جستجو

طلاق؛ پایان یا آغاز مشکلات!

طلاق؛ پایان یا آغاز مشکلات!

این مطلب تهیه و تنظیم شده توسط روابط عمومی بنیاد پیشگیری از آسیب های اجتماعی می‌باشد.

به گزارش روابط عمومی بنیاد به نقل از ایسنا، امروزه طلاق یکی از معضلات جامعه است که کانون خانواده‌ها و البته اجتماع را تحت‌الشعاع قرار می‌دهد.

کارشناسان مشکلات اقتصادی، اعتیاد، عدم برخورداری زوجین از مهارت‌های زندگی و … را از علل بروز این پدیده شوم اجتماعی می‌دانند، اتفاقی که موجب مختل شدن بهداشت روان و از دست رفتن تعادل رفتاری اعضای خانواده خواهد شد و جامعه را نیز دستخوش آسیب می‌کند.

در حقیقت می‌توان گفت، طلاق پایان قانونی ازدواج و جدایی همسران از یکدیگر است همسرانی که زندگی خود را در ابتدا با عشق شروع کرده‌اند و بعد از مدتی زندگی، به دلایل مختلف و ناسازگاری دیگر قادر به تحمل یکدیگر نیستند و این امر در برخی از افراد افسردگی و عوارض روانی را به همراه دارد.

گرچه امروزه طلاق در بین زوجین به یک مساله عادی تبدیل شده و بعضی‌ها با یک اختلاف کوچک و پیش پا افتاده سر از راهروهای دادگاه در می آورند، در صورتی‌که بعضی از ناسازگاری‌ها را می‌توان با اندکی صبر و حوصله حل کرد.

در ابتدا پیش از پرداختن به مساله طلاق، سرگذشت زندگی یکی از افرادی که مجبور به جدایی شده است را می‌خوانیم.

فاطمه ۳۲ ساله می‌گوید: چندین سال پیش از ازدواج با همسرم امیر دوست بودم که سال گذشته از من خواستگاری کرد، من هم این موضوع را با خانواده در میان گذاشتم، در ابتدا نامزدی ناموفق امیر را بهانه می‌کردند، اما برایم اهمیت نداشت زیرا هر دو نفرمان همدیگر را دوست داشتیم، بالاخره رضایت دادند روز خواستگاری استرس داشتیم، زیرا خانواده‌ من و امیر مخالف بودند و امکان داشت در جلسه اول تیر خلاصی را می‌زدند، اما بعد از گفت‌وگوی چند ساعته، قرار شد برای آشنایی بیشتر خانواده‌ها با یکدیگر رفت و آمد کرده تا شناختی از هم پیدا کنند، بعد از گذشت حدود دو ماه و تحقیق خانواده مراسم نامزدی برگزار شد.

چند ماه بعد هم مراسم عقد برگزار شد که با توجه به هزینه‌های مراسم عروسی تصمیم بر این شد که همین مراسم عقد آغازی برای زندگی مشترکمان شود.

هر روز صبح من و امیر از خانه خارج می‌شدیم و به سمت محل کار حرکت می‌کردیم، یک روز بعد از اینکه ساعت کاری به پایان رسید، منتظر امیر بودم، برخلاف هر روز آن روز کمی زودتر از شرکت خارج شدم و منتظر امیر بودم، بالاخره بعد از چند دقیقه از راه رسید، اول فکر کردم که به خاطر فشار کاری کمی خسته است و مثل هر روز نبود.

در راه حتی یک کلمه حرف نزد، تا اینکه به خانه رسیدیم و بعد از اینکه ناهار را خوردیم، دلیل سکوتش را پرسیدم، با مکث جواب داد، نه چیزی نشده من مثل هر روز هستم… فقط خسته‌ام و نیاز به استراحت دارم.

ساعت ۱۰ شب با حالی عجیب بدون اطلاع از خانه خارج شد، هر چه صدایش کردم جوابی نداد، منتظرش بودم، اما تا صبح به خانه نیامد، هر چه هم با او تماس می‌گرفتم در دسترس نبود، تا اینکه ظهر در کمال بیخیالی به خانه آمد، تا نگاهش به من افتاد تنها جمله‌ ببخشید بود و دیگر چیزی نگفت.

روزها می‌گذشت و هر روز خسته‌تر و رفتارش سردتر از دیروز بود، هر چه سعی می‌کردم با او صحبت کنم بهانه می‌آورد، یک روز به طور ناگهانی متوجه اعتیاد امیر شدم، ابتدا باور نمی‌کردم، اما متاسفانه این اتفاق افتاده بود و همین داشت زندگی هر دو نفرمان را نابود می‌کرد.

در ابتدا گمان می‌کردم چند روزی است گرفتار دام اعتیاد شده است، اما پیش از آشنایی و حتی ارتباط دو نفره‌مان گرفتار اعتیاد بود، با وجود تحقیقات خانواده متوجه این مساله نشدیم، گویا دلیل به هم خوردن نامزدی‌اش همین مساله بود که متوجه نشدم.

بعد از گذشت سه ماه که دیگر توانی برای ادامه نداشتم و حالت افسردگی پیدا کرده بودم، تصمیم بر جدایی گرفتم، شاید راهی برای برگشت مجدد بود اما نتوانستم و اگر به زندگی ادامه می‌دادم امکان داشت اتفاقات بدتری می‌افتاد، البته خانواده به خاطر جدایی همچنان مرا سرزنش می‌کنند.

طلاق رهایی از مسئولیت غیر قابل تحمل است

شهرام مقدس، جامعه شناس در گفت‌وگو با ایسنا اظهار کرد: در گذشته مباحثی از جمله هدف از ازدواج چیست، کارکرد خانواده، رضایت‌مندی از تشکیل خانواده و چگونگی فرایند زندگی مشترک در شکل‌گیری خانواده‌ها مورد توجه قرار می‌گرفت که با این کار نظم درونی و بیرونی و رضایت‌مندی از یکدیگر در افراد مشاهده می‌شد.

وی افزود: به تدریج برخی عدم تعادل‌ها به درون خانواده منتقل و آرام آرام نوع نگاه‌ها به شکل‌گیری خانواده تغییر پیدا کرد، از طرفی کارکردهای خانواده نیز مورد تهدید قرار گرفت، به طوری‌که بحث مدرنیته و الگوهای جدید خانواده معرفی شد.

این جامعه‌شناس ادامه داد: در گذشته تعهدات بسیار سنگینی مترتب خانواده‌ها بود، به طوری‌که اگر مشکلی در زندگی زوجین اتفاق می‌افتاد واژه بسوز و بساز را امر طبیعی مطرح می‎‌کردند، اما آرام آرام فضای فکری جامعه تغییر کرد و هر جا که امکان ادامه زندگی وجود نداشته باشد راهی به نام جدایی و طلاق را مطرح می‌کنند.

مقدس بیان کرد: قطعاً تشکیل خانواده منوط بر ارتقا، توسعه و بهبود در فرایندهای زندگی است، اما زمانی که مسائل اقتصادی به عنوان بحران‌ آسیب‌زا و به نوعی غیر قابل انکار در این فضا حاکم شد و از این طریق فشارهای متعددی متوجه خانواده‌ها شد، به طوری‌که حتی موانعی در آغاز و ادامه راه برای داشتن یک زندگی معمولی و عادی وجود دارد، در این میان بخش عمده‌ای از جوانان از تشکیل خانواده محروم می‌شوند و تنها افرادی می‌توانند نسبت به این امر اقدام کنند  که حمایت‌های جدی از سوی خانواده وجود داشته باشد، گرچه این مساله نیز به شدت کاهش یافته است، زیرا خانواده‌ها امکان حمایت موثر از فرزندان خود را ندارند.

وی گفت: زمانی‌که مشکلات افزایش یابد، قطعاً تعارضات بسیار جدی میان زوجین ایجاد می‌شود که به دلیل نبود امنیت در ابعاد مختلف جدایی را بهترین راهکار می‌دانند، البته اکنون در زمینه طلاق عادی‌سازی در جامعه صورت گرفته و در گذشته به دلیل فضای فرهنگی قضاوت خوبی نسبت به طلاق وجود نداشت و خانم‌ها بعد از طلاق با مشکلات بسیاری از جمله نگاه منفی جامعه مواجه بودند.

این جامعه‌شناس ادامه داد: اکنون به دلیل عادی‌سازی، افراد در صورتی که نتوانند زندگی مشترک را به پیش ببرند اقدام به جدایی می‌کنند، زیرا بحث فشار اجتماعی و نگرش‌های منفی تعدیل شده و به نوعی برای جدایی احساس آرامش بیشتری دارند.

مقدس اضافه کرد: البته بعد از طلاق نیز اشکالاتی در ساختارهای مدیریتی فضای خانواده وجود دارد که باید بپذیریم در کشورهای دیگر مدل‌های جدیدی از خانواده شکل گرفته که در کنار عشق، انتخاب و رضایت از ارتباط در صورتی‌که زوجین نتوانند نیازها و کارکردهای مشترک یکدیگر را تامین کنند جدایی را در پیش می‌گیرند، جدای از اشکالاتی که ممکن است داشته باشد اما آهسته آهسته هنجارمند و قانونمند شده و به عنوان ساختار رسمی پذیرفته شده است.

وی توضیح داد: در کشور ما برخلاف افزایش و گسترس روابط غیر رسمی، هیچ مدیریتی برای قانونمندی این موضوع و تعریف ارزش‌های جدید در قانونمند نگه داشتن آن انجام نشده است، یعنی افرادی باید شجاعانه این فضا را برای ازدواج آسان طبق آنچه جوانان دنبال می‌کنند رسمیت و مشروعیت ببخشند، این ضعف را باید پذیرفت تا زمانی که در این مسیر قرار نگیریم قطعاً شکل‌گیری خانواده ثبت نمی‌شود که باید زندگی آسان را برای جوانان ایجاد کنیم تا تبعاتی را به همراه نداشته باشد.

مقدس طلاق را به معنای رها شدن و رهایی از مسئولیت غیر قابل تحمل دانست و تصریح کرد: متاسفانه در جامعه امروزی شاهد آمار بالای طلاق هستیم که مساله‌ای نگران کننده است، زیرا در برخی از موارد به ازای هر سه مورد ازدواج یک طلاق به ثبت رسیده است.

وی در پاسخ به اینکه آیا طلاق راهی برای پایان مشکلات است، تصریح کرد: البته طلاق در برخی موارد باید اتفاق بیفتد، اما خانواده‌ها از این مساله جلوگیری می‌کردند و متوجه اختلالات دیگری همچون خشونت، افسردگی، اعتیاد و فرار از منزل نبودند، گرچه بعد از ایجاد این اختلالات قطعاً جدایی را بهترین راه ممکن می‌دانستند، از طرفی در یک محاسبه هزینه فایده مشخص می‌شود هر کسی که طلاق می‌گیرد قطعاً مشکلات بعد از آن به مراتب کمتر از مشکلات موجود خواهد بود.

این جامعه‌شناس توضیح داد: در صورتی جدایی و طلاق اتفاق می‌افتد که باتوجه به انتخاب نامناسب، طرفین به بحران رسیده باشند، بنابراین لازم است روی مساله انتخاب خوب کار شود زیرا نیمی از امنیت خانواده مربوط به انتخاب خوب و نیمی مربوط به توانمندسازی خانواده است، همچنین باید روی موضوعاتی همچون آموزش‌های به موقع و مستمر کار شود که متاسفانه شاهد رها شدن آن‌ها در جامعه هستیم.

مقدس خاطرنشان کرد: متاسفانه آموزش مورد اقبال و توجه جوانان نیست، گرچه فضای مجازی به گونه‌ای عمل کرده که جوانان خود را بی نیاز از آموزش‌ها بدانند اما در عین حال از عمق و تأثیرگذاری مهارتی برخودار نیستند.

LinkedIn
Email
Telegram
WhatsApp

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *