به گزارش روابط عمومی بنیاد پیشگری از آسیب های اجتماعی و به نقل از رکنا، در این هفته خبری بسیار تلخ مبنی بر کشته شدن «راحیل» دختر 12 ساله اهل یکی از روستاهای نزدیک بندرعباس در پایگاه خبری رکنا منتشر شد. راحیل 12 ساله قربانی قتل های ناموسی شده است اقدامی که اولین قتل ناموسی در ایران نبوده و با این روند آخرین حادثه هم نخواهد بود. طبق آخرین آمار اعلام شده در سال 2019 در خبرگزاری ایسنا سالانه 375 تا 450 قتل ناموسی در ایران به وقوع می پیوندد.
این خبر را خبرنگار حوادث خبرگزاری رکنا، فاطمه شیخ علیزاده منتشر کرده است. او در این باره به ما می گوید: خبر قتل راحیل توسط برادرش ابتدا در رسانه های محلی منتشر شده بود و بعد از پیگیری ها به این نتیجه رسیدیم که در شب حادثه راحیل و برادرش بعد از خروج از منزل گم می شوند و برادر او در شب حادثه به بهانه اینکه قصد دوخت لباس برای تو داریم و باید اندازه لباس ها توسط خیاط ثبت شود او را از خانه خارج می کند.
شیخ علیزاده بیان کرد: این مساله عجیب بود که چرا باید در یک شب بارانی اندازه گیری لباس راحیل انجام گیرد اما با توجه به اعتمادی که مادر او به پسر 19 ساله و دخترش داشت، اجازه خروج از منزل را به او می دهد و کسی از او نمی پرسد که چرا در یک شب بارانی راحیل را از خواب بیدار کرده و برای اندازه گیری لباس او را از خانه خارج می کنی؟
وی در تشریح این ماجرا اضافه کرد: صبح روز بعد در مسجد محله مقداری خون در کف محوطه دیده شده، در ابتدا اهالی روستا تصور می کنند که شاید یک فردی گوسفندی برای قربانی به مسجد برده و نظافت را رعایت نکرده است اما بعد از چک کردن دوربین ها متوجه می شوند که برادر راحیل در نیمه های شب در آنجا تردد داشته است.
او ادامه می دهد: برادر راحیل بعد از آنکه راحیل را 6 کیلومتر از روستا دور می کند اقدام به بریدن سر او می کند و جسد راحیل را لای یک پتو می پیچد و به قصد خودکشی به سمت روستا باز می گردد و در راه اقدام به زدن رگ دست خود می کند و وقتی وارد روستا می شود به دلیل تشنگی برای خوردن آب وارد مسجد می شود.
شیخ علیزاده توضیح می دهد: یک ساعت بعد از اینکه متوجه می شوند خون داخل مسجد مربوط به برادر راحیل است او را پیدا می کنند و به بیمارستان منتقل می شود و در اولین اظهارات بعد از اعتراف به قتل خواهر خود انگیزه قتل را وجود «حرف و حدیث» پشت سر خواهر خود عنوان می کند.
همانطور که گفته شد قتل های ناموسی و حرف و حدیث هایی که پشت سر زنان و دختران در جامعه مطرح می گردد معمولا دلیل این نوع قتل ها عنوان می شود. از مهدی ابراهیمی خبرنگار جنایی قدیمی و سردبیر رکنا که از دهه 70 درگیر اخبار پیرامون قتل های ناموسی بوده است می پرسیم. به نظر می رسد که در تمامی این سالها فعالان اجتماعی مسیر دقیقی را برای بهبود شرایط طی نکرده اند و مدام به دنبال تصویب لایحه یا اقدامات اینچنینی بودند که شاید آخرین مرحله در چرخه حل مساله باشد. اما هیچ گاه حرکت سازمان یافته ای به سوی آموزش و فرهنگسازی انجام نگرفته است. به نظر شما چطور می توان با اینگونه آسیب ها در سطح جامعه مواجه شد و راه حل آن چیست؟
ابراهیمی در این باره می افزاید: باید برای این چنین اتفاقاتی که سالهاست در کشور اتفاق می افتد و اغلب آنها نیز شبیه هم هستند تاسف خورد. غالبا در این گونه وقایع برادر ها، پدرها، پسرعموها، عموها و گاها حتی پسرخاله ها به خود این اجازه را می دهند که داعیه دفاع از ناموس را داشته باشند و دست به چنین قتل هایی بزنند.
او عنوان می کند: فعالان اجتماعی ما از ریشه به مسایل نگاه نمی کنند و دلیل آن این است که فعالان ما اغلب مرکز نشین هستند و از فضای فرهنگی و سنت های حاکم بر خرد جوامع و قومیت ها اطلاعی ندارند به همین دلیل نمی توانند کنش مناسب یا واکنش مطلوبی در مقابل این وقایع داشته باشند.
این خبرنگار قدیمی تصریح می کند: یک قتل وقتی به چنین شکلی صورت می گیرد نشان می دهد که قوانین به تنهایی پاسخگو نیست زیرا ما نمونه این رفتارها را در حاشیه کلانشهرها نیز داریم دقیقا در نقاطی که افراد از روستاها و مناطقی با سنت های محلی و عرف های سختگیرانه به حاشیه شهرها مهاجرت می کنند.
وی می گوید: شاید اگر این دختر 12 ساله که قربانی این حادثه شده و برادر 19 ساله اش در تهران زندگی می کردند و حتی قاتل اگر می شنید که چنین حرفهایی پشت سر خواهرش است دست به چنین جنایتی نمی زد پس باید فعالان اجتماعی به محیط توجه ویژه ای داشته باشند. این محیط باید آسیب شناسی شود. مسوولان در این مناطق باید به بافت سنتی و عرف حاکم بر آن باید توجه کنند و ببینند چگونه می توانند یک مسیر درستی را برای حل چنین مسایلی دنبال کنند.
ابراهیمی معتقد است فرهنگ ما مطابق شرایط روز نیست و نهادهایی مانند صداو سیما نیز به علت وجود برخی خط قرمز ها نمی تواند در این گونه مسایل خط و مسیر درست را در جامعه تبیین کند. ما باید توجه کنیم که ارگانهایی که در دورافتاده ترین مکان ها فعال هستند چه وظیفه ای نسبت به موضوع دارند.
سردبیر خبرگزاری رکنا در تشریح این مساله می افزاید: یک پسر 19 ساله یک فرد ناپخته ای نیست و باید ببینیم که نهادهایی مانند بهزیستی و شهرداری بویژه آموزش و پرورش چه وظایفی دارند آیا به وظایف فرهنگی خود عمل می کنند که باید گفت در این مورد موفق نبودند باید تاکید کنم درباره آموزش و پرورش ما از زمانی که خودم درس خوانده ام نشانی از پرورش ندیده ام و فقط آموزش بوده اس و مشخص نیست پرورش کجای این وزارتخانه قرار دارد.
او عنوان می کند: رسانه ها نیز وظایف بزرگی در این زمینه دارند ما اکنون شاهد این مساله هستیم که وقتی رسانه ای سعی می کند به مسایل اینچنینی بپردازد به سرعت دچار ممیزی می شود و می گویند نباید به این مسایل پرداخت. برخی نهادها در این باره می گویند وارد این مسایل نشوید در غیراینصورت قبح مساله شکسته می شود و سوال اینجاست که تا کی باید شاهد این مسایل باشیم.
وی افزود: فعالان اجتماعی ما عمدتا دنبال این هستند که لایحه ای را به تصویب برسانند یا با مسوولان رایزنی کنند و وارد حل مساله به صورت میدانی نمی شوند. حتی در خود تهران هم فرهنگ محله ها باهم متفاوت است و ما در روستاها و شهرها ظرفیت هایی به اسم مساجد داریم که از قابلیت آنها برای حل مسایل می توانیم استفاده کنیم.
ابراهیمی گفت: ما در کشور طلبه هایی داریم که با مسایل اجتماعی به شکل بسیار مناسبی مواجه می شوند و باید از این ظرفیت ها در کشور استفاده کنیم. دین اسلام هم توصیه هایی دارد که با ترویج آن می توانیم این مسایل را برای همیشه حل کنیم.
در سالهای اخیر دولتها سعی کردند که با ارایه قانون حمایت از زنان را در مجلس به تصویب برسانند اما با گذشت بیش از یک دهه از آن به نظر می رسد که بسیاری از قواعد آن در جامعه کنونی منسوخ شده است و باید قوانینی با چهارچوب های جدید در این باره تدوین شود اما این قانون تصویب نشد. از فاطمه شیخ علیزاده در این باره پرسیدیم که اگر این قوانین در آن زمان تصویب میشد چقدر می توانست عاملی بازدارنده باشد و از وقوع چنین حواثی جلوگیری کند؟ و او در پاسخ می گوید: جنبه فرهنگی ماجرا از نظر من بسیار مهم تر است وقتی ما با برخی از فعالان در این زمینه صحبت می کنیم در انتقاد از ما می گویند شما چرا با انتشار این اخبار روان جامعه را خدشه دار می کنید و اصلا چرا به این موضوعات می پردازید.
شیخ علیزاده می گوید: پاسخ ما به این افراد این است که تا یک مساله ای طرح و بازگو نشود نمی توان برای آن راه حلی پیدا کرد و ما باید ابتدا طرح مساله کنیم بعد بتوانیم برای حل آن پاسخی داشته باشیم.
او می افزاید: کسانی که اعتقاد دارند قصاص برای فرزند کشی می تواند بازدارنده باشد باید به این نکته نیز توجه کنند که شاید بازدارنده باشد ولی نه به اندازه کار فرهنگی و ما نباید از مقوله فرهنگسازی غافل شویم.
خبرنگار حوادث رکنا تاکید می کند: در جوامع سنتی فرهنگ ناموس کشی به اتهامات متفاوت مقبولیت دارد و متاسفانه این موضوع به وقوع چنین حوادثی کمک می کند.
مهدی ابراهیمی در پاسخ به این سوال که چقدر آزاد شدن متهمان قتل های ناموسی در افزایش تعداد این قتل ها موثر است؟ : وقتی یک قتل ناموسی رخ می دهد معمولا آن فرد با اجازه طایفه یا فامیل اقدام به این کار می کند و چون بعد از وقوع قتل طایفه باید رضایت دهند و آن فرد نیز رضایت آنها را برای انجام این کار جلب کرده است در نهایت منجر به آزادی او می شود.
وی می گوید: اما ما مواردی داشتیم که در آن همسر کشی در شهرهای دیگر مانند تهران منجر به قصاص نمی شود و خانواده ها رضایت نمی دادند زیرا این فرهنگ در جوامع بزرگ تر پذیرفته نیست. ما در سالهای اخیر تنها یک مورد داشتیم که پدر قبل از قتل دختر تحقیق کرده بود که مجازات فرزند کشی چیست در باقی موارد والدین شوهر اطلاعی از تبعات اقدامی که انجام می دهد ندارد.
او می گوید: کار فرهنگی باید در صدر حل این مساله باشد و مجازات شاید بازدارنده باشد زیرا در این گونه اتفاقات انگیزه فرد قوی است و بر روی مجازات چشم پوشی می کند پس باید به دنبال تفهیم مساله برای این طیف از جامعه باشیم نه مجازات آنها.