به گزارش آسیب نیوز گلایه های مدیریت بنیاد مبنی بر عدم توجه در حوزه آسیب های اجتماعی، در حاشیه کارگاه آسیب شناسی اجتماعی با حضور کارشناسان حوزه روان شناسی بنیاد در سرای محله تجریش که درتاریکی مطلق به دلیل آنچه که دست اندرکاران این سرای محله ابراز داشتند یعنی؛ قطعی برق، جلوه دیگری به خود گرفت. قطعی برق سرای محله در شرایطی که کارگاه در حال برگزاری است، آن هم به دلیل نپرداختن قبوض، یکی از نکات جالب توجه و تأمل برانگیز در مدیریت شهری است. اینکه یک مکان فرهنگی – اجتماعی برای افزایش سطح آموزش و فرهنگ محله تأسیس شده، چرا باید برق آن قطع شود از نکات برجسته ای است که مدیران ارشد ما باید پاسخگوی آن باشند. آیا این مکان با یک ملک تجاری تفاوتی ندارد؟
ابتدا در این کارگاه مصطفی راستینه، مدیریت بنیاد پیشگیری از آسیب های اجتماعی ضمن عذر خواهی از حضار بابت مشکل پیش بینی نشده قطعی برق، از پیشتاز بودن کشور ایران در برخی از زمینه های منفی در سطح جهانی از جمله رتبه اول بیماری دیابت، سرطان، مصرف نوشابه، مقام دوم در خشم ، غضب، استرس و اضطراب، افزایش آمار طلاق، درگیری های خیابانی، مهاجرت نخبگان، رشد نرخ فقر، بیکاری و اعتیاد، هجوم ابتذال و بداخلاقی فرهنگی در جامعه از جمله موارد انتقادی مدیرعامل بنیاد پیشگیری از آسیبهای اجتماعی بود. وی ادامه داد ما باید بتوانیم با مشارکت مردمی و وجدان اجتماعی، مردم را هدایت کرده و موقعیت خطرناک جامعه و خانواده ایشان را متذکر شویم و آنها را با خود همگام نمائیم که البته یکی از مهمترین قشر تأثیرگذار در این زمینه روان شناسی و کارشناسان این حوزه می باشند.
وی همچنین از آموزش و پرورش خواست که با تعامل سازنده، حضور کارشناسان روانشناسی و سایر حوزه های این بنیاد را جهت همکاری و نیل به اهداف مشترک به فال نیک گرفته تا بتوانند با همیاری و همکاریِ سازنده یکدیگر در جهت شناسایی و پیشگیری از این آسیبهای اجتماعی و معضلات نوجوانان و جوانان گامهای موثری بردارند. وی همچنین به این نکته اشاره کرد که اگر دولت می توانست در بحث آسیب های اجتماعی وظیفه ی خود را به درستی انجام دهد، نیازی به ورود بخش خصوصی و نهادهایی همچون بنیاد در این حیطه مهم، ضروری به نظر نمی رسید.
او در ادامه اضافه کرد خانواده نقش عمده ای در تأثیرگذاری بسیاری از آسیبها ایفا می کند. اگر کمیت کانونها افزایش پیدا کند، علی رغم خرسندی و رضایت مسئولان و دست اندرکاران دخیل در این امر، یک چالش بزرگ بر سر راه کاهش آسیبهاست.
خانواده، بزرگترین مرکزی است که می تواند در بسیاری از آسیبها نقش بسزا ایفا کند. شاید برخی از خانواده ها، خانواده های خوبی نباشند ولی فرزندانشان به دلیل معاشرت با دوستان خوب، معلم خوب و … شخصیت موجهی از خود نشان دهند. ولی بسیاری از جوانان ما شاکله اصلی شان را در خانواده بدست می آورند که متأسفانه با توجه به مشکلاتی که در خانواده وجود دارد و شرایطی که در جامعه حاکم است به راههای آسیب پذیر سوق داده می شوند. برای اینکه بسیاری از آسیبها را پیشگیری کنیم، موظفیم خانواده ها را در ارائه مهارت و شیوه های مقابله با آسیبها مسلح کنیم.
ما به فرزندان خود مدیریت «نه» گفتن را آموزش می دهیم ولی هیچگاه «نه» شنیدن را به آنها نیاموخته ایم. هر چیزی که درخواست نموده برایش فراهم کرده و او را آزاد گذاشته ایم تا هر آنچه می خواهد انجام دهد. غفلت خانواده ها از گوش فرا دادن به آموزشها و مطالبی که توسط کارشناسان در همایش یا کارگاهها بیان می شود نیز خود یکی از عوامل بی توجهی خانواده ها به مسائل مربوط به تربیت فرزندانشان است. او همچنین از بی تفاوتی خانواده ها در برخورد با مقوله های جدی که سبب بروز آسیب ها در خانواده می شوند، گلایه کرد.
مدیریت بنیاد همچنین به استفاده از روانشناسان نخبه و توانمند جهت جذب در فعالیتهای کانون جهت آموزش و مقابله با بروز آسیب های اجتماعی تأکید نمود و بیان داشت کیفیت و توانایی کارشناسان را فدای کمیت نخواهیم کرد. هدف تنها این نیست که مباحث روانشناسی را مطرح نمائیم، بلکه هدف، شناسایی آسیب و تلاش در جهت رفع آنهاست. او تجربه یکی از کارشناسان فعال در مدارس در بحث مشاوره را نقل و بیان داشت نوجوانان مشکل بیان احساسات و مشکلات خود با خانواده را به دوش می کشند و این بحران را در نتیجه مشاوره با کارشناسان و اعتماد به آنها ابراز داشته اند.
مدیر بنیاد همچنین اضافه کرد ما به روان شناسانی نیاز داریم که در حوزه اجتماعی فعال باشند و دیدگاه متفاوتی را در برخورد با آسیب های اجتماعی دارا باشند. عدم آگاهی مدیران از متولیان امر پیشگیری از آسیب های اجتماعی نیز از جمله مباحثی بود که در این جلسه مطرح شد. وی همچنین به انتقاد از برخی مدیران در عرصه فرهنگ اشاره کرد و با بیان اینکه برخی تنها به بیانات مقام معظم رهبری اشاره می کنند ولی در در عمل کاری را در جهت تقویت فرهنگ و یا آموزش انجام نمی دهند. وی اشاره نمود که مقام معظم رهبری 5 سال پیش این موضوع را طرح نمودند ولی نتیجه و راندمان کار چیست ؟ و در چه جایگاهی قرار دارد؟
وی در ادامه با طرح بلوغ جنسیتی زودرس؛ به دلیل وجود ماهواره، فضاهای مجازی ( تلگرام، واتس آپ ، وایبر،لاین و… ) و عواملی از این قبیل که به کاهش سن بلوغ جنسیتی کمک کرده است اشاره کرد و با توجه به این نکته که ما در تربیت فرزندان مان کوتاهی کرده ایم و کاری از پیش نبرده ایم تاکید نمود در بحث و گفتگو در حوزه مسائل جنسی همواره با نکوهش و عوامل بازدارنده مواجه بوده ایم. هر چند رسانه ی ملی هم برنامه های محدودی در این زمینه ساخته است ولی همچنان والدین از گفتگو و بحث پیرامون این مسائل طفره می روند.
مدیریت بنیاد همچنین با انتقاد از عملکرد برخی نهادها و سازمانها در پیشگیری از آسیبهای اجتماعی و تأخیر در روند عملیاتی شدن و مقایسه آن با برنامه های شبکه بی بی سی فارسی و مدیریت آن (مرداک) که به نقل از وی بیان داشت تا سال 2018 در ایران رسالت خود را در خصوص خانواده های ایرانی به اتمام خواهد رساند- اشاره نمود.
مصطفی راستینه بیان نمود ابتدا باید تغییر را از خودمان شروع کنیم تا آرام آرام و با طمأنینه جامعه را تغییر دهیم و به مسیر درست هدایت کنیم. ایشان با گلایه از روند طولانی رسیدگی به پیشنهادات و راهکارها در حوزه آسیب های اجتماعی از سوی ادارات دولتی، انتقاد و به فرسایشی شدن اقداماتی از این دست از سوی آنها اشاره نمود.
مدیریت بنیاد با انتقاد جدی از عدم حمایت مالی در بخش آسیبهای اجتماعی و از جدی نگرفتن این بخش حساس از سوی ارگانها و سازمانهای مهم و عدم اختصاص بودجه توسط سازمانهای مذکور و مطرح کردن این ایده از سوی آنها که فعالیت در این حیطه باید به صورت رایگان و بدون تخصیص بودجه باشد، انتقاد و آنها را به چالش عدم دریافت حقوق در مناصب تحت مدیریت شان دعوت نمود!
وی در ادامه سخنانش افزود بحث اعتقادی در سالیان گذشته، وجدان کاری و محول کردن کار به کسی و انجام آن به نحو احسن از جایگاه ویژه ای برخوردار بود ولی امروزه شاهد چنین اتفاقاتی نیستیم و یا اگر هم هست اندک و کم رنگ.
مدیریت بنیاد با طرح این سوال که قوای نظارتی ما کجا هستند؟ چه کسی را نظارت می کنند؟ در چه جایگاهی قرار دارند؟ حتماً باید فساد مالی به مبالغ هنگفت برسد تا بر ملا شود؟ آن افرادی که تخلفات کوچکتری را مرتکب می شوند در چه وضعیتی قرار می گیرند؟ چه فردی با چه صلاحیتی نظارت می کند؟ او همچنین روی سخنش را به سمت آقای قالیباف – شهردار تهران – گرداند و این سوال را مطرح کرد که؛ توقع من از آقای قالیباف این بود که با توجه به 360 سرای محله ای که در سطح شهر تهران دایر کرده اند- که این خود یکی از برگهای زرین مدیریت شهری آقای دکتر قالیباف بوده و یک تحول عظیم در حوزه مدیریت شهری محسوب می شود که جای تقدیر دارد- حداقل به همان تعداد ناظر نامحسوس بر عملکرد این سراها وجود داشته باشد که در عمل چنین اتفاقی رخ نداد و این امر که یک کار جهادی بزرگ بود را همین طور به امان خدا رها نموده اند. یکی دیگر از ایرادات حوزه ی تحت مدیریت آقای قالیباف این بود که آیا به تناسب ایجاد این سرای محله ها، فرهنگ آن را نیز ایجاد نمودیم؟ به دیگر روی، آیا فرهنگ سازی در بستر شکل گیری این سراها همزمان برنامه ریزی شده بود؟ که متأسفانه پاسخ منفی است.
در بخش دیگر از جلسه، مدیریت پیشگیری از آسیب های اجتماعی سخنانش را اینگونه ادامه داد: مشاجرات لفظی در مقابل دیدگان فرزندان باعث بسیاری از آسیبهای جدی در درون خانواده می شود. ما باید حتماً این آموزش را به والدین ارائه نماییم. کما اینکه کودک حتی در بدو تولد نیز تمامی حوادث و ماجراهایی که در درون خانواده رخ می دهد را متوجه شده و در ذهن خود ثبت می نماید.
یکی دیگر از این عوامل آسیب زا در میان جوانان و نوجوانان، تلفن همراه است. موبایل عکس العمل و واکنش مناسب فرزندان را کاهش می دهد. وی تأکید نمود که ما باید همواره تلاش کنیم که مشارکت مردمی را در کارهای خود بکار گیریم که اگر چنین نباشد در سالیان آتی، آسیبها به افزایش دو برابری خواهند رسید (یعنی چیزی حدود 200 آسیب!) اگر مردم در حوزه کاری ما مشارکت ننمایند، مطمئناً ما هم شکست خواهیم خورد. مصطفی راستینه در ادامه مباحث خود، آمارهایی تکان دهنده در خصوص استفاده از فضای مجازی در ایران اشاره کرد. به عنوان مثال در فضای مجازی، 81 درصد کاربران ایرانی زیر 18 سال هستند. در سال 1389 پنج درصد کاربر فضای مجازی وجود داشت در حالی که در سال گذشته این تعداد به 53.7 درصد افزایش یافت. یعنی اگر بخواهیم با رشد منطقی این آمار را محاسبه کنیم اصولاً بایستی 5 درصد به آن افزوده شود، اما عملاً با جهش 10 برابری مواجه هستیم. از مجموع کاربران تلگرام در جهان، تعداد 22 میلیون نفر آن در ایران هستند که 15 میلیون نفر آنها از نوع کاربران فعال می باشند. یعنی با یک حساب سرانگشتی می توان اینگونه نتیجه گرفت که نیمی از این جمعیت که اکثر آن را جوانان تشکیل می دهند، عضو سایتهای غیرمجازی چون پورن، سکس و مسائل جنسی می باشند. گروهها و کانالهایی با تعداد اعضای 100 یا 250 هزار نفری این مسائل و گروههای ضد دینی، ضد اعتقادی که هدفشان تمرکز بر روی جوانان و سست کردن ایمان آنهاست در حال رشد و نمو هستند.
مباحث اعتقادی چون نماز، ماه محرم، رمضان و … به تدریج در حال کمرنگ شدن است. کما اینکه در گذشته اعتقادات محکمتری وجود داشت و سلامت زندگی از کیفیت به مراتب بالاتری از عصر حاضر برخوردار بود.
مدیریت بنیاد، همچنین از عدم تمایل کارگروهی حتی در میان کارشناسان روانشناسی بنیاد و تکروی و جزیره ای عمل کردن آنها به شدت گلایه کرد و بیان داشت که متاسفانه اهداف شخصی بر اهداف گروهی در میان آنها از اولویت برخوردار است. ایشان گروه را به اتحاد جهت کارگروهی و نیل به اهداف مشترک دعوت نمود.
وی همچنین هشدار داد که ایران به عنوان بزرگترین مصرف کننده فضای مجازی و اینترنت در دنیاست. ایران با 11.1 درصد و آمریکا با 2.7 درصد در رتبه دوم قرار دارد. ضریب نفوذ اینترنت در ایران بالا بوده که در این بین شهر مازندران در رتبه ی نخست، تهران رتبه دوم و استانهای اصفهان، خوزستان و سمنان در رتبه های بعدی قرار دارند. 39 درصد مردان و 61 درصد زنان از اینترنت استفاده می کنند. که 3 درصد آنها زیر دیپلم – 13 درصد دیپلم- 12 درصد فوق دیپلم – 50 درصد کارشناس – 18درصد کارشناس ارشد و 4 درصد دکترا هستند.
آقای راستینه به این موضوع نیز تأکید نمود که محدود سازی فضای مجازی راهکار صحیحی جهت جلوگیری از شیوع آسیبها نیست، بلکه باید از این فضا که تعداد اعضای آنها بسیار قابل توجه است، درجهت کاهش آسیبها و آموزش مهارتهای مقابله با آن استفاده بهینه نمود.
مدیرعامل بنیاد در خاتمه سخنان خود در این زمینه یک راهکار به مدیران اجرایی پیشنهاد داد و آن را در قالب چند سوال مطرح نمود؛ چرا در سیستم نظامی، هسته ای در سطح جهان می توانیم قد علم نمائیم و در رده های نخست قرار بگیریم؟ چه کرده ایم که دنیا در مقابل قوای نظامی ما سر تعظیم فرود می آورد؟ آیا کارآمدی فرماندهان جنگی ما باعث این اقتدار شده است که صد البته چنین است. سوال اصلی این است کشوری که توان به زانو درآوردن قدرتهای بزرگ دنیا را دارد چرا در حوزه جنگ نرم به این راحتی تن به شکست داده است؟ اگر ضعف مدیران شهری است، پس لطفاً کنار بروند و فرماندهان جنگ سخت ما سکانداری جنگ نرم را نیز به عهده بگیرند تا بتوانیم به راحتی در این جنگ خانمان برانداز نیز عرض اندام کنیم و موفق باشیم. شکست ما در این زمینه به این دلیل است که هیج کس در جایگاه تخصصی خود قرار نگرفته است. هرچند این در سیستم نظامی قابل تحسین است ولی در سیستم مدیریت شهری متاسفانه در بدترین وضعیت ممکن بسر می برد.
در پایان کارگاه مدیریت بنیاد پیشگیری از آسیب های اجتماعی به سوالات و ابهامات حاضرین در همایش- کارشناسان حوزه روان شناسی – بصورت تخصصی پاسخ گفت.