بنیاد پیشگیری از آسیبهای اجتماعی در راستای آموزش و آشنایی خانواده ها با مسائل و مشکلات امروزی و نحوه حل آنها و در پی آن پیشگیری از آسیبهای اجتماعی همایش رایگان خانواده درمانی را در شهریور ماه 94 برگزار می نماید.
به گزارش روابط عمومی بنیاد در این همایش که حضور برای عموم آزاد می باشد، متخصصان علم روانشناسی حل مسائل و مشکلات عمده زوجین و نحوه برخورد و تربیت کودکان را آموزش خواهند داد و پس از آن حاضرین می توانند در کارگاه ها و دوره های تخصصی این بنیاد ثبت نام نمایند.
روز و ساعت برگزاری این همایش متعاقباً اعلام خواهد گردید.
خانواده درمانی چیست؟
در این نوع درمان آموزش ، پیشگیری و درمان برای کمک به خانوادهها ، کل خانواده را دربرمیگیرد. برای حل مشکل خانواده یا یکی از اعضا آن کل سیستم خانواده مور توجه قرار میگیرد و تلاش میشود علل بروز و عوامل تشدید کننده مشکل در داخل خانواده و در نوع روابط اعضا با یکدیگر مورد بررسی قرار گیرد. این شیوه از درمان مبتنی بر رویکرد سیستمهاست و معتقد است زمانی میتوان به رفع یک مشکل نائل شد که از نیروی تک تک اعضا استفاده کرد و عوامل تنشزا را مرتفع ساخت.
تاریخچه خانواده درمانی
تخصص و حرفه خانواده درمانی نسبتا جدید است و ظهور رسمی آن به دهههای 1940 ، 1950 و 1960 يعنی بعد از جنگ جهانی دوم و گردهمايی مجدد اعضای خانواده بعد از جدايیها برمیگردد. در سال 1938 شورای ملی روابط خانوادگیشروع بکار کرد. در سال 1948 اولین اثر درباره زناشوئی درمانی توسط « بلامتیل من » منتشر شد و مطالعه خانوادههای اسکیزوفرنیک توسط « لایمن » صورت گرفت.
در خلال سالهای 1950 تا 1959 « ناتان آکرمن » رویکرد روان تحلیلی را برای کار کردن با خانوادهها مطرح کرد و « بیتسون » مطالعه الگوهای ارتباط را در خانواده آغاز کرد و « کارل ویته » اولین کنفرانس را درباره خانواده درمانی در سی ایسلند ایالت جورجیا برگزار کرد. اولین نشریه در خانواده درمانی در سال 1961 منتشر شد و شبکه ساز خانواده درمانی در سال 1976 و انجمن خانواده درمانی (AFTA) در سال 1977 شروع به کار کرد. در واقع خانوادهدرمانی به عنوان شاخه جديدی از علم روانشناسی، در نيمه دوم قرن بيستم پديد آمد. جنبش خانوادهدرمانی عمدتا تحت تاثير نظريه سيستمها، گسترش درمان روانکاوی به حوزه خانواده، پيدايش مراکز راهنمايی کودک و مشاوره زناشويی و گروهدرمانی شکل گرفت. در اين نگرش و رويکرد، هنجارها و ناهنجاریهای رفتار فرد در بستر خانواده، تجزيه و تحليل، ادراک و درمان میشود
در خلال سالهای 1980 تا 1989 شیوههای تحقیق در خانواده درمانی متداول شد و رهبران جدیدی در خانواده درمانی ظهور کردند که بسیاری از آنان زن بودند. از سال 1990 به بعد رشد عضویت متخصصان در انجمنهای خانواده درمانی چشمگیر شد. خانواده درمانیهای متمرکز بر راه حل فراگیر شدند و بطور کلی جایگاه عمیقتری بین فنون درمانی حوزه روان شناسی پیدا کرد.
ريشه فعلی درمان نظامهای خانوادگی به رويکردهای نظری، عملی و تحقيقات مختلفی برمیگردد که در زمينه کمک به کودکان، زن و شوهر و اشخاص دارای مشکلات خانوادگی مورد استفاده قرار گرفتهاند.
فرويد و ديگر روانکاوان از لحاظ نظری و ژرفنگری نقش مهمی در بررسی خانواده داشتهاند، زيرا بر اهميت وقايع اوايل کودکی و تاثير اين وقايع بر بزرگسالی، تاکيد میکردند و کودکان را تحت رواندرمانی قرار میدادند. تحقيقات اوليه در مورد کودکان و نوجوانان مبتلا به اسکيزوفرنی که بخشی از نظامهای خانوادگی بودند، نيز مفاهيم و ايدههايی را در پی داشت که در خانوادهدرمانی کنونی مورد استفاده قرار میگيرند. خانوادهدرمانی به خارج از حوزه علوم اجتماعی نيز وامدار است، يعنی نظريه نظامهای کلی(در اين نظريه تعاملات و فرآيندهای حوزههايی چون مهندسی، زيستشناسی، اقتصاد، سياست، جامعهشناسی، روانشناسی و رواندرمانی به عنوان اجزای يک کليت بررسی میشود)
آشنايی با اين رويکردهای کاربردی و نظری متفاوت، شناخت سير تحول رويکردهای نظری به خانوادهدرمانی را آسانتر میسازد.
اهمیت خانواده
خانواده بدون شك مهمترين سازماني است كه بسترساز رشد و رفاه جسمي، رواني و اجتماعي كودك و عامل رسيدن وي به تعادل (فيزيكي، رواني و اجتماعي) است اجتماعيشدن و آشنايي با قوانين، نقشها و ارزشهاي فرهنگي به طور طبيعي در خانواده صورت ميپذيرد و كودك در تعاملات ابتدايي خود با خانواده به يك موجود اجتماعي تبديل ميشود. به همين دليل هم از ديربازعملكرد خانواده مورد توجه روانشناسان بوده است.
واقعيت اين است كه اگر يكي از اعضاي خانواده داراي اشكال رفتاري ـ رواني باشد، ميتوان ردپاي آن را در روابط خانوادگي جستوجو كرد. در بسياري از موارد اشكال رفتاري عضو خانواده مانند كودك يا نوجوان مستقيما از روابط غلط خانوادگي سرچشمه ميگيردكه بهره گيري از روشهاي مورد نظر مي تواند راهگشايي مشكلات خانواده گردد.
خانواده شالوده حيات اجتماعي محسوب گرديده وگذشته ازوظيفه تكثير نسل وكودك پروري براي بقای نوع بشر وظايف متعددي ازقبيل توليداقتصاد،فرهنگ پذيركردن افراد را نيز برعهده دارد بنابراين خانواده عامل واسطه اي است كه قبل از ارتباط مستقيم فرد با گروهها ،سازمانها وجامعه نقش مهمي در انتقال هنجارهاي اجتماعي به وي ايفا مي نمايد درجامعه کنونی مشکلات خانواده وروابط حاکم بر اعضای خانواده تا آن اندازه اهميت دارد که رشته جديد به نام خانواده درمانی بوجود آمده است.
خانواده درمانی
در خانواده درمانی هدف درمانگر، شنا سايی مشکل ، بررسی روابط بين اعضای يک خانواده ، بررسی نقش و وظايف اعضای خانواده نهايتا تغييرساختار خانواده با استفاده از تکنيک موجود و تخصصی است .خانواده از مشکلات متعددی همچون اختلافات زناشويی، مشکل در ارتباط با فرزند نوجوان، افت تحصيلی فرزندان، ازدواج فرزندان، اعتياد يکی از والدين، مشکلات رفتاری فرزندان خردسال، مشکلات اخلاقی والدين و يا فرزندان ومسائل ديگررنج می برند.
خانواده درماني مداخلهاي است كه بر تغيير تعاملات بين اعضاي خانواده متمركز است و در آن تلاش ميشود كاركرد خانواده به عنوان واحدي متشكل از تك تك اعضاي خانواده بهبود يابد. بالين گري كه به خانواده درماني ميپردازد ميكوشد الگوهاي بين نسلي غيرقابل انعطافي را كه سبب ناراحتي در درون افراد يا در روابط بين فردي ميشود، درهم بشكند. در خانواده درماني ميتوان دغدغههاي هر يك از اعضاي خانواده را مطرح نمود. اما اين روش درماني بيشتر بر روي كودكان موثر است. زيرا واقعيت روزمره كودكان مستقيما تحت تاثير بافت خانواده قرار دارد.
خانوادهدرمانی، نوعی گروهدرمانی است که در آن، واحد درمانی، هسته خانوادگی است و در جلسات درمانی يک يا چند درمانگر با تمام اعضا خانواده(يا بخشی از آنها) سر و کار دارد و هدف از آن حل و فصل يا تخفيف تعارضات بيماریزا و اضطراب در درون واحد خانواده است.
انواع نظریههای خانواده درمانی
رویکردهای نظری اصلی در حیطه خانواده درمانی عبارتند از:
درمان های ترکيبی – التقاطی
خانواده درمانی روان تحلیلی
خانواده درمانی تجربیاتی
خانواده درمانی رفتاری و شناختی-رفتاری
خانواده درمانی ساختی
خانواده درمانی استراتژیک، سیستمی و خانواده درمانی متمرکز بر راه حل
خانواده درمانی سیستمی
درمان های ترکيبی – التقاطی
خانواده درمانی به عنوان شاخه جديدی از علم روانشناسی در نيمه دوم قرن بيستم پديد آمد. جنبش خانواده درمانی عمدتا تحت تأثير نظريه سيستم ها،گسترش درمان روانکاوی به حوزه خانواده ، پيدايش مراکز راهنمايی کودک و مشاوره زناشويی وگروه درمانی شکل گرفت.دراين نگرش ، هنجارها و ناهنجارهای فرددربسترخانواده تجزيه و تحليل،ادراک و درمان می شود.درمان های ترکيبی- التقاطی،درمان هايی که بر اثر همگرايی و ادغام رويکرد های گوناگون روان درمانی به وجود آمده اند.
خانواده درمانی مبتنی بر روان تحلیلی
صاحبنظران اصلی آن ناتان آکرمن ، ویلیامسون ، لایمن واین و تئودور کیدز هستند که شیوه درمان آنها ریشه در نظریه فروید دارد. در این شیوه فرایندهای ناهشیار اعضای خانواده به یکدیگر مرتبط دانسته میشوند و اعتقاد بر این است که بایستی روی نیروهای ناهشیار که آسیب را بوجود آوردهاند، کار کرد. نقش درمانگر یک معلم یا والد یا مفسر تجربه است. فنون درمانی عبارتند از: تحلیل رویا ، انتقال ، رویارویی ، تاریخچه زندگی ، تمرکز بر نقاط قوت.
خانواده درمانی تجربیاتی
نظریه پردازان عمده آن ویرجینیا سیتر ، کارل ویته کر ، فرد دوهل و … هستند که معتقدند مشکلات خانواده از سرکوب احساسات ، خشکی و انعطاف ناپدیری ، فقدان آگاهی ، مرگ عاطفی و استفاده بیش از حد از مکانیزمهای دفاعی ریشه میگیرد.
در این رویکرد خانواده درمانگر تلاش میکند انعطاف پذیری ، صمیمیت ، عزت نفس ، پتانسیل برای تجربه را در خانواده افزایش دهد و از فنون مجسمه سازی ، صحنه آرایی خانوادگی ، شوخی ، مصاحبه با عروسکهای خانواده ، هنردرمانی خانواده ، بازی نقش ، بازسازی خانواده و … استفاده میشود.
خانواده درمانیهای رفتاری و شناختی _ رفتاری
نظریه پردازان عمده آن ویلیام مسترز ، ویرجنیا جانسون ، جوزف ولپه ، بندورا و … هستند. این شیوه درمانی بر اساس نظریههای رفتاری و شناختی معتقد است، رفتار از طریق پیامدها ابقا یا حذف میشود. رفتارهای نامناسب را میتوان اصلاح کرد. همینطور شناختهای غیر منطقی را میتوان اصلاح کرده و در نتیجه در تعامدات و رفتارهای زوجی یا خانوادگی تغییر ایجاد کرد.
درمانگر نقش یک معلم و متخصص تقویت کننده رفتارهای مناسب را بازی میکند. در این رویکرد از فنون درمانی تقویت منفی ، تعمیم ، خاموش سازی ، اقتصاد پتهای ، گریز ذهنی ، عبارات مقابلهای منطقی ، سرمشق دهی و … استفاده میشود.
خانواده درمانی ساختی
سالوادور مینوچین ، مونتالوو ، فیشمن ، روزمن و … نظریه پردازان اصلی این شیوه از خانواده درمانی هستند که کارکرد خانواده را متضمن ساخت خانواده ، زیر منظومهها و مرزها میدانند. درمانگران نقشه خانواده را بطور ذهنی ترسیم میکنند و در پیاده کردن ساخت مناسب خانواده تلاش میکنند و در واقع همچون کارگردان تئاتر عمل میکنند. فنون درمانی عبارتند از: بازسازی ، الحاق ، تشدید پیامها ، مرزسازی و … .
خانواده درمانیهای استراتژیک ، سیستمی و متمرکز بر راه حل
این سه رویکرد روشمدار و کوتاه مدت هستند که هر سه مرهون کار میلتون اریکسون میباشند و از میراث مشترکی برخوردارند. هدف ، شیوه کار و فنون مورد استفاده در این سه رویکرد مشابه یکدیگر است و از فنونی چون باز تعبیر ، کمرنگ کردن تعبیر و تفسیر ، تعیین تکالیف شاق ، تکیه بر فرایند سوالات حلقوی ، تمرکز روی راه حلهای فرضی ، تعیین کردن تشریفات و … استفاده میشود.
از نظریه پردازان استراتژیک جی هی لی ، ریچارد فیش و از نظریه پردازان سیستمی بوسکلو ، کارل تام و از نظریه پردازان متمرکز بر راه حل ایمسوبرگ و دیویس را میتوان نام برد.
خانواده درمانی سیستمی
خانواده درمانی سيستمی در واقع کوششی برای درک خانواده به مثابه يک سيستم (و نه افرادی که صرفا با هم در يک محل زندگی می کنند)و به مثابه زيرسيستمی تحت تاثير عوامل موجود در محيط بزرگترو اعضاء برای حفظ تعادل خودفعاليت می کنند.اين رويکرد را اولين بار ون برتالانفی مطرح کرد.
خانوادههای نیازمند خانواده درمانی
خانوادههایی که از فرایند خانواده درمانی بهره میبرند، عبارتند از: خانوادههای دارای عضو معتاد یا بیمار روانی و همچنین خانوادههای دارای عضو مبتلا به اختلالات جسمی که به نحوی روی کارکرد خانواده تاثیر گذاشته است ، خانوادههای طلاق گرفته ، ازدواج مجدد کرده ، فوت یکی از اعضا ، خانوادههای دارای مشکلات اقتصادی ، فرهنگی و … .
خانوادههای دارای مشکل اغلب به صورت غیر مستقیم مثلا مشکلات تربیتی کودکان ، ناراحتیهای روحی یکی از اعضا و یا تصمیم گیریها و کمک برای حل مشکلات سطحیتر به متخصصان مشاوره و روان شناسی مراجعه میکنند و در طول مشاورههای فردی نیاز به توجه به نقش خانواده در بروز مشکل شکل میگیرد و برحسب رویکرد درمانگر ، روند درمان تداوم مییابد.
خصوصيات كلي خانواده درماني
خانواده درماني داراي خصوصياتي است كه آن را از درمان انفرادي متمايز ميكند. براي مثال، اعضاي خانواده داراي ملاك قضاوت، پيشنيه و زبان مشتركي هستند كه ممكن است براي درمانگر ناآشنا باشند. درمانگر بايد با نقشهاي خانواده و خرده فرهنگ مخصوص آن آشنا شود. سپس از اين آشنايي در جهت ارتباط با اعضاي خانواده يا رويارويي با آنان استفاده كند.
در عين حال درمانگر بايد گسلش عاطفي خود را حفظ كند و يك بخش خانواده را به نفع بخش ديگر رها نكند. البته اين كار دشواري است. چون اعضاي خانواده غالبا درمانگر را وارد منازعات خود بر سر قدرت يا دفاعهاي خويش در برابر ارتباط آزاد ميكنند
يكي از بخشهاي معمول خانواده درماني، اخذ شرح حال و سنجش است. مشكل فعلي بايد مطرح و بررسي شود. ممكن است پسر خانواده بزهكار باشد يا دختر خانواده روابط جنسي متعددي داشته باشد. بررسي تفسير هر يك از اعضاي خانواده از مشكل، كار جالب و از لحاظ تشخيصي كار مهمي است
وقتي مشكل خانواده در چارچوب خانوادههاي پدري والدين خانواده و زندگي دوران تجرد و ازدواج آنان مورد بررسي قرار ميگيرد، شيوه ارتباط كودكان بهتر و درك آنان بيشتر ميشود. طرح يك چشماندز كلي از سابقه و پيشينه خانواده ـ پدربزرگها و مادربزرگها و هدفها ،آرزوها، ترسها و ضعفهاي آنان- قوه درك همدلي و تحمل اعضاي خانواده را افزايش ميدهد. به اين ترتيب ملاك قضاوت جديدي فراهم ميآيد.
كودك بهتدريج ميفهمد كه قرباني شدن آرزوهاي مادر در پاي خانواده، براي مادرش چه معنايي و پدرش چه برداشتي از سوء رفتار پدرخود داشته است. والدين در محيط كنترل شده خانواده درماني (با بررسي وضعيت فعلي فرزندانشان) به ياد فشار همسالان روي خودشان ميافتند.
شروع خانواده درمانی
قواعد دقيق و قطعي خاصي وجود ندارد كه نشان بدهند چه موقع بايد خانواده درماني انجام داد. خانواده درماني غالبا با نوجواني كه بيمار اصلي است، شروع ميشود. گاهي مشكلات بيمار آنقدر به خانواده پيوند ميخورد كه خانواده درماني تنها درمان و اقدام ممكن است. گاهي نيز خانواده جلوي پيشرفت درمان بيمار را ميگيرد يا در برابر توصيههاي درمانگر مقاومت ميورزد. در نتيجه با درگيركردن خانواده در درمان، بخشي از اين مقاومت رفع ميشود. گاهي نيز مشكلات بيمار (يا حتي بهبود بيمار در حين درمان) به شدت تحت تاثير ساختار خانواده است و درمان كل خانواده را ضروري ميسازد. در پارهاي موارد بحرانهاي خانوادگي (مثل مرگ يكي از اعضاي خانواده) كل خانواده را دچار آسيب ميكند.
خانوادهدرماني دواي هر دردي نيست و هميشه مناسب نميباشد. گاهي خانواده مورد نظر آن قدر از همگسيخته است كه چنين مداخلاتي بينتيجه خواهند بود. گاهي نيز برخي از اعضاي خانواده اصلا همكاري نميكنند. در برخي موارد نيز خيلي زود معلوم ميشود كه يكي از اعضاي خانواده به شدت دچار اختلال است و اصلا همكاري نميكند يا آنقدر اخلال ميورزد كه حضورش به كل فرآيند خانواده درماني لطمه ميزند.
چون خانواده درماني روي چند نفر اجرا ميشود، بايد مقرون به صرفه بودن آن را نيز در نظر بگيريم. اگر چه خانواده درماني ممكن است براي عضو بيمار خانواده مفيد باشد، اما گاهي براي ديگر اعضاي خانواده عواقب سويي دارد.