پنج دلیل شگفت انگیز برای شکست روابط عاطفی در باب دلایل شکست روابط عاطفی مطالب بسیاری نگاشته شده است. ناسازگاری، معضلاتی که اعتماد میان طرفین را مختل میکند، اولویتهای متفاوت و ارتباط ضعیف آنها، تنها بخشی کوچک از چالشهایی هستند که منجر به از هم گسستن یک رابطه عاطفی میشوند. به موازات آن، خصوصیات دیگری نیز وجود دارند که اگرچه در ابتدا مثبت به نظر میرسند، میتوانند رابطه را به پایان نزدیک کنند. در ادامه، پنج دلیل شگفتآوری که موجب شکست روابط عاطفی میشود ذکر شده است:
1) سازگاری بیش از حد به طور معمول سازگاری دو شریک ویژگی مطلوبی تلقی میشود. اکثر افراد خواهان فردی هستند که از نظر ذهنی و رفتاری به خودشان شبیه باشد، تا بتوانند راحتتر با او کنار بیایند. مشکل در همسازی زمانی رخ میدهد که همانندی بر پایه ویژگیهای ناپخته افراد باشد و نه ویژگیهای بالغانه. هنگامی که زوجها به واسطه ویژگیهای نابالغانه خود همساز و همانند میشوند، هریک منجر به تقویت، تشدید و تداوم تمایلات ناسالم دیگری میشوند. به عنوان مثال: • دو شخص دلبسته ناایمن و اضطرابی، ممکن است رابطه هموابستگی را شکل دهند. • دو فرد با سبک زندگی سوءاستفادهگرانه و خطرجو ممکن است باعث دائمی ساختن عادات غیرمسئولانه و خودویرانگر در دیگری شوند. • زوجین ناوابسته عاطفی که صمیمیت را از یکدیگر دریغ میکنند اما باهم سازگارند ممکن است باعث فقدان حس رضایت و پایبندی در رابطه شان باشد. در مورد سازگاری و جذب فردی با ویژگی ها کاملاً متفاوت با خود و عدم سازگاری علایق، میتوان بیش از اینها سخن گفت. هر دو حالت میتوانند به شرطی که زوجها تمایلات بهتر و بالغانهتر یکدیگر را فرا بخوانند، به رابطهای موفق منجر شوند.
2) وابستگی بیش از حد وابستگی به شریک عاطفی یک ویژگی طبیعی و سالم در روابط عاطفی است. اگرچه بر اساس تحقیقات انجام شده توسط برتولمیو و هاروویتز نوعی از دلبستگی، معروف به دلبستگی دل مشغول-مضطرب وجود دارد که همیشه هم در روابط عاطفی مساعد نیست. فردی با سبک دلبستگی از نوع دل مشغول-مضطرب تمایل به گذراندن زمان بیشتری با شریک خود دارد و به هنگام تنهایی احساس ناامنی میکند. بنابراین چنین فردی در ارتباط با شریک خود، اغلب هیجانات منفی را تجربه میکند و برای اینکه در رابطه احساس امنیت داشته باشد، نیازمند دریافت اطمینان بخشیو قوت قلب مداوم است. در اوایل ارتباط و معاشقه، ممکن است مخاطب شخصی با سبک دلبستگی دل مشغول-مضطرب از این بذل توجه و متعاقب آن شدت یافتن هیجانات لذت ببرد، اما با گذشت زمان ممکن است از احاطه شدن بیش از حد با احتیاجات، مورد مالکیت قرار گرفتنها و حساسیتهای بیش از حد زوج خود با دلبستگی دل مشغول- اضطرابی؛ آزرده و درهم شکسته گردد.
3) رابطه جنسی خوب یک رابطه فعال و البته رضایتبخش متقابل برای بسیاری از افراد درگیر رابطه فوق العاده است، تا جایی که گفته شده گاهی رابطه جنسی مناسب، گاهی اوقات پوششی است بر مسائلی که بهتر است زوجین، زودتر با آن سرو کله بزنند تا دیرتر. زوجها ممکن است با خودشان این فرض را بپرورانند که اگرچه آنها با هم مشکل دارند، اما مادامیکه رابطه جنسی خوبی دارند، ادامه رابطه همچنان باید مطلوب باشد. با گذشت زمان که رابطه جنسی اولویت خود را در زندگی آنها ( به دلیل عواملی مانند سن، استرس، کار، سلامتی، فرزندان و…) از دست بدهد، مشکلات حل نشده، بروز پیدا خواهند کرد.
4) «من و شریکم هرگز مشاجره نمیکنیم» من بالغ بر 25 سال مدرس ارتباطات بودهام و به افراد کمک میکنم تا روابطشان را بهبود ببخشند. در این دوران، زوجین بسیار موفقی را دیدهام (شریکهایی که بالغ بر 20 سال رابطه شاد و موفقی با هم داشتهاند). بدون حتی یک استثناء، تمامی آنها گاهی با یکدیگر جدال داشتهاند. تعارض و مشاجرات، لزوماً رابطه را به خطر نمیاندازند. زوجین موفق، توانایی حل کردن مسئله و سپس گذشتن و رها کردن آن را به خوبی دارند. آنها به جای حمله به یکدیگر، به خوبی بر حل مسئله تمرکز میکنند. آنها به طور مشخصی ظرفیت و توانایی یادگیری از سختیهای زندگی را دارند و در کنار یکدیگر رشد کرده و بالغ میشوند. از سوی دیگر زوجینی را دیدهام (که معمولا پنج سال یا کمتر در رابطه بودهاند) و ادعا میکردهاند رابطهشان تقریباً عالی است و هرگز جدالی بین آنها در نمیگیرد. اینها همانهایی هستند که چند وقت بعد، ناگهان اعلام میکنند که رابطه آنها به پایان رسیده است. حد وسطی در رابطه برایشان وجود ندارد، یا رابطهای ایدهآل و یا اتمام رابطه.
5) خوبی بیش از حد ممکن است که در یک رابطه عاشقانه، بیش از حد خوب باشیم. این اتفاق زمانی رخ میدهد که ابراز علاقه و محبت یکی از طرفین، برای دیگری که ناسپاس استو در مقابل عشق و علاقهای بروز نمیدهد، به یک پیش فرض مسلم تبدیل شده باشد. اقتصاد بر اساس قانون عرضه و تقاضاست: هرچه عرضه و فراوانی بیشتر باشد، ارزش کمتر است. همین قانون در ارتباط میان انسانها نیز صادق است. در حضور یک فرد خود محور و بی ملاحظه، هرچه طرف دیگر رابطه، بدون اینکه قدرشناسی ببیند، محبت کند، ارزشش کمتر و کمتر میشود. رفتار عاقلانه و سالم این است که فردی خوب باشیم که در عین حال می داند چگونه و کجاها مرزهای مناسب را قرار دهد.