سالهاست انتخاب ميان دوگانه رسيدگي به خانه و خانواده يعني نقش همسري و مادري يا تحصيل و اشتغال و فعاليت اجتماعي، دغدغهاي است زاييده دنياي مدرن كه در ذهن اكثر دختران و بانوان مسلمان وجود دارد.
برخي نگاههاي به ظاهر ديني وظيفه زن را فقط و فقط نشستن در خانه و انجام وظيفه همسري و مادري ميدانند و برخي نگاهها با شدت زيادي خود را در مقابل نگاه نخست تعريف ميكنند! يعني هرگونه نقش همسري و مادري براي زن را مايه عقبماندگي او ميدانند و تنها راه پيشرفت زنان را همانا بودن مدام در اجتماع ـ حال به بهانه تحصيل يا اشتغال يا ديگر فعاليتهاي اجتماعي ميدانند.
براي صحبت پيرامون راه ترسيم الگويي براي زن مسلمان انقلابي سراغ دكتر شهلا باقري ميناب رفتيم. دكتر باقري ميناب امسال در ديدار مقام معظم رهبري با اساتيد دانشگاه در حضور رهبر معظم انقلاب صحبت كرد. دكتر باقري دانشآموخته رشته جامعهشناسي بوده و در حوزه جامعهشناسي خانواده فعاليت ميكند. البته حوزه جامعهشناسي خانواده تنها حوزه فعاليت وي نيست و در حوزههاي زيادي فعاليت دارند.
چطور يك زن مسلمان انقلابي ميتواند نقشهاي همسري، مادري، تحصيل، اشتغال و فعاليت اجتماعي را با هم جمع كند طوري كه وظايف هر نقش را به خوبي انجام دهد و به خودش هم لطمه نخورد؟
ببينيد، ويژگيهايي كه برشمرده شد، فعاليت خانوادگي و اجتماعي براي زنان، جزئي از وظايف انساني است و زنان به حسب انسان بودن روابطي را با جامعه و خانواده برقرار ميكنند. همانطور كه انسان باقي روابط و مناسبات را با انسانهاي ديگر برقرار ميكند اين وظايف و مسئوليتها را هم ميتواند برقرار كند.
اشكالي كه پيش آمده اين است كه در دنيا گاه مناسبات به طور متعادل تنظيم نشده و بنابراين زنان يا از خانواده بريدهاند و صرفاً به اشتغال و تحصيل پرداختهاند؛ يا از تحصيل بريده و صرفاً به امور خانه پرداختهاند. در هر دو اين حالات فرد نتوانسته است حالت تعادل را ايجاد كند.
آنچه بايد در نظر داشته باشيم اين است كه چون پايه و قوام جامعه بر خانواده استوار است و زن نقش كليدي در به دنيا آوردن و تربيت فرزندان دارد، خانواده نسبت به ساير حوزهها نقش استراتژيكتري دارد، همچنين از نظر زماني هم نسبت به ساير حوزهها تقدم زماني دارد و لذا با اولويت داشتن خانواده زنان قادر خواهند بود باقي مناسبات اجتماعي مانند شغل و تحصيل را برقرار سازند.
زنان در چه صورتي ميتوانند اين تعادل را برقرار كنند؟
اصل مسئله تا حدود زيادي به توانايي، شخصيت و قدرت اعتماد به نفس زن بازميگردد و هماهنگي با شوهر هم نكته بسيار مهمي است.
در اينجا كمك شوهر در ايفاي نقشها توسط زن قابل مشاهده است، همچنين تقسيم كار ميان فرزندان و روح انسجام خانوادگي حائز اهميت است؛ به خصوص اگر روح انسجام خانوادگي به گونهاي شكل گرفته باشد كه همچون يك كل به نظر بيايند؛ لذا در عين اينكه همه مسئوليتها را ميتوانيم عادلانه تنظيم كنيم بايد به تفاوتهاي فردي هم دقت كنيم، بنابر اين نميشود نسخه واحدي براي همه خانمها پيچيد.
اگر كسي قوه جسمي و فكرياش اجازه نميدهد در همه عرصهها فعال باشد طبيعي است كه نيروي خود را درعرصه خانواده صرف كند. خانمي كه همسر و فرزندان همراهي دارد و توان دارد مناسبات اجتماعي بيشتري را ميتواند بپذيرد و بار اجتماعي بيشتري از زمين بردارد، بنابر اين قدرت جسمي، قدرت مديريتي، همراهي همسر و فرزندان و… مجموعه عواملي خواهد بود كه موجب ميشود نتوانيم نسخه واحدي براي خانمها بپيچيم.
اين نقطه تبيينگري براي نقشهاي مختلفي است كه زنان ما ميتوانند بر عهده بگيرند. زنان ما حتي در انقلاب اسلامي پيشقدم بودند و در عرصه تظاهرات و… حضور داشتند و همسر و فرزندان خود را به جبههها فرستادند و تمامي عرصههاي انقلاب اسلامي مشحون از حضور زنان است.
زماني كه ما هر كدام از اين فعاليتها را عادلانه به معناي قرار گرفتن هر چيز در جاي خودش قرار دهيم ديگر منافاتي با هم نخواهد داشت.
آيا جامعه هم در اين بين، نقشي دارد و بايد بسترهايي را فراهم كند؟
براي اينكه حضور عادلانهاي براي فعاليت زنان داشته باشيم بايد برنامهريزي اجتماعي به كمك ما بيايد، ما در جامعه زندگي ميكنيم و استعدادهايمان را در اين فضا بارور ميسازيم لذا جامعه است كه ميتواند شرايط را هموار سازد. بنابراين علاوه بر فرد، مسئولان و دستاندركاران مسئوليت اجتماعي دارند براي تحقق عادلانه اين زمينهها.
باورهاي غلطي ناشي از عدم اعتماد به نفس و عدم شناخت توانمنديها هست كه بايد برطرف شود. به عنوان مثال اينكه تحصيل و ازدواج دختران در منافات با يكديگر در نظر گرفته ميشود باور غلطي است و بطلان اين نظر را كساني نشان ميدهند كه اين عرصهها را با هم طي كردهاند.
اگر تواناييهايي كه براي حضور در عرصههاي گوناگون ذكر شد وجود نداشت بايد اهم و فيالاهم كرد چراكه هر چه يك دختر جوانتر باشد ازدواج شادابتري خواهد داشت و اگر اين توانايي را در خود نميبيند كه هم درس بخواند و هم ازدواج شادابي داشته باشد بايد ازدواج را انتخاب كند.
شناسايي خود و كشف توانمنديها، تشخيص اهم و مهم، وظيفه هر فردي است و وظيفه اجتماع تسهيل شرايط است؛ دانشجويان در امر انطباقپذيري بين دو حيطه آموزش و ازدواج بايد آموزشهاي لازم را فراگيرند و به زوجين آموزش داده شود كه چگونه ميتوانند همزمان به تحصيل هم بپردازند.
بنابراين نظام اجتماعي موظف به برنامهريزي است و اشكالي كه در سيستم وجود دارد اين است كه ميان لينكها هماهنگي وجود ندارد. يك برنامه براي ازدواج داريم و يك برنامه براي اشتغال و نحوه هماهنگي اين دو مورد غفلت واقع شده است و بايد در برنامهها جاي خود را باز كند.
عامل زيربنايي ديگر همان زدودن عقايد خرافي است مانند اينكه ازدواج و فرزندآوري مانع ادامه تحصيل خواهد بود؛ هر چند بديهي است نياز به برنامهريزي وجود دارد. مادري با بلوغ فكري همراه است و توانمندي فكري زن را افزايش ميدهد. به نظر ميرسد الگوهايي در اين زمينه وجود دارد كه نسبت به آن ها غفلت شده است و بايد مورد شناسايي قرار گرفته و معرفي شوند.