از زمان خلقت انسان بر روی کره خاکی پیوند دوجنس زن و مرد با هم گره خورده وبا حضور فرزندان خانواده شکل گرفته است. ولی گاهی به دلایلی خانواده با مشکل مواجه شده و محیط خانه آنقدر آشفته و غیر قابل تحمل می شود که قراردادی که در اول ازدواج بین زن و مرد بسته شده فسخ می شود و چون این قرارداد دائم نیست ، به دلیل بیزاری و جدایی همسران از هم به طلاق می انجامد.
طلاق
طلاق یکی از مهمترین آسیب های اجتماعی در جامعه بوده که برای بسیاری از زوجین اجتناب ناپذیر می باشد. چرا که افراد به محض اینکه متوجه شوند انتخاب شان در مورد ازدواج صحیح نبوده و آنچه که در حال حاضر در زندگی مشترک شان رخ می دهد متفاوت با انتظارشان با قبل از ازدواج می باشد به جدایی روی خواهند آورد.
در اکثر مواقع برای رها شدن از جهنم زندگی مشترک ، طلاق تنها راه ممکن به نظر می رسد. ولی باید دانست که طلاق تنها راه و چاره کار نبوده و تازه شروع مشکلات بیشتر و جدیدتر است.
تاثیر طلاق بر فرزندان
از طرفی طلاق فقط منجر به جدایی زن و مرد از هم نگشته ، علاوه بر درگیری خانواده های دو طرف ، زندگی فرزندان را نیز به شدت تحت تاثیر قرار می دهد .
لازم به ذکر است که دلیل مشکلات روحی فرزندان طلاق در اکثر مواقع جدایی والدین یا تک والدینی نیست ، بلکه درگیری ها و اختلافات و آشفتگی هایی که قبل از جدا شدن بین والدین پیش آمده ، که باعث بهم ریختگی ذهنی و اختلالات روحی روانی در فرزندان طلاق شده و باعث بوجود آمدن معضلات بسیاری در جامعه میگردد.
همچنین طلاق باعث افسردگی در والدین و کودکان و نوجوانان شده و در پی آن پرخاشگری و ناهنجاری های دیگری از قبیل فرار از خانه ، اعتیاد ، بزهکاری ، فحشا و آسیب های اجتماعی فراوان دیگری درجامعه میشود.
به همین دلیل لازم است افراد قبل از تصمیم گیری برای ازدواج با طرف مقابل در باره تربیت فرزندان خود به شکل کاملا جدی صحبت کرده و بعد تصمیم بگیرند . در غیر اینصورت هر اختلالی در زندگی باعث تشنج و فروپاشی کانون خانواده گشته و منجر به طلاق می گردد. و علاوه بر ضربات سنگینی که به اعضای خانواده وارد می شود وضعیت اخلاقی جامعه را نیز مختل می نماید.
ازدواج عاقلانه
همچنین افرادی که بدون شناخت کافی و درک صحیح رفتار و گفتار از روحیات همسر خود تصمیم به ازدواج با وی میگیرند خیلی زود نسبت به زندگی مشترک بی علاقه شده و سردی زیادی را در زندگی خود احساس می کنند.
زیرا افراد از نظر روحی و جسمی تفاوتهای زیادی باهم داشته و اگر نتوانند در هر بحرانی که در زندگی مشترک پیش می آید خونسردی خود را حفظ کنند حتی اگر ازدواج شان به طلاق رسمی نیانجامد حتما به طلاق عاطفی منجر خواهد شد .
معمولا ازدواج هایی که هماهنگی بیشتری قبل از ازدواج در آن ها بوجود آمده و عواملی چون : سطح طبقاتی ، اجتماعی ، فرهنگی ، تحصیلات ، هم دین و هم زبان بودن ، هم نژاد بودن و غیره …در نظرگرفته شده کمتر به طلاق منتهی می شوند.
از طرفی افرادی که در سنین پایین ویا از لحاظ مالی تحت حمایت والدین ازدواج می کنند معمولا به دلیل ناپختگی زندگی ناموفق تری را تجربه می نمایند . زیرا شاید داشتن ملک و اتومبیل و ثروت ، شرط لازم برای ازدواج باشد ولی کافی نبوده وتا زمانیکه فرد نتواند به شعورلازم برای مسئولیت پذیری در زندگی مشترک برسد نباید ازدواج کند.
گاهی زوجین به دلیل عدم شناخت از توانایی های یکدیگر توقعات نابجایی از هم داشته که این خود منجر به جر و بحث ، پرخاشگری و بالاخره عدم توجه به خواسته های همدیگر شده و به طلاق می انجامد.
معمولا اشخاصی که معیار های زندگی خود را فقط با پول می سنجند و دائما به دنبال زندگی اشرافی و و فخر فروشی و اسراف گرایی هستند نیز اگر در زندگی با کمبود مالی مواجه شوند خیلی زود زندگی مشترک خود را نابود می سازند.
علل طلاق
شهرت هم یکی دیگر از عواملی است که گاهی باعث روابط اجتماعی ناسالم و ازدواج های احساسی شده و منجر به طلاق می گردد.
در حال حاضر یکی از مهمترین عواملی که باعث طلاق در جامعه می شود نداشتن امنیت شغلی برای مردان میباشد.
و چون مسئولیت تامین هزینه و معاش در زندگی برعهده مرد می باشد ، عدم امنیت شغلی و فقر و بیکاری باعث کاهش امنیت روح و روانی کل خانواده شده و منجربه پدید آمدن آسیب های فراوانی در خانواده و جامعه می گردد.
بعنوان مثال یکی از علل گرایش مردان به اعتیاد و مواد مخدر ، بیکاری و فقر ودر نتیجه آن از دست رفتن اعتماد به نفس و اعتبار می باشد که این خود باعث پرخاشگری و ضرب و جرح ویا حتی قتل در خانواده شده و همه افراد خانواده را تحت تاثیراین پدیده شوم قرار داده و یا منجر به طلاق می گردد.
توجه به مسائل دینی
همچنین توجه به مسائل دینی و مذهبی در زن و مردی که قرار است با هم ازدواج کنند بسیار مهم بوده و دوام زندگی در همسرانی که عقاید دینی یکسانی دارند نسبت به زوج هایی که اشتراکات دینی متفاوت دارند به مراتب بیشتر و زندگی آنها پایدارتر است.
چرا که داشتن عقاید مذهبی واقعی باعث می شود زوجین به یکدیگر وفادار مانده و وارد روابط فرازناشویی نشده ، به یکدیگر خیانت نکنند و به این شکل از بوجود آمدن یکی از آسیب های اجتماعی مانند فحشا جلوگیری کنند.
ازدواج احساسی ( احساس اشتباه)
گاهی افراد از روی ترحم یا خلا عاطفی نیز تصمیم به ازدواج می گیرند ولی به زودی در زندگی مشترک با چالش های زیادی مواجه شده و مجبور به جدایی می گردند. گاهی دیده می شود که خانواده ها با دخالت های نابجا و تصمیم گیری های نابخردانه ، فرزندان خود را مجبور به ازدواج تحمیلی کرده و بدون در نظرگرفتن نظر فرد و یا حتی با مخالفت وی او را مجبور به ازدواج می کنند .
که این خود باعث تبعات خطرناکی در زندگی شده و به طلاق می انجامد.
حتی گاهی تشریفات زیاد وتعیین مهریه های سنگین در عروسی ها هم یکی از علل جدایی زوجین از همدیگر می باشد.
بیماری ها
مسئله دیگری که باعث شکست در ازدواج می شود بحران شخصیت و فقدان هویت و یا بیماری های پنهان است که بعد از ازدواج در زندگی افراد ظهور پیدا میکند وباعث می شود شخص نتواند در وجود خویش به خودآگاهی برسد، بر نفس خود تسلط داشته باشد وتصمیم درستی در روابط زناشویی بگیرد. درنتیجه دچار بحران شخصیتی گشته ودر زندگی مشترک با مشکل مواجه میگردد.
علل جنسی
در اکثر مواقع نا آگاهی افراد در چگونگی بر قرار ی رابطه جنسی باعث مشکلات بسیاری در زندگی افراد شده که عواقبی چون استفاده از سایت های غیر مجاز و توقعات بیجای زوجین شده و چون در اینگونه موارد زوجین تحت فشار قرا ر می گیرند ، فکر می کنند که از طرف همسر خود مورد بی اعتنایی و بی توجهی قرار گرفته اند . که این افکار بتدریج باعث روابط فرازناشویی شده و اغلب به طلاق عاطفی یا طلاق رسمی می انجامد.
رعایت حقوق زنان
همچنین عدم رعایت حقوق زن از طرف مرد ، ترک انفاق و یا عدم رعایت امانت داری همسر از سوی زن باعث سلب آرامش از زندگی شده و انسجام خانواده را نابود می سازد. در واقع زمانی که زوجین حقوق یکدیگر را زیر پا گذاشته و به رفتارهای اشتباه خود ادامه دهند ، باعث از هم گسیختگی بنیان خانواده می گردند.
در این بین افراد زیادی هم هستند که به دنبال تغییر سبک روش زندگی دیگر اعضای خانواده می باشند. اما به هیچ وجه حاضر نیستند افکار خود را تغییر دهند . این در حالی است که یکی از مهمترین راه های پیشگیری از طلاق رسیدن به خود آگاهی و تغییر رفتار در خود می باشد.
یعنی شخص باید بتواند حلقه رفتاری اشتباه و الگویی که باعث تکرار تنش ها در زندگی میشود را شکسته و وضعیت زندگی خود را تغییر دهد . زیرا زمانی که همسرتان متوجه شود که شما برای زندگی تان ارزش قائل هستید و در این شرایط سخت برای نگه داشتن بنیان خانواده تلاش کرده و رفتاری بالغانه از خود نشان می دهید، او هم سعی در تغییر رفتار خود کرده و بدین شکل میتوانید از طلاق جلوگیری نمایید .
چراکه بدون احترام متقابل و اطمینان و صداقت نمی توان ستون زندگی را محکم نموده و زندگی مشترک موفقی را رقم زد . به همین دلیل افرادی که قصد ازدواج دارند حتما باید در کلاس ها و مشاوره های قبل از ازدواج شرکت نموده و مهارت های حل مسئله در زندگی زناشویی را بیاموزند.
اغلب زوجین در مقابله با مشکلات زندگی مشتر ک بجای رویارویی و حل آن نه تنها مسئله را حل نکرده بلکه رهاکرده و آن را نا دیده میگیرند . در حالیکه زن و شوهر باید بتوانند راه کارهای مختلف رابرای مقابله با مشکل پیدا کرده وآن راحل کنند، تا بتوانند تاثیر مثبت آن را روی دیگر جنبه های زندگی خود احساس نمایند .
به همین دلیل همسران باید صادقانه انتظارات خودرا از همدیگر بیان نموده و تا حد امکان سطح توقعات خود را پایین بیاورند.
راه های جلوگیری از طلاق
اگر زوجین بتوانند با درک توانایی های یکدیگر و تحمل پذیرش عدم توانایی طرف مقابل با هم به صحبت بنشینند میتوانند تا حدود زیادی به توافق و تفاهم برسند . یعنی با مشورت با یکدیگر بهم اعتماد کرده و اگر صادق باشند به همدیگر روحیه مثبت داده و در مواقع رویارویی با شکست با هم به حل مشکل پرداخته وبرای زندگی مشترک خود تصمیم درست را اتخاذ نمایند.
لازم به ذکر است نیازهایی که برای زنان و مردان تعریف می شود، متفاوت بوده و با توجه به تفاوت های اساسی که بین زن و مرد جود دارد بوجود می آید . مثلا مردان نیاز شدیدی به تحسین شدن از سوی همسر خود داشته و تمایل دارند همسرشان موقع تفریحات کنارشان باشند .
در حالیکه زنان بیشتر به محبت ، گفتگو و صداقت از جانب مردان نیاز دارند .به همین جهت شناخت نیازها ی اولیه طرفین از همدیگر امری واجب و اساسی در زندگی مشترک می باشد.
یکی دیگر از راه هایی که می تواند باعث پیشگیری از جدایی شود ، وقت گذراندن همسران با یگدیگر است . علاوه بر آن زوجین باید ظاهر و آراستگی خود را همیشه حفظ نمایند چرا که این امر یکی از مهمترین فاکتورهای موفقیت در زندگی زنا شویی می باشد.
یک انسان بالغ در هر بحرانی که در زندگیش بوجود می آید ابتدا خونسردی خود را حفظ نموده و با مهارتی کارآمد برای حل مسئله و بحران تلاش می کند تا زندگی مشترک خود را نجات دهد . چرا که علت بسیاری از جدایی ها ، نداشتن مهارت ارتباطی موثر بین همسران و ارتباطات نامناسب زناشویی می باشد.
در نتیجه آموزش ارتباط و مهارت های حل مسئله می تواند باید به عنوان کوششی در جهت ترمیم و از بین بردن مشکل میان همسران مسئله دار نهادینه گردد. چرا که با کاهش قبح طلاق در جامعه و افکار عمومی و افزایش آمار طلاق وکاهش آمار ازدواج ، پرداختن به علل طلاق و آموزش مهارت های زندگی و مهارت حل مسئله توسط مشاورین و کتب درسی و دانشگاهی و همچنین تداوم وتلاش کار مراکز مشاوره به افراد قبل از ازدواج گام بزرگی در حفظ ازدواج های موجود و کنترل آمار طلاق در جامعه برداشت.
لازم به ذکر است افرادی که تصمیم به جدایی میگیرند باید بدانند که با آزادی آن ها از قید پیوند ازدواج چه تاوان سنگینی بر فرزندان و جامعه وارد خواهد شد. و برای جلو گیری از این آسیب های اجتماعی در راه آگاه سازی افراد از اثرات سوء طلاق تلاش نمود ، تا افراد با آگاهی و نگاه روشنفکرانه تری تن به ازدواج داده تا شاهد افزایش طلاق در جامعه نباشیم.