این روزها فضای مجازی با ویژگیهای خاص خود، ابعاد مختلف زندگی ما را تحتتأثیر قرار داده است.
گاهي حتي در سختترين شرايط و موقعيتها، افرادي را ميبينيم كه به لطايفالحيلي متوسل ميشوند تا گوشي و تبلت خود را براي چككردن اخبار و اتفاقات جاري در مجازآباد به خدمت بگيرند و گاهي در اين مسير دست و پا و حتي جان ميسپارند!
متأسفانه خيلي از اوقات افراد حقيقي و زندگي حقيقي خود را فداي يك دنياي مجازي ميكنيم كه با آپديت شدن برنامهها، خيلي زود تاريخ انقضايشان ميگذرد و ما غافل از اينكه چه چيزهايي را از دست ميدهيم بهدنبال ورژن جديد نرم افزارهاي آنلاين هستيم.
آيا اين زندگي شماست؟
1- از زندگي واقعي و ارتباطات حقيقي خود غافل ميشويد؟
قطعا شما در يك گروه، كانال يا پيج چشم به جهان نگشوديد! شما قبل از اينكه با فضاي سايبر آشنا شويد و در آنجا براي خودتان زندگي درست كنيد، وارد يك خانواده واقعي شديد و با بعضي ابناي بشر دوست بوديد! فراموش نكنيد خانواده و دوستان حقيقيتان بيشتر از فالوئرها و دوستان مجازي به شما نياز دارند.
همانطور كه دليل انتشار مطالب افسردهكننده را از دوستان مجازيتان جويا ميشويد، گاهي حال اعضاي خانواده و دوستانتان را هم بپرسيد! از احوال و مسائلشان غافل نشويد. «كنار»شان باشيد، آن ها واقعي هستند!
2- لذتهاي زندگي را از دست ميدهيد؟
فضاي مجازي متخصص «حيفسازي» لذتهاي واقعي زندگي است. لذت تفريح، رفاقت، صلهرحم، حتي لذت تعريف كردن لطيفه و تماشاي قيافه ريسهرفته دوستان! اين فضا با بيرحمي تمام، حتي امكان خريد و تجربه انتخاب ديداري را از انسان سلب ميكند.
گرفتن لايك، در واقع نوعي لذت كاذب است كه هيچ جوري با لذت خالي كردن يك ليوان آبقند غليظ روي سر برادرتان و استرس انتظار براي فرايند تلافيشدن، برابري نميكند.
3- بستر زندگي واقعي را گم كرده ايد؟
اشتباه نكنيد، زندگي واقعي اين بيرون است. بيشتر آدمها زندگي سايبري مفصلي ندارند! ضمنا بخش عظيمي از وجود تكنولوژيكترين آدمها هم در زندگي حقيقي نمود پيدا ميكند. دنياي مجازي و حرفهاي شيرين و روشنفكرانهاش را زياد جدي نگيريد.
اين اقيانوس، يك سانتيمتر عمق دارد! اكثريت جامعه، بيرون از دنياي مجازي و شيك شما زندگي ميكنند. فرهنگ عمومي مردم شما هم آن چيزي است كه زير آسمان شهرتان جاري است، نه در شبكه فالوئرهاي شما. پس در مورد «اكثريت»، «اقليت»، «فرهنگ جامعه» و… دچار خطا نشويد. مجازآباد، تمام دنيا نيست.
4- شما قاتل هستيد؟
لحظههايتان را نكشيد، آن ها يكي از موهبت هاي خدايي براي كسب موفقيت در زندگي شخصي، شغلي، ديني، تحصيلي و اجتماعي هستند. از خانه، زندگي، كار، درس و مسائل عباديتان غافل نشويد. براي گشت وگذار در اينترنت هيچوقت دير نمي شود اما بقيه كارها معمولاً تاريخ انقضا دارند.
مثل درس و امتحان كه اگر به موقع به آنها نرسيد، نمراتتان بهحساب شما ميرسند، نماز اولوقت و حتي توجه به عزيزان از همين موارد است!
5- دست خودتان نيست؟
لطفا هوازي باشيد، گوشيزي، تبلتزي، لپتاپزي و نِتزي بودن مناسب انسان نيست. هر پنج دقيقه يكبار، روباتگونه و غيرارادي به سايبرانههاي خودتان و ديگران سرك نكشيد. درست است كه در اين 5 دقيقه، انبساط زيادي در كهكشانها و عالم ايجاد ميشود، اما در دنياي مجازي كوچك ما، اتفاق چندانمهمي رخ نميدهد.
اين نكته را هم درنظر داشته باشيد كه هميشه مطالبي براي لايك زدن، نوشتن يا بازنشر وجود دارند، اما در 99درصد مواقع، اگر دنياي مجازي را از اين لطف خود محروم كنيد، آسمان و زمين به هم نميچسبند.
6- ذهن زرد در شأن شماست؟
شما نميتوانيد پيامها و تصاوير ارسالي به گروهها را كنترل كنيد. بعضي از آنها تيري در تاريكي سايبر هستند كه به سمت شما حواله ميشوند! وقتي چشم شما به خواندن و ديدن مطالب بيفايده يا مضر و زرد عادت كرد، اين «زردي» بهتدريج به ذهن شما منتقل ميشود و كمكم شيوه تفكر و تكلم شما را تحتتأثير قرار ميدهد.
مثلا به تكيهكلامهاي بعضاً ركيك كه از شبكههاي اجتماعي سرچشمه گرفتهاند و نقل و نبات محافل و مكالمات دوستانه شدهاند، دقت كنيد!
7- به علم فيزيك اعتقاد داريد؟
براساس علم فيزيك، فقط نيرويي كه در جهت انجام «كار» باشد، مفيد است. حالا بگذريم از اينكه طبق قوانين فيزيك، كار فقط هنگام «جابهجايي» صورت ميگيرد! فرض ميكنيم هنگام انجام فعاليتهاي مفيد در فضاي سايبر، مرزهاي علم را «جابهجا» ميكنيد و «كار» انجام ميدهيد!
(فرضش كه محال نيست!) اما آگاه باشيد كه با ساعتها «يكجانشيني» حتي با نيت جابهجايي مرزهاي دانش و خدمت به بشريت، دچار احساس خستگي و كرختي مزمن ميشويد! نشستن زياد و تحرك كم، سلامتي شما را به خطر مياندازد. ولي خدايياش، اين همه كه مينشينيد، حداقل مرزهاي دانش را كمي جابهجا كنيد! راه دوري نميرود! براي لايكزدن داوطلب زياد است.
8- منزوي، حساس و انسانگريز شده ايد؟
با غافل شدن از افراد حقيقي زندگيتان، به فضاي وسيع و كمعمق سايبر وابسته ميشويد و اين وابستگي به «هيچ»، يعني آغاز افسردگي، انزوا و احساس تنهايي. كمكم از انسانها گريزان ميشويد و اعتماد به نفس خود را در تعاملات حقيقي از دست ميدهيد. شايد هم بهدليل دريافت لايكهاي زياد و كامنتهاي «فدايت شوم» دچار اعتماد به نفس كاذب شويد و مملكتي را به عذاب اليم دچار كنيد!!
حالا چه كنيم؟
1- زمانبندي مصرف داشته باشيد
براي مصرف مواد سايبر!، وعدههاي مشخص و كوتاهمدت درنظر بگيريد؛ مثلاً روزي سه وعده: بعد از صبحانه، قبل از ناهار و قبل از شام! هر وعده بهمدت n دقيقه (بسته به سطح اعتياد شما!). ترجيحا از زمانهاي مُرده يا فوقش زمان هاي نيمهجان، براي كارهاي اينترنتي استفاده كنيد. مثلاً در مسير بين خانه تا محلكار، موقع پخش آگهي بازرگاني از تلويزيون و…! خلاصه برنامهريزي كنيد و به زمانبندي خود پايبند باشيد.
روزهاي اول كمي سخت ميگذرد؛ فكر ميكنيد چيز قابلداري از شما دريغ شده و در اقدامي تلافيجويانه بابت اين ظلم نابخشودني، با عالم و آدم سر ناسازگاري برميداريد. اما اگر اراده داشته باشيد، موفق ميشويد «سندروم روباتشدگي» خود در مقابل ابزارها و فضاي سايبر را درمان كنيد.
2- ( زبلخان ) وار همهجا نباشيد
ممكن است از همه سايتها و شبكههاي اجتماعي و غيراجتماعي برايتان دعوتنامه بفرستند ولي درنظر داشته باشيد كه اين فقط يك دعوتنامه است و مجبور نيستيد آن را بپذيريد. واقعا لازم نيست در همه شبكههاي اجتماعي اكانت داشته باشيد و فعال باشيد.
اگر حس ميكنيد واقعا به استفاده از نرمافزار پيامرسان نياز داريد فقط يكي از آنها را روي موبايل يا تبلت خود داشته باشيد نيازي نيست از چند نرمافزار پيامرسان بهصورت همزمان استفاده كنيد.
3- تفريحات غيرسايبري داشته باشيد
براي ساعتهاي فراغتتان برنامههاي مفرح و سالم بريزيد. به ديدن دوستان و خويشان برويد. پيادهروي كنيد. به مسجد و هيات برويد. با دوستانتان تفريحات دستهجمعي ترتيب دهيد. خلاصه لذتهاي حقيقي زندگي را دريابيد.
كاردستي انجام دهيد، مثل نجاري، بافتن شالگردن، آشپزي و… . انجام كارهاي دستي، آرامش خاصي به انسان ميدهد. ورزش كنيد. حتي قرار گرفتن در كنار چند آدم ورزشكار هم روحيه آدم را عوض ميكند، چه برسد به اينكه خودتان وارد گود شويد!
4- به كارهاي پدربزرگ يا مادربزرگتان دقت كنيد
چند وقت يكبار سري به پدربزرگ و مادربزرگتان بزنيد و يك روز را كنارشان بگذرانيد. دقت در احوال ايشان، كمك بزرگي در پي بردن به «پوچ» موجود در وابستگي به سايبر است.
ببينيد چطور به تمام كارهايشان ميرسند، بدون اينكه حتي لحظهاي احساس نياز به شبكههاي اجتماعي و فضاي مجازي داشته باشند. به جاي آنكه به نوشتههاي فلان غريبه غمگين لايك بزنيد، از چاي زعفراني مادربزرگ و آواز گرم پدربزرگتان در آرامش لذت ببريد! زندگي واقعي، فهميدن همين شيرينيهاي عميق است.
5- در شبكههاي حقيقي عضو شويد
آدمهاي سايبرزده، دچار تنهاييهاي دستهجمعي هستند؛ شايد هم دستهجمعي تنها هستند! آنها در گروهها و شبكه تعاملات مجازيشان، دچار يك احساس «اجتماعيبودگي» كاذباند، درحاليكه «اجتماع» حقيقي را درك نميكنند، عضوي از آن نيستند و از مزاياي آن بهره نميبرند.
وارد يك كارگروهي شويد؛ يك NGO، تيم كوهنوردي، هيات مذهبي گروه طبيعتگردي يا…. به وجه «اجتماعي» انساني خود فرصت بروز بدهيد. فعاليت در گروههايي كه كارهاي انساندوستانه و داوطلبانه انجام ميدهند، احساس مفيد بودن براي جامعه و ديگران را در شما تقويت ميكند؛ اين احساس، دشمن افسردگي و انسانگريزي است!
6- وجدان خود را به درد آوريد
ليستي از كار هاي مهم يا نيمهتمام خود را داشته باشيد و آن را جلوي چشمتان قرار دهيد. هر جايي كه لازم است مثل «آيينه دق» نصبش كنيد تا مرتب به شما يادآوري كند كارهاي مهمتري نسبت به مطالعه دلنوشتههاي كپي شده دستچندم و خبر عوضشدن مدل موي فلان بازيگر داريد! به اين ترتيب لذت كنجكاوي و فعاليت اضافي در فضاي مجازي از دماغ مبارك خارج ميشود و استفاده بهتري از لحظههايتان ميكنيد!
7- خودتان را به چالش بكشيد
اصولا هر كاري (مجازي و غيرمجازي) كه خواستيد انجام بدهيد، از خودتان بپرسيد «كه چي؟!» بهخودتان ارفاق نكنيد و جوابهاي پرت و پلا را نپذيريد. جواب اين سؤال را با جديت از لايههاي زيرين مغزتان بيرون بكشيد. آن را تحليل كنيد و اهميت «چون» ارائهشده را بسنجيد.
ارزش داده و ستانده را مقايسه كنيد، بعد تصميم به انجام يا ترك كار بگيريد. سؤال دو كلمهاي «كه چي؟!» ميتواند مسير زندگي شما را تغيير دهد؛ ترك اعتياد به فضاي مجازي و خروج از لاك سايبري كه قابلي ندارد!