جستجو
کودکان

این مطلب تهیه و تنظیم شده توسط روابط عمومی بنیاد پیشگیری از آسیب‌های اجتماعی می‌باشد.

چگونه با کودکان ارتباط برقرار کنیم

در جامعه امروز چند عامل باعث شده که ارتباط والدین با کودکان شکل غامضی به خود بگیرد. یکی از عوامل مهم تجربه نسل قبلی است. در نسل پدران ما تعداد بچه‌ها غالبا بیش از امروز بود. بچه‌ها‌ی کوچکتر توسط بچه‌های بزرگتر بزرگ می‌ شدند.

زمان زیادی از بچه‌ها در کوچه و خیابان به بازی می‌گذشت و در ساختار خانواده بچه جایگاه مهمی نداشت. این امر باعث بروز محرومیت‌هایی در بچه‌های آن زمان که بزرگترهای فعلی باشند می‌گردید.

گسست بین نسل ها و نیز رواج بیشتر دانش و فرهنگ غربی باعث شده که حالا والدین بخواهند که مثل پدر و مادر خود عمل نکنند و این امر در کنار عدم اطلاع کافی از نتایج نحوه عملکرد خانواده‌ها در دهه 70 و 80 غرب و نبود آموزش صحیح در زمینه‌ی اصول نوین روانشناسی رشد باعث بروز مشکلات عدیده‌ای در ارتباط والدین با فرزندانشان شده که حاصل نهایی آن به فرزند سالاری موسوم است.

وضعیتی که در جامعه کنونی متاسفانه رو به تزاید است. بی‌شک بحران‌های اجتماعی و اقتصادی و عدم امکان استقلال اقتصادی در جوانان، طولانی شدن تحصیل، و نیز افزایش سطح انتظارات و توقعات در میان جوانان به این امر دامن زده است.

حاکم شدن فرهنگ پولدوستی و معیار قرار گرفتن روابط مبتنی بر پول حتی از سنین پایین در کنار درگیری کاری والدین باعث شده تکیه والدین بر این قرار گیرد که به جای توجه و محبت بیشتر و اختصاص دادن وقت بیشتر به فرزندان معدود خود، اهتمام خود را بر هزینه کردن هر چه بیشتر بر آنان قرار دهند.

از طرف دیگر به دلیل وجود معضلات اجتماعی، نگرانی‌های والدین در زمینه مسائل تربیتی فرزندانشان افزایش یافته و باعث مداخلات بیش از حد در زندگی و تصمیمات فرزندان شده است.

کودکان
کودکان

در کلینیک مراجعات زیادی تنها به همین دلیل صورت می‌گیرد که والدین نمی‌دانند با بچه‌هایشان چکار باید بکنند. سوالات فراوانی از قبیل چگونه بچه‌ام را بخوابانم؟

چگونه وادارش کنم مسواک بزند؟

او را مهد بگذارم یا نه و از کی؟

اجازه دوستی با چه جور بچه‌هایی را بدهم؟

اجازه تلفن زدن به دوستانش را بدم یا نه؟

چه مقدار مجاز است پای تلویزیون یا کامپیوتر بنشیند؟

چه برنامه‌هایی را اجازه دارد ببیند؟

چه اسباب‌بازی برای او بخرم؟

چگونه او را وادار کنم غذایش را کامل و به موقع بخورد؟

چگونه وادارش کنم با پدرش مؤدب باشد؟

بچه‌های دیگر را نزند؟

در مهمانی‌ها ابروریزی نکند؟

وسایل بچه‌های دیگر را بر ندارد و غیره… این موارد هر روز موجبات مراجعه عده‌ای از والدین را به کلینیک ‌های روانپزشکی باعث می‌شود.

در این فرصت کوتاه تنها می‌خواهم به چند نکته کلیدی و مهم اشاره کنم:

1- صبور بودن در روند رشد

در مورد بچه‌های زیر 5 سال مسئله مهم این است بیشتر باید منتظر بود تا روند رشد خود تغییرات لازم را در بچه به وجود بیاورد. اگر بچه احساس کند شما در مورد یکی از مراحل عادی رشد در مورد او نگرانی زیادی دارید مطمئنا آن را به یک بحران تبدیل می‌کند. برای همین است که در روانشناسی رشد امروزه گفته می‌شود که مادر تنها باید به اندازه کافی خوب باشد نه بیش از حد.

وقتی مادر بخواهد کودکش هر چه زودتر دستشویی رفتن را یاد بگیرد و روی فرش جیش نکند، آن وقت است که این روند رشدی ساده تبدیل به یک بحران می‌شود. همه بچه‌ها بالاخره یاد می‌گیرند با قاشق و چنگال غذا بخورند، وقتی نیاز به دستشویی دارند آن را بیان کنند، وقتی گرسنه می‌شوند غذا بخورند و غیره. نکته مهم این است که بدانیم که برای رسیدن به این اهداف در اکثر قریب به اتفاق موارد تنها لازم است صبر کنیم.

2- بزرگ ترین خواسته کودکان توجه است

نکته مهم دیگر اینست که آن چه بچه کوچک از شما می‌خواهد توجه است. اگر آن را از طریق مثبت و به سادگی دریافت نکند، به راه‌های دیگر متوسل می‌شود تا آن را به دست بیاورد. وقتی هیچگاه وقت کافی برای خود بچه نگذارید، آن زمان بچه برای این که او را ببینید داد می‌زند، کاغذهای بابا را پاره می‌کند، عینک مامان را می‌شکند، خواهر کوچکتر را نیشگون می‌گیرد و غیره.

توجه کنید که معیار وقت گذاشتن برای بچه، آن وقتی نیست که برای گرفتن آب میوه یا شستن لباسها یا جمع کردن اتاقش می‌گذارید بلکه وقتی است که با خود او می‌گذرانید و با او بازی می‌کنید یا حرف می‌زنید یا با هم کارتون نگاه می‌کنید.

کودکان
کودکان

3- معیار های ثابت در تربیت همه فرزندانتان

نکته بسیار مهم دیگر آن است که معیارهای تربیتی پدر و مادر در ارتباط با بچه باید یکسان باشد و اگر اختلاف نظری در این مورد وجود دارد در غیاب بچه بین پدر و مادر بحث شده و به یک نتیجه مشخص و قابل رعایت برای هر دو برسد.

اهمیت این حتی بیش از این است که نتیجه‌ای که مورد اتفاق والدین است از نظر علمی درست است یا غلط. بدیهی است که در موضوعات مورد اختلاف‌نظر بهتر است با مشاوره با متخصصین تصمیم‌ درست اتخاذ شود ولی حتی اگر این تصمیم غلط هم باشد، باید والدین یک حرف را زده و یک رویه را دنبال کنند.

4- خواسته های منتبق با سن کودکمان داشته باشیم

خیلی وقتها انتظار ما از بچه‌هایمان غیرواقعی و غیر منطبق با شرایط سنی‌شان است. برای یک کودک 5/1 ساله نظم و انضباط اصلا مفهومی ندارد.

برای یک کودک 3 ساله اینکه بچه‌ی خوبی باش یا مؤدب باش خواسته کاملا مبهمی است. غالبا باید به خصوص با بچه‌های کوچک خیلی صریح بود، مثل این که وقتی وارد خانه شدیم بگو سلام و اگر میوه خواستی به من بگو خودت دست نزن. برای بچه‌های کوچک اصلا لازم نیست دلیل و برهان بیاورید.

5- انتقال الگو های رفتاری درست به کودکمان

به عنوان پدر و مادر، ما موظف هستیم الگوی رفتاری و تربیتی مورد نظر خود را به فرزندمان منتقل کنیم. فرزند ما باید بداند که فرزند ماست و باید بداند معیار ما برای یک بچه با صفات مثبت چیست. بعد که بزرگتر شد می‌تواند این الگو را زیر سؤال ببرد.

6- آموزش صحیح نه گفتن

نه گفتن و روش صحیح آن را ما به عنوان والدین باید به فرزندانمان یاد دهیم. یادمان باشد که فرزندان ما از حرف‌های و موعظه‌های ما چیزی یاد نمی‌گیرند بلکه از عمل ماست که می‌آموزند. باید نه گفتن فرزندانمان را از خودمان شروع کنیم.

7- قدرت تخیل کودکان

اولین دفاع بچه‌ها تخیل است وقتی خیلی تنها باشند زیاد تخیل می‌کنند و بعضی از بچه‌ها که تک فرزند خانواده هستند، تخیل را تا سن بالا هم دارند. تخیلات خیلی دور از دسترس اغلب بی‌خطرتر هستند