جستجو

این مطلب تهیه و تنظیم شده توسط روابط عمومی بنیاد پیشگیری از آسیب‌های اجتماعی می‌باشد.

تاثیر خانواده ها بر روابط زوجین

به نقل از گروه زندگی – مینا فرقانی: در عالم روزنامه‌نگاری جمله‌ای هست که می‌گوید «سوژه، سوژه می‌آورد!». به همین ترتیب، ما از یک نظر که برای مطلبی دریافت کردیم، گزارشی مفصل تدارک دیدیم و از هر کدام از نظراتی که برای گزارش دوم ثبت شد، موضوعاتی برای مطالب بعدی به دست آوردیم. نه اینکه نظرات را صرفاً سوژه‌ای برای تهیهٔ گزارش ببینیم. بلکه هر کدام را دغدغه‌ای از یک تجربهٔ زیسته و مسائل از سر گذارندهٔ مخاطبان‌مان دانستیم که نیاز به تجزیه و تحلیل و ارائهٔ راهکار از کارشناس دارند.

خانم «مریم سیفی‌کار»، روانشناس بالینی و زوج‌درمانگر، قرار است در این حوزه نکات بیشتری را برایمان بگوید تا جایی که به یک جمع‌بندی نسبتاً کامل دربارهٔ ارتباط فرزندان ازدواج‌کرده با خانواده‌ها و تأثیر خانواده بر روابط زوجی برسیم و برای حالت‌های مختلف این مسأله، راهکارهای قابل‌ اجرا به دست آوریم.

ما می‌کوشیم برای حل مسائل پیرامونِ روابط خانواده‌ها با عروس یا دامادشان راهکارهایی ارائه دهیم که کار به پاک کردن صورت مسأله نرسد!

قطع رابطه، آن هم با پدر و مادر یا خواهر و برادر که ریشه‌های انسان هستند، حل مسأله نیست؛ پاک کردن صورت مسأله است. یادمان باشد گلی که از ریشه‌اش جدا شود، شاداب و سالم نمی‌ماند…

یک‌طرفه به قاضی نرفتیم؛ حرفمان ادامه داشت!

هر مسأله‌ای دو سو دارد. وقتی ما راجع به ارتباطات خانوادگی صحبت می‌کنیم باید هر دو طرف معادله را در نظر بگیریم. یعنی هم خانوادهٔ هر یک از زوجین و هم خود دختر و پسری که ازدواج کرده‌اند و خانوادهٔ جدیدی را تشکیل داده‌اند.

چرا خانواده‌ها دخالت می‌کنند؟

سیفی‌کار دربارهٔ تسلط بیش از حد بر فرزند که باعث دخالت در زندگی مشترک او توسط والدینش می‌شود، می‌گوید: «متأسفانه در بعضی خانواده‌ها اعمال نفوذ مادر روی دختر یا پسرش بسیار زیاد است. این‌گونه مادرها دوست ندارند بچه‌ها از زیر سلطه‌شان خارج شوند و مایلند نظارت بیش از حد بر بچه‌هایشان داشته باشند. به همین دلیل به خودشان اجازه می‌دهند در هر مسألهٔ فرزندانشان حتی بعد از ازدواج، اظهارنظر کنند. خصوصاً در خانواده‌هایی که پسر با پدر کار می‌کند یا عروس در ساختمانی زندگی می‌کند که مادر همسرش هم آنجا ساکن است، این مسأله بیشتر به چشم می‌خورد.».

فرق مشورت با دخالت چیست؟

واقعیت این است که مراقب و نظارت خانواده‌ها بر روابط دختر و پسری که تازه متأهل شده‌اند، خوب است. از این نظر که روابطی که تازه شروع شده و مثل یک نهال نوپا است، نیاز به مراقبت دارد. این دیدگاه بسیاری از مشاوران و کارشناسان حوزهٔ خانواده است. آنها همچنین معتقدند این مراقبت و کمک نباید به دخالت تبدیل شود. دخالت اساساً موضوع دیگری است که کارشناسان اصولاً با آن مخالفند. «سیفی‌کار» تفاوت بین دخالت و مشورت را این‌طور شرح می‌دهد: «دخالت یعنی من به خودم اجازه بدهم که نظری را اعلام کنم و اصرار داشته باشم که نظرم حتماً اجرا شود. و اگر نظرم اجرا نشود، بارها و بارها پیگیری کنم. بهم بربخورد. دلخور شوم و از طرف مقابلم به‌طور جدی و قاطع، توقع دارم که خواسته‌ام را اجرا کند.

اما مشورت یعنی فقط اگر کسی از ما نظر خواست، نظرمان را اعلام کنیم. آن هم کاملاً بی‌طرفانه و بدون اصرار. نهایتاً تصمیم‌گیری را بر عهدهٔ خود فرد بگذاریم و اصراری از بیرون متوجه او نباشد.».

چرا احساس رقابت با عروس؟

دختری را می‌شناختم که تعریف می‌کرد وقتی برای خرید عروسی با خانوادهٔ نامزدش به بازار رفته بودند، مادر پسر برای هر خرید، کلی خودش را به غش و ضعف می‌زده و نهایتاً پسرش را مجبور می‌کرده از هر چیزی که برای نامزدش می‌خرد، برای او هم بخرد. جالب اینکه دختر با اینکه کم‌ سن و سال بود، اعتراضی نمی‌کرد و می‌گفت «اشکالی نداره! مادرشه بالاخره.». اما هر عروسی چنین رفتاری را نمی‌پذیرد.

مریم سیفی‌کار، روانشناس بالینی و زوج درمانگر، دربارهٔ دلیل ایجاد حس رقابت با عروس در مادرشوهرها می‌گوید: «در بعضی از خانواده‌ها که روابط پدر و مادر با همدیگر زیاد خوب نیست، مادر تمام سرمایه‌گذاری عاطفی‌اش را روی فرزندان، به‌ ویژه فرزند پسر، انجام می‌دهد. این روابط در طول سال‌ها زندگی، بسیار عمیق و ریشه‌دار می‌شود. وقتی پسر بزرگ می‌شود و می‌خواهد ازدواج کند، مادر پسر، عروس را رقیب خودش می‌بیند. چون نسبت به فرزندش احساس مالکیت دارد.».

پیامدهای این رقابت چیست؟

احساس مالکیت مادر بر فرزندش، بعد از ازدواج فرزند ممکن است پیامدهای جبران‌نشدنی داشته باشد. از هم پاشیدن خانوادهٔ نوپای فرزند و به هم ریختن روابط شخصی و خصوصی او در اثر دخالت‌ها و رقابت‌های بیجای مادر، از پیامدهایی است که شاید بسیاری از ما در اطرافمان دیده باشیم و بر اساس مشاهداتی که از رفتارهای متقابل مادر و فرزند سراغ داشته‌ایم، ناخودآگاه انگشت اتهام را به سمت مادر گرفته باشیم. این احساسی است که به خاطر حساسیت یا تسلط بیش از حد بعضی مادرها بر فرزندشان، به مخاطب القا می‌شود. هرچند قضاوت در روابط خانوادگی به هیچ روی جایز نیست.

سیفی‌کار پیامدهای رقابت مادرشوهر با عروس را این‌طور توصیف می‌کند: «احساس مالکیت مادر بر فرزند باعث می‌شود وارد مسائلی شود که نباید بشود. فکر می‌کند این عضو جدید (عروس) دارد بچه‌اش را از او می‌گیرد. پس هر چیزی می‌تواند برایش ناراحت‌کننده باشد. در هر چیزی می‌خواهد اظهارنظر کند. حتی گاهی دیده شده که مادر پسر اجازه نمی‌دهد پسر و عروسش با هم تنها باشند. یعنی سعی می‌کند همه جا همراهشان باشد و اعمال نفوذ کند.».

بالا گرفتن ماجرا در چنین روابطی به همان جنگ کلیشه‌ای و معروف عروس و مادرشوهر می‌انجامد: «کمبودهای درونی که در چنین مادری وجود دارد، او را تشویق می‌کند که بچه‌اش را در دایرهٔ امن خودش نگه دارد و اجازه ندهد از خانواده خارج شود. اما حالا اتفاقی است که افتاده! پسر ازدواج کرده، یک خانم وارد زندگی‌اش شده و دیگر باید وقتش را با او بگذراند. به همین خاطر مادر به فاز دفاعی می‌رود. این‌جاست که جنگ معروف عروس و مادرشوهر به پا می‌شود.».

خانواده‌ها فرزندانشان را کودک نبینند!

در یک جمع خویشاوندی، پدری می‌گفت «دلم مدام پیش این بچه‌ست. چطوری می‌خواد زن و زندگی‌شو اداره کنه؟ خودش هنوز بچه‌ست!». یکی دیگر از بستگان پاسخ داد: «اگه به نظرت هنوز بچه‌ست، چرا دامادش کردی؟ می‌ذاشتی بزرگ بشه، بعد براش آستین بالا می‌زدی!». واقعیت این است که پدر و مادرها گاهی نمی‌خواهند باور کنند که فرزندشان دیگر بچه نیستند! به همین دلیل مدام نگران‌شان هستند؛ حتی بعد از ازدواج. شاید بسیاری از این والدین ندانند که این نگرانی ممکن است همسر فرزندشان را بسیار آزرده‌خاطر کند و برنجاند.

سیفی‌کار در این باره می‌گوید: «بعد از ازدواج دختر و پسر جوان، خانواده‌ها فکر می‌کنند این‌ها هنوز بچه هستند، حتماً باید هوایشان را داشت و روی همه چیزشان نظارت کرد. فکر می‌کنند باید همیشه حواسشان به آنها باشد که آسیب نبینند و اشتباه نکنند.». در واقع با یک نیت خوب و خالص، ممکن است عملکرد اشتباهی در قبال فرزندشان داشته باشند.

فرزندان سعی کنند زیاد به دل نگیرند و عکس‌العمل تند و نامناسبی نشان ندهند.

حریم امن خانواده‌تان را پاس بدارید.

سیفی‌کار معتقد است «خانواده باید یک حریم امن برای زوج باشد. مثلاً ما برای حفاظت از خانه‌مان در می‌گذاریم. در را هم می‌بندیم که کسی نتواند وارد خانه‌مان شود و فضای داخلی خانه‌مان هم برای دیگران نمایان نشود. حریم زناشویی هم دقیقاً به همین شکل است. زندگی زناشویی باید حریم داشته باشد.».

ما نمی‌توانیم جلوی اظهارنظر دیگران (خصوصاً خانوادهٔ خودمان و همسرمان) را بگیریم. اما می‌توانیم در صورت صلاحدید و با توافق همسرمان، نظرات آنها را فقط بشنویم و در زندگی‌مان پیاده‌سازی نکنیم. سیفی‌کار با بیان این راهکار برای کاهش تنش‌های ناشی از این اظهارنظرها می‌گوید: «همهٔ آدم‌ها، خصوصاً پدر و مادرها، می‌توانند اظهارنظر کنند. اما مهم این است که ما چقدر آن نظرها را در زندگی‌مان اجرا کنیم. مثلاً وقتی زن و شوهر با هم قرار گذاشته‌اند که یک روز تعطیل را در خانه بمانند، استراحت کنند یا کارهای خانه را انجام بدهند، اگر مادر خانم یا مادر آقا تماس می‌گیرند و می‌گویند «بلند شید ناهار بیاید اینجا.»، باید خیلی مقتدرانه و محترمانه جواب بدهند «نه. ما امروز برنامه داریم و نمی‌تونیم بیایم پیش شما.». خانم و آقا نباید بدون هماهنگی با همسر، برنامه‌ای ترتیب بدهند یا با کسی قرار مهمانی بگذارند.».

زوج، مسئول مستقیم حفظ حریم خود هستند!

ما هستیم که تعیین می‌کنیم افراد مختلف تا چه حد وارد حریم‌مان شود؛ غریبه یا آشنا، خانواده یا دوست. مریم سیفی‌کار، روانشناس بالینی و زوج درمانگر، مسئولیت حفظ حریم خانواده را مستقیماً بر عهدهٔ خود زوج می‌داند و توضیح می‌دهد: «خیلی وقت‌ها خانم یا آقا حرف هر کسی را در زندگی دخالت می‌دهند. شاید بگویید «پدر و مادر، هر کسی نیست!». منظور ما از «هر کس» افراد خارج از چارچوب زندگی شخصی است. تا زمانی که در خانهٔ پدرتان زندگی می‌کنید، پدر و مادرتان، زندگی شخصی و خانوادهٔ درجه‌یک شما هستند. وقتی که ازدواج کردید، خانوادهٔ درجه‌یک شما، همسر و فرزندانتان می‌شوند. پس این حریم را برای این خانواده باید قائل باشید.».

اما در این میان یک نکتهٔ مهم وجود دارد: «اگر خانواده‌ها می‌توانند بر روابط زوج تأثیر بگذارند، این خود زوج هستند که فضایش را ایجاد یا از آن استقبال می‌کنند. اگر مادر خانم یا آقا، دربارهٔ همسر اظهارنظر می‌کند و نظر مثبت یا منفی می‌دهد، به جای آنکه فرد شنونده در زندگی‌‌اش دقیقاً روی همان کلمات و نظرات مانور بدهد و در زندگی‌‌اش واردشان کند، می‌تواند فقط بشنود و هیچ عکس‌العمل و واکنشی نشان ندهد.»

با خانواده دربارهٔ همسرتان درد دل نکنید.

یادتان باشد اگر همسرتان با خانواده‌تان مشکلی دارد خودشان باید این مشکل را با هم حل کنند. شما هیچ‌وقت نباید برای حل مشکل همسرتان با خانواده‌تان، با یکی از طرفین وارد گفت‌وگو شوید. سیفی‌کار معتقد است این کار دافعه ایجاد می‌کند و توضیح می‌دهد: «خیلی وقت‌ها دلیل ورود و دخالت خانواده‌ها به روابط زوجی این است که خود زوج فضا را برایشان باز می‌کنند. یعنی خانم یا آقا برای مادرش دربارهٔ همسر خودش درد دل می‌کند، ناراحتی‌ها و نگرانی‌هایش را دربارهٔ او می‌گوید. حالا مادر چون راحتی و آرامش فرزندش برایش مهم است، شروع به دخالت و نظارت می‌کند و بر خودش واجب می‌داند که حتماً نظر بدهد. پس یکی از راه‌هایی که می‌توانیم این مسأله را کنترل کنیم، کاهش تأثیرپذیری از حرف دیگران و حفظ حریم خانواده است. خیلی وقت‌ها هم بزرگترها یک سری مسائل را مطرح می‌کنند، ولی اصلاً منظورشان چیزی نیست که ما برداشت می‌کنیم. بلکه چون ما دربارهٔ آنها ذهنیت بد، حس بد یا خشم داریم، بدترین برداشت را از حرف یا رفتارشان می‌کنیم.».

4 نکته دربارهٔ تأثیر خانواده بر روابط زوجین

سیفی‌کار، روانشناس بالینی و زوج درمانگر، حرف‌هایش را این‌طور جمع‌بندی می‌کند: «نکتهٔ اول؛ خانواده باید حریم داشته باشد. حریم خانواده را زن و مرد باید حفظ کنند. چارچوبی که نه چیزی از آن خارج شود و نه چیزی واردش شود. نکتهٔ دوم؛ حرف‌هایی که زوج بین خودشان می‌زنند از خانه خارج نشود؛ که این می‌شود اصل رازداری بین زن و مرد. آنها باید رازدار همدیگر باشند و اتفاقاتی را که در خانه‌شان می‌افتد برای هیچ‌کس تعریف نکنند؛ حتی خانواده‌شان. نکتهٔ سوم؛ زوج روی حرف‌هایی که در خانواده‌شان می‌شنوند، مانور ندهند و آنها را به همسرشان انتقال ندهند. اگر بین پدر یا مادرشان با همسرشان مشکلی پیش می‌آید، آنها خودشان باید مسأله را حل کند. دختر یا پسر نباید به دفاع از همسر یا والدینش برود. نکتهٔ چهارم؛ برای اینکه جلوی دخالت خانواده‌ها گرفته شود، بهترین راه این است که زن و شوهر اتحاد بین‌فردی داشته باشند. اگر چیزی می‌شنوند، به جای آنکه سریع واکنش نشان دهند یا در خانه اجرایش کنند، درباره‌اش فکر کنند، بررسی کنند و با هم‌فکری همسرشان تصمیم بگیرند.».