جستجو

زنان و کودکان؛ آسیب‌پذیرترین گروه‌ها در برابر خشونت‌های خانگی

زنان و کودکان؛ آسیب‌پذیرترین گروه‌ها در برابر خشونت‌های خانگی

این مطلب تهیه و تنظیم شده توسط روابط عمومی بنیاد پیشگیری از آسیب های اجتماعی می‌باشد.

به گزارش روابط عمومی بنیاد به نقل از ایسنا، قربانی اصلی خشونت‌ها، حقیقتاً زن‌هایی هستند که موجب آزار و اذیت از سوی پدر، برادر، همسر یا سایر بستگان قرار گرفته و حادثه در محل زندگی آن‌ها اتفاق می‌افتد و این زنگ خطری در آسیب‌های اجتماعی است.

خشونت یکی از مسائل جامعه‌شناسی و روان‌شناسی است که به‌طور گسترده‌ای در سراسر جهان وجود دارد. اقسام خشونت خانگی به اعتبار نوع خشونت شامل، خشونت جسمی، روانی، جنسی، مالی و… است. خشونت خانگی ممکن است در یکی از اشکال کودک‌آزاری، همسرآزاری، ضرب‌وجرح ظهور و بروز پیدا کند.

خانواده نخستین و پایدارترین نهاد اجتماعی است که هویت انسانی و جامعه‌پذیری فرد در آن شکل می‌گیرد. نهاد خانواده هنگامی که کارکرد خود را به‌درستی انجام ندهد، دچار نابسامانی و آشفتگی می‌شود.

بروز خشنونت نشانه هشدار!

افسانه میرزاییان، کارشناس امور آسیب‌دیدگان اجتماعی بهزیستی استان اصفهان در گفت‌وگو با ایسنا درباره خشونت‌های خانگی علیه زنان، اظهار کرد: قربانی اصلی خشونت‌ها، حقیقتاً زن‌هایی هستند که موجب آزار و اذیت از سوی پدر، برادر، همسر یا سایر بستگان قرار گرفته و حادثه در محل زندگی آن‌ها اتفاق می‌افتد. خشونت در خانه انواع و اقسام متعددی را شامل می‌شود و به اعتبار نوع و یا شخص قابل تقسیم‌بندی است.

وی با بیان اینکه عوامل متعددی می‌تواند باعث خشونت بین افراد باشد، توضیح داد: یکی از دلایل عدم تفاهم بین افراد است که گاهی اوقات بروز رفتار خشونت‌آمیز نشان‌دهنده هشدار خواهد بود. در خشونت افراد باتوجه‌به رفتار تهاجمی که نسبت به دیگران دارند می‌خواهند از احساس گناه خود کم کنند و فرد مقابل را مقصر می‌دانند که این عمل بیشتر اوقات برای حفظ آبرو انجام می‌شود.

کارشناس امور آسیب‌دیدگان اجتماعی بهزیستی استان اصفهان در پاسخ به اینکه خشونت چه تأثیرات روانی و جسمی برای افراد دارد؟ تصریح کرد: چنین خشونت‌ها باعث افسردگی شده که ممکن است فرد اعتمادبه‌نفس خود را از دست دهد و ضرر و خشونتی که برای او اتفاق افتاده، آن را گرفتار مشکل توانایی سازد.

وی درباره نقش و وظایف دولت و سازمان‌های مربوطه در پایش و پاسخگویی به خشونت‌های خانگی، بیان کرد: اگر بخواهیم برنامه مشخص برای کاهش خشونت داشته باشیم، باید شخص موردنظر که قربانی این حادثه واقع شده را حمایت کرده و فردی که باعث آن جرم بوده را معرفی و از طریق اداره‌های زیر ربط پیگیری کنند.

میرزاییان ادامه داد: قانون‌گذاران ما باید استانداردهایی را برای آموزش متخصصان دادرسی درگیر در زمینه خشونت‌های خانگی انجام دهند و روان‌شناسان اجتماعی باید به بررسی عوامل تشدیدکننده همسرآزاری بپردازند و مداخلات اجتماعی مانند درمان خاص و ایجاد پناهگاه برای تأمین امنیت جسمانی، امکانات آموزشی و حرفه‌ای برای گروه حمایت از زنان که عامل قربانی هستند، فراهم شود.

وی اضافه کرد: بهزیستی محلی را تحت عنوان «خانه امن» برای حمایت زنان و توانمندسازی آن‌ها به وجود آورده است. حتی بانوانی که حضانت فرزندانشان را برعهده دارند با کمک این مؤسسه می‌توانند سطح آگاهی و دانش خود را ارتقا دهند تا در مقابل مشکلات فردی، اجتماعی و در شرایط بحرانی موقعیت بهتری داشته باشند. بانوان آسیب‌دیده به همراه فرزندانشان با اقامت در این مرکز به‌صورت رایگان می‌توانند از امکانات تخصصی روان‌شناسی حقوقی در سطح فرد، خانواده و اجتماع بهره‌مند شوند.

کارشناس امور آسیب‌دیدگان اجتماعی بهزیستی استان اصفهان درباره محافظت از قربانیان این نوع خشونت که با ارائه پشتیبان روحی و حقوقی حاکم بر قضاوت تضمین شود، گفت: زمانی که فرد مورد خشونت واقع می‌شود بلافاصله مددکاری و روان‌شناسی برای آن صورت می‌گیرد. حتی اگر نیاز به مراجعه قضایی داشته باشد مددکاران نیز آن را راهنمایی خواهند کرد. اگر گزارش برای او ارسال شود، تصمیم نهایی گرفته خواهد شد.

وی خاطرنشان کرد: کارهای فرهنگی را یک ارگان نمی‌تواند به‌تنهایی انجام دهد و باید سازمان‌هایی مانند شهرداری، آموزش‌وپرورش و کسانی که کارهای فرهنگی انجام می‌دهند در این زمینه کمک کنند و اطلاعاتی را در اختیار خانواده‌ها قرار دهند، همچنین مراکز آموزشی به افراد آگاهی داده تا بدانند چگونه از حق خود دفاع کرده و توجه داشته باشند که به‌عنوان یک زن یا یک مرد چه حق و حقوقی دارند.

آسیب‌های ناگفته در پشت پرده

همچنین جواد درستکار، دکترای روان‌شناسی در گفت‌وگو با ایسنا، با بیان اینکه چه عواملی باعث بروز خشونت خانگی می‌شود، گفت: اگر افراد خانواده در جامعه با چالش‌های شکست‌خورده روبرو شوند آن را در فضای خانه با خشونت نشان می‌دهند. افراد ناکام هنگامی که نیازهای موردنظرشان حل نشود، احساس خشم به سراغ آن‌ها می‌آید.

وی افزود: گاهی در دوران کودکی در خانواده‌ها پیام‌های تخریب شخصیتی وجود داشته است، مانند اینکه وقتی والدین احساس ناامیدی را در فرزند خود بیدار می‌کنند و با صحبت‌های خود او را به نداشتن آینده درست سرزنش می‌کنند. افرادی که درست صحبت‌کردن را آموزش ندیده‌اند باعث می‌شود هنگام خشونت ارتباط مسالمت‌آمیز برقرار نکنند. افرادی که خشم بر آن‌ها اتفاق افتاده است، باید بتوانند خشم خودشان را بازگو کنند و عده‌ای که توانایی بیان احساسات را ندارند باعث مسدودشدن ارتباط آن‌ها می‌شود.

این روان‌شناس درباره وقتی که فرد در خانواده خشن بزرگ شده باشد و می‌تواند بر علیه همسر و فرزند خود به‌صورت کلامی و غیرکلامی خشم خود را نشان دهد، اظهار کرد: این برهان اساس برآورده‌نشدن نیازهای فرد است. گاهی افرادی هستند که سکوت اختیار می‌کنند و نمی‌توانند دلایل ناراحتی خود را بازگو نمایند و این ارتباط را مسدود می‌کنند.

وی با اعتقاد بر اینکه خشم خوب است، اضافه کرد: خشم یک احساس کاملاً طبیعی و فردی است؛ ولی خشونت برعکس و ما باید خشم و خشونت را به‌درستی تشخیص دهیم. هنگامی که ازدواج صورت می‌گیرد باید در اوایل زندگی مهارت‌هایی را یاد گرفت که درک متقابل، همدلی و خودآگاهی را به همراه داشته باشد. فرزندانی که در چنین خانواده‌ای پرورش یابند ارتباط مسالمت‌آمیز با یکدیگر خواهند داشت و هنگام عصبانی و هیجان می‌توانند به‌راحتی خود را کنترل کنند و به‌راحتی با صحبت‌کردن و دلیل خشم خود را اعلام کنند، ولی در خانواده‌ای که مدام نزاع و خشونت شکل بگیرد. فرزندان یاد می‌گیرند که در آینده اهمیت رفتار را از خود نشان دهند.

درستکار با اشاره به اینکه بانوان در مهارکردن خشم خود بیشتر مهارت دارند و با گفت‌وگو به‌راحتی زمینه را ایجاد می‌کنند، تصریح کرد: نقش خانواده در ظهور خانواده بسیار حائز اهمیت است. خانواده‌ها بر این باور هستند که با اصرار برای انجام کاری یا واکنش عصبانی باعث تربیت فرزندان خود می‌شوند، ولی در اصل ماجرای خشونت را در او شکل می‌دهند و با کلمات منفی زمینه را برای خشونت او در آینده به وجود می‌آید.

وی با اشاره به افرادی که درخواست‌های آن‌ها تحکم‌آمیز دارند و واکنش رفتار متقابل نسبت به آن ممکن است تسلیم یا شورش باشد، ادامه داد: باید درخواست‌ها را حذف کرده و تبدیل به درست صحبت‌کردن کنیم، اگر افراد آموزش‌های لازم را دیده باشند این‌گونه رفتارها در آنها شکل نمی‌گیرد و با ارتباطات مثبت چه دیداری چه شنیداری می‌توانند نیازهای خود را بیان کنند.

این روان‌شناس در پایان تصریح کرد: سازمان‌ها و مسئولان باید برنامه‌هایی برای آموزش افراد و به‌خصوص کودکان در زمینه‌های مهارت کلامی و رفتار مناسب به عنوان الگو رواج دهند تا افراد بتواند در این زمینه‌ها سطح آگاهی خود را بالا ببرند.

LinkedIn
Email
Telegram
WhatsApp

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *