزان اعتماد نیز به بنگاهداران مسکن و ماشین، تاجران و بازاریان، روزنامهنگاران، رانندگان تاکسی و… تعلق میگیرد.
بررسی مسئولیتپذیری اجتماعی بهمنزلة متغیر وابسته نشان داد که بیشتر دانشجویان پاسخگو دوست دارند برای حل مشکلات اجتماع کاری انجام دهند (80 درصد)؛ حاضرند به همة افراد نیازمند کمک کنند، حتی اگر آنها را نشناسند (63 درصد)؛ اگر در انجام کاری که به آنها محول شده است کموکاستی پیش بیاید آن را بیان میکنند (5/72 درصد)؛ 47 درصد فکر میکنند توانایی حل مشکلات جامعه مانند فقر را دارند؛ 70 درصد جهت کمک به همکلاسیهایشان اعلام آمادگی کردند؛ حدود 70 درصد کمک به دیگران را برای خود قوت میبینند؛ اما حدود 42 درصد معتقدند تلاشهایشان برای حل مشکلات جامعه بیفایده است، زیرا همهچیز در دست تعدادی از صاحبمنصبان است؛ درعینحال حدود 74 درصد از این پاسخگویان کمک برای رفع بیعدالتی و ظلم را در جامعه و برای خود ارزشمند میدانند؛ 80 درصد حاضرند تا جایی که بتوانند به افراد نیازمند مثل فقرا کمک کنند؛ درحالیکه 47 درصد این توانایی را عملی میبینند. در بعد انجام وظایف 6/37 درصد از پاسخگویان در جایگاه شهروند مقداری از وقتشان را به حل مسائل جامعه اختصاص میدهند؛ 7/24 درصد نیز معتقدند آنقدر خودشان مشکل دارند که فرصتی برای کمک به دیگران پیدا نمیکنند.
جدول 3. توصیف متغیر وابسته
مسئولیت پذیری اجتماعی |
کم |
متوسط |
زیاد |
جمع کل |
||||
فراوانی |
درصد |
فراوانی |
درصد |
فراوانی |
درصد |
فراوانی |
درصد |
|
میزان مسئولیتپذیری اجتماعی |
36 |
9/8 |
113 |
28 |
255 |
1/63 |
404 |
100 |
میزان توجه به رفاه اجتماعی |
42 |
4/10 |
109 |
27 |
253 |
6/62 |
404 |
100 |
میزان احساس وظیفه |
38 |
4/9 |
92 |
8/22 |
274 |
8/67 |
404 |
100 |
میزان احساس شایستگی |
47 |
6/11 |
252 |
4/62 |
105 |
26 |
404 |
100 |
میزان احساس اثرگذاری |
59 |
6/14 |
190 |
47 |
155 |
4/38 |
404 |
100 |
میزان عمل مسئولانه |
51 |
6/12 |
278 |
8/68 |
74 |
3/18 |
404 |
100 |
تبیین یافتهها
رابطة جنسیت و میزان مسئولیتپذیری اجتماعی
میانگین مسئولیتپذیری اجتماعی بین زنان 52.16 و بین مردان 48.28 است که با سطح معنیداری 2 درصد میزان مسئولیتپذیری اجتماعی بین دو جنس تفاوت معناداری دارد و درمجموع میتوان گفت مسئولیتپذیری اجتماعی زنان اندکی بیشتر از مردان است.
جدول 4. رابطة جنسیت و مسئولیتپذیری اجتماعی
جنسیت مسئولیتپذیری |
جنسیت |
تعداد |
میانگین |
سطح معنیداری |
مسئولیتپذیری اجتماعی |
زن |
267 |
52.16 |
0.002 |
مرد |
137 |
48.28 |
رابطه پایگاه اقتصادی-اجتماعی و میزان مسئولیتپذیری اجتماعی
میانگین مسئولیتپذیری اجتماعی دربین پاسخگویان طبقة پایین 45.52، طبقة متوسط 51.52 و طبقة بالا 51.24 است. بنابراین اختلاف مسئولیتپذیری اجتماعی براساس پایگاه اقتصادیـاجتماعی معنادار است و بیشترین مسئولیتپذیری اجتماعی در طبقة متوسط دیده میشود.
جدول 5.آزمون معناداری تفاوت میانگین مسئولیتپذیری اجتماعی برحسب پایگاه اقتصادی اجتماعی
|
مجموع مجذورات |
درجه آزادی |
میانگین مجذورات |
آزمون اف |
سطح معنیداری |
بین گروهی |
1396.334 |
2 |
698.167 |
4.294
|
0.014
|
درون گروهی |
64553.443 |
397 |
162.603 |
||
کل |
65949.778 |
399 |
|
احساس عزت نفس و میزان مسئولیتپذیری اجتماعی
نتایج نشان میدهد رابطة معناداری بین مسئولیتپذیری اجتماعی و احساس عزت نفس وجود دارد؛ بهطوریکه با افزایش احساس عزت نفس، مسئولیتپذیری اجتماعی نیز افزایش مییابد.
جدول 6. همبستگی احساس عزت نفس با مسئولیتپذیری اجتماعی
احساس عزت مسئولیت پذیری |
مقدار |
سطح معنی داری |
پیرسون |
0.779 |
0.000 |
جمع کل |
404 |
شیوههای فرزندپروری و میزان مسئولیتپذیری اجتماعی
براساس نتایج ضریب همبستگی پیرسون، میان متغیر شیوة منسجم، صمیمی و پاسخگو با مسئولیت اجتماعی رابطة معناداری وجود دارد. با افزایش اعمال شیوة فرزندپروری منسجم، صمیمی و پاسخگو ازسوی والدین، مسئولیتپذیری فرزندان جوان آنها افزایش مییابد.
جدول 7. همبستگی شیوههای فرزندپروری با مسئولیتپذیری اجتماعی
متغیر |
ضریب همبستگی |
مقدار |
سطح معنیداری |
شیوة منسجم، صمیمی و پاسخگو |
پیرسون |
0.124 |
0.012 |
شیوة سهلگیر و بیاعتنا |
پیرسون |
0.035 |
0.483 |
شیوة استبدادی |
پیرسون |
0.015 |
0.764 |
شیوة طردکننده |
پیرسون |
0.034 |
0.492 |
جمع کل |
404 |
سرمایة اجتماعی و میزان مسئولیتپذیری اجتماعی
نتایج جدول 8 وجود همبستگی میان میزان سرمایة اجتماعی و میزان مسئولیتپذیری اجتماعی را نشان میدهد. گفتنی است که این ارتباط معنادار در هردو بعد سرمایة اجتماعی یعنی مشارکت اجتماعی و اعتماد اجتماعی با مسئولیتپذیری اجتماعی تأیید میشود.
جدول 8. همبستگی سرمایة اجتماعی و مؤلفههای آن با مسئولیتپذیری اجتماعی
متغیر |
ضریب همبستگی |
مقدار |
سطح معنیداری |
مشارکت اجتماعی |
پیرسون |
0.260 |
0.000 |
اعتماد اجتماعی |
پیرسون |
0.390 |
0.000 |
جمع کل |
404 |
محاسبة رگرسیون خطی چندمتغیره برای مسئولیتپذیری اجتماعی
براساس آزمون رگرسیون خطی چندمتغیره به روش استپ وایز[20] و مطابق جدول 9 در تبیین میزان مسئولیتپذیری اجتماعی ازطریق مجموع متغیرهای مستقل موجود ضریب همبستگی چندگانه برابر 0.797 R = و ضریب تبیین معادله برابر 0.635 R2 = به دست آمده است که نشان میدهد 0.635 درصد تغییرات مربوط به مسئولیتپذیری اجتماعی را این متغیرهای مستقل تبیین میکنند. دراینبین، براساس ضرایب بتای استانداردشده متغیر احساس عزت نفس دارای بالاترین ضریب بتا (0.706) است و دومین متغیر اعتماد اجتماعی نهادی با ضریب بتا (0.168). است. مشارکت رسمی با بتا (0.139) و مشارکت غیررسمی با بتای (0.107) متغیرهای بعدی تأثیر گذار بر مسئولیت پذیری اجتماعی پاسخگویان است.
جدول 9. سطح معناداری معادلة رگرسیون خطی چندمتغیره
منبع تغییرات |
مجموع مربعات |
درجه آزادی |
میانیگین مربعات |
آزمون اف |
سطح معناداری |
رگرسیون |
41979.895 |
4 |
10494.974 |
173.827
|
0.000
|
خطا |
24089.967 |
399 |
60.376 |
||
جمع |
66069.861 |
403 |
|
ادامه جدول 9. ضرایب بتاهای متغیرهای مستقل مؤثر بر مسئولیتپذیری اجتماعی جوانان
متغیر مستقل |
بی |
خطای استاندارد |
بتا |
مقدار تی |
معنیداری |
احساس عزت نفس |
1.483 |
0.067 |
0.706 |
21.426 |
0.000 |
اعتماد نهادی |
0.150 |
0.040 |
0.168 |
3.792 |
0.000 |
مشارکت رسمی |
0.253- |
0.080 |
0.139- |
3.152- |
0.002 |
مشارکت غیررسمی |
0.185 |
0.083 |
0.107 |
2.221 |
0.027 |
بحث و نتیجهگیری
در بررسی ابعاد مسئولیتپذیری اجتماعی، بیشتر دانشجویان (62.6%) توجه زیادی به رفاه اجتماعی داشتند و غالباً (67.8%) نیز احساس وظیفة زیادی درقبال اجتماع نشان میدهند. ازسوی دیگر، نمرة بیشتر جوانان در میزان احساس شایستگی 26%، احساس اثرگذاری 38.4%، و عمل مسئولانه 18.3% به دست آمده است. در اینجا بررسی شاخصها دقت زیادی میطلبد، زیرا در ابعاد مختلف بیشتر پاسخگویان مدعیاند که مسئولیتپذیری مفید و مناسب است و حتی در خود تعهد و احساس وظیفة زیادی اعلام کردهاند، ولی در بعد عملی ضعف دارند و فکر میکنند با وجود آنکه بهتر است کمک کنند، کاری اساسی از دستشان برنمیآید.
مقایسة شیوههای فرزندپروری درمیان پاسخگویان تحقیق حاضر نشان میدهد که در خانوادههای بیشتر پاسخگویان شیوة فرزندپروری منسجم، صمیمی و پاسخگو رواج بیشتری نسبت به دیگر شیوهها دارد و خانوادههای کمی فرزندان خود را با شیوههای سهلگیر، مستبد یا طردکننده تربیت کردهاند.
والدین طردکننده نیز فرزندان را از خود دور میکنند و مسئولیتهای اندکی به آنها میسپارند، زیرا آنها را موجوداتی ضعیف و ناتوان میشمارند. بدینترتیب فرزندان این خانوادهها از کودکی مسئولیتپذیری را نمیآموزند و در بزرگسالی نیز در اجتماع آن را بهکار نمیبندند.
در اینجا میتوان نتیجه گرفت که خانواده بهعنوان عاملی محیطی در نظریة شناختیـاجتماعی باندورا اهمیت دارد. در فرآیند یادگیری، کودکان از الگوهای رفتاری که خانواده دربرابر آنها قرار میدهد، هنجارهای مناسب اجتماعی را میآموزند و بهکار میبندند. بنابراین اگر والدین دربرابر آنها رفتاری شایسته انجام دهند، کودکان نیز آن رفتار را تقلید و درونی میکنند. بنابراین لازم نیست والدین یا مربیان مستقیم به کودک بگویند که مسئولیتپذیری خوب است یا دربارة مسئولیتپذیری و تعهد اجتماعی سخنرانی کنند، بلکه یکی از بهترین راههای آموزش مسئولیتپذیری درونیسازی آن با شیوههای تربیتی مناسب ازسوی والدین و بزرگترهاست.
درمجموع میتوان گفت کاربرد شیوة منسجم، صمیمی و پاسخگو نسبت به دیگر شیوههای فرزندپروری بر افزایش مسئولیتپذیری اجتماعی فرزندان اثر بیشتری دارد.
در این تحقیق عزت نفس ازجمله عوامل مرتبط با ویژگیهای شخصی یادگیرنده قلمداد شده است. براساس یافتهها نیز مشخص شد همبستگی مثبتی و زیادی بین عزت نفس و مسئولیتپذیری وجود دارد، بهگونهای که افراد با عزت نفس بالا به تواناییهای خود اطمینان دارند و از قبول مسئولیت نمیهراسند. اگر دراینمیان با شکست یا ناکامی هم مواجه شوند، خود را مسئول میدانند و از متهمکردن دیگران یا نسبتدادن شکست به عواملی چون تصادف، بخت و اقبال و… دوری میکنند. دراینزمینه نتایج پژوهش ایمان و جلائیان (1389) رابطة معناداری را بین عزت نفس با مسئولیت اجتماعی نشان میدهد (ایمان و جلائیان، 1389: 34). ارتباط عزت نفس با مسئولیتپذیری در بررسی ابراهیمینژاد و سلیمانیان (1386) هم به اثبات رسیده است. به نظر آنان عزت نفس و مسئولیتپذیری ریشة یکسانی در قدرت اندیشیدن انسان دارند. فرد مسئول ترجیح میدهد خود تصمیم بگیرد و در جریان آن، تمام کوشش، دانش، مهارت و سرمایة خود را نیز بهکار گیرد (ابراهیمینژاد و سلیمانیان، 1386: 47). نتایج پژوهش کردلو (1387) نیز نشان میدهد لازمة مسئولیتپذیری تأمین احساس تعلق، احساس امنیت و احساس عزت نفس است. وجود رابطه بین مسئولیتپذیری با عزت نفس در پژوهشهای خدری (1380)، رنجبریان و همکاران (1384)، و اکبرینژاد (1387) نیز تأیید شده است.
براساس نظریههای مربوط به سرمایة اجتماعی، زندگی در ساختار جامعة جدید و مدرن مستلزم عضویت و همکاری در شبکههای اجتماعی است که از افراد و گروههایی با سلیقههای گوناگون تشکیل شده است. شخص باید از منافع شخصی و تشکلهای خویشاوندی و قومی خود فراتر برود و با دیدی وسیعتر تمام افراد جامعه را بهمنزلة همنوع بپذیرد و به آنها اعتماد داشته باشد. برای انجام فعالیتهای عمومی و خیر جمعی تلاش کند و تعهد داشته باشد. نتایج این تحقیق نشان میدهد که بین سرمایة اجتماعی بهطور کلی با مسئولیتپذیری اجتماعی رابطة مثبتی برقرار است. همچنین مشخص شد میزان مشارکت اجتماعی کلی بیشتر جوانان دانشجو (57.2%) در سطح پایینی قرار دارد. میزان مشارکت غیررسمی اکثر آنها (50.5%) نیز در سطح متوسط است، اما مشارکت اجتماعی رسمی غالب دانشجویان (77.7%) پایین است. ازسوی دیگر، اعتماد اجتماعی کلی در بیشتر پاسخگویان (67.8%) درحد متوسط قرار دارد. ازمیان ابعاد اعتماد اجتماعی، میزان اعتماد بینشخصی و نهادی در سطح متوسط است، اما غالب پاسخگویان اعتماد تعمیمیافتة اندکی دارند. میتوان گفت این مسئله مؤید ریشههای سنتی سرمایة اجتماعی درمیان پاسخگویان است.
براساس نظریة نقش اجتماعی، رفتار کمکدهی نقش جنسیتی مرد و زن تفاوت دارد؛ مثلاً ازآنجاکه زنان مهربانتر و دلسوزترند، احتمالاً بیشتر به دیگران یاری میرسانند و مسئولیت اجتماعی تقبل میکنند. تأثیر متغیر جنسیت و تفاوت رفتار کمکی و مسئولیتپذیری زنان و مردان در این تحقیق تحت بررسی قرار گرفت. درباب رابطة بین جنسیت و مسئولیت اجتماعی باید گفت این رابطه در تحقیقات بسیاری سنجیده شده و نتایج متنوعی به دست آمده است. یافتههای پژوهش راندولف و همکاران (2008) نشان میدهد مسئولیت اجتماعی تحت تأثیر جنسیت افراد قرار میگیرد؛ بدینگونه که مسئولیتپذیری مردان اندکی کمتر از زنان است. در تحقیق هدایتی و همکاران (1387) تفاوت معناداری میان نظر آزمودنیهای دختر و پسر دیده نشد. نتایج این پژوهش درمیان جوانان دانشجو نشاندهندة این نکته است که مسئولیتپذیری دختران کمی بیشاز پسران است. این نتیجه با ادعای برکویتز دربارة تمایزها و شباهتهای جنسیتی در زمینة ایثار و امداد درخور بررسی است. برکویتز معتقد است زنان از روحیة امدادرسانی و ایثارگری بیشتری برخوردارند، اما تفاوت چشمگیری با مردان ندارند (فرجاد و محمدیاصل، 1388: 154).
یافتهها نشان میدهد بین پایگاه اقتصادیـاجتماعی و مسئولیتپذیری اجتماعی رابطة معناداری وجود دارد، بهگونهای که میزان مسئولیتپذیری اجتماعی درمیان پاسخگویان با پایگاه اقتصادیـاجتماعی متوسط بیشتر از پایگاه اقتصادیـاجتماعی بالا و پایین است.
رابطهای که بین پایگاه اقتصادیـ اجتماعی و مسئولیتپذیری اجتماعی در این تحقیق مشاهده شد با نتایج خدری (1380)، برکویتز (1968) و شوایت و دیگران (2005) مشابهت دارد. براساس تحقیق خدری پایگاه اقتصادیـ اجتماعی بر مسئولیتپذیری تأثیر میگذارد. به نظر برکویتز (براساس تحقیق ویسکانسین) دانشجویان طبقة متوسط و بالا بیشتر براساس هنجار مسئولیت اجتماعی پاسخ میدهند و دانشجویان طبقة پایین اغلب براساس هنجار مقابلهبهمثل عمل میکنند.
طبق مدل رگرسیونی مشخص شد که احساس عزت نفس، اعتماد نهادی، مشارکت رسمی و غیررسمی درمجموع بیشترین تأثیر همزمان را بر مسئولیتپذیری اجتماعی دارند. این شاید به این علت باشد که نهاد خانواده تأثیر مهمی بر آموزش هنجارهای مناسب اجتماعی به فرزندان دارد. طی دوران جامعهپذیری عوامل متعددی بر قبول مسئولیت در اجتماع یا نپذیرفتن آن درمیان جوانان تأثیرگذارند که میتوان به ویژگیهای شخصیتی نیز مانند احساس عزت نفس و مؤلفههایی مثل اعتماد به دیگر مردمی که لزوماً خویشاوند نیستند و مشارکت در فعالیتهای رسمی و غیررسمی اشاره کرد. در پایان، به دلیل اهمیت یافتههای بهدستآمده پیشنهاد میشود، ازآنجاکه میزان مشارکت رسمی اغلب دانشجویان در سطح پایینی قرار دارد، لازم است توجه جوانان به فعالیتها و خدمات داوطلبانة اجتماعی جلب شود. ازجمله اینکه فضاسازی مناسب برای مشارکت فعالانه در سازمانهای مردمنهاد ایجاد شود. این فضاسازی ابتدا از دوران کودکی در خانواده شروع میشود و در محیطهای آموزشی پیگرفته میشود. برای تقویت میزان اعتماد اجتماعی عام و تعمیمیافته لازم است ضمن حفظ ارتباطات خویشاوندی به گسترش و تقویت ارتباطات اجتماعی اقدام شود. یکی از عواملی که به نظر میرسد در تحقیقات گوناگون از آن غفلت شده و در مقالة حاضر نیز به دلیل گستردگی موضوع تحت بررسی قرار نگرفته است، بحث تأثیر رسانههای جمعی بر مسئولیتپذیری جوانان است. امروزه توجه به این بحث به دلیل شیوع استفاده از این نوع رسانهها درمیان جوانان حائز اهمیت است.