جستجو

چگونه بر اضطراب در زندگی امروزی غلبه کنیم

چگونه بر اضطراب در زندگی امروزی غلبه کنیم

این مطلب تهیه و تنظیم شده توسط روابط عمومی بنیاد پیشگیری از آسیب های اجتماعی میباشد

به گزارش روابط عمومی بنیاد به نقل از سلامت نیوز، اضطراب یا همان احساس نگرانی و ترس و دلهره در جهان رو به افزایش است. این چنین احساس‌هایی در برخی موارد به اختلال اضطراب منجر می‌شود و وضع جسمی فرد را نیز با مشکل مواجه می‌کند.

علائم اضطراب کدام‌اند و چگونه می‌توان شخص مضطرب را آرام کرد؟

به نظر کارشناسان و متخصصان حوزه سلامت روان، اضطراب به‌خودی‌خود امری ناخوشایند و منفی نیست، بلکه به سرشت و طبیعت انسان در موقع احساس خطر و به تلاش برای بقا مربوط می‌شود. به نظر آن‌ها، نیازی نیست از شر اضطراب خلاص شویم، بلکه فقط باید یاد بگیریم که چطور با آن کنار بیاییم.

دیوید رزمارین، بنیان‌گذار مرکز اضطراب، می‌گوید: «دید ما به اضطراب کاملا اشتباه است. به‌غلط تصور می‌کنیم که حتی مقدار کم اضطراب هم بیماری یا نابهنجاری است.»

او تاکید می‌کند: «به‌جای تلاش برای خلاص شدن از شر اضطراب، باید نوع ارتباط‌ با آن را تغییر دهیم.»

حساسیت به اضطراب

رزمارین، نویسنده کتاب «شکوفایی با اضطراب»، می‌گوید: «اضطراب نوعی واکنش طبیعی به خطر، استرس، یا پدیده‌ای جدید است.»

احساس تحریک‌ شدن عصبی معمولی زمانی به اختلال اضطراب تبدیل می‌شود که شخص مدام بترسد یا از موقعیت‌هایی که او را تحریک و علائم اضطراب را تشدید می‌کند بخواهد دوری کند.

اختلال اضطراب در چند دهه اخیر به بیشترین میزان رسیده است.

به نظر برخی، حضور در شبکه‌های اجتماعی و خواندن ۲۴ ساعته خبرها در آن‌ها و نیز مقایسه‌ای را که نسبت به افراد دیگر به وجود می‌آید سرچشمه این اضطراب می‌دانند.

اما متخصصان معتقدند سرچشمه اصلی اضطراب فراتر از این‌ها است.

دکتر جاستین کی در نیوجرسی می‌گوید: «در جوامعی مانند آمریکا به مردم می‌آموزند که اضطراب غیرطبیعی است و همین باعث می‌شود که آستانه تحمل افراد پایین بیاید.»

او در این‌باره توضیح می‌دهد: «افراد به‌دلیل اضطراب داشتن خودشان را سرزنش می‌کنند و اضطراب را فاجعه‌آمیز می‌پندارند و همین خودش اضطراب را شدیدتر می‌کند و این دور باطل ادامه می‌یابد.»

جست‌وجوی موفقیت به‌جای شادمانی

به نظر کارشناسان، زندگی امروزی و مدرن تعریف انسان از ارزش‌ها را تغییر داده است. زندگی مدرن و امروزی و توسعه فناوری و رقابت در سرمایه به افزایش اضطراب دامن زده است.

کشورهای سرمایه‌داری مانند آمریکا به دستاوردهای بیرونی مانند ثروت و شهرت ارج می‌نهند، اما از طرف دیگر، در توجه به دستاوردهای درونی نظیر خودسازی و ثبات عاطفی ناکام مانده‌اند.

همین محرک‌های اجتماعی باعث شده‌ است افراد به جست‌وجوی تحسین و تایید دیگران باشند و رشد حقیقی شخصیت خودشان را فدای این مسیر کنند. در نهایت، برآورده نشدن انتظاراتشان به اضطراب درونی دامن می‌زند.

رزمارین می‌گوید: «ما جنبه‌های انسانی را فراموش کرده‌ایم و تنها در جست‌وجوی خوشحال شدن‌ایم که از قضا همین امر به سلامت روان‌ آسیب می‌زند.»

شاید با همین توضیح متوجه شویم که چرا جوانان، در مقایسه با افراد مسن‌، بیشتر دچار اضطراب می‌شوند.

افسردگی چیست؟

متیو مک‌هیل ۳۴ ساله که مدیر بخش قیمت‌گذاری و سود در شرکتی در نیوجرسی است از تجربه اضطرابش در اوایل دهه بیست سالگی‌اش می‌گوید.

او تاکید می‌کند: «حدود ۱۰ سال پیش، کمال‌گرایی و فشار برای موفق‌ شدن در میان همسالان مرا به سمت اختلال اضطراب سوق داد.»

او در ادامه افزود: «هدف من بالا رفتن مداوم از نردبان موفقیت و پیشی‌ گرفتن از دیگری بود.»

احساس ناامنی‌ و فشارهای درونی مک‌هیل را از پا درآورده بود، به‌طوری که او حتی برای انجام کارهای روزانه، مانند خرید از فروشگاه یا رستوران رفتن، دچار مشکل شده بود.

او می‌گوید: «دچار حالتی شده بودم که یا جنگ بود یا فرار.»

متیو مک‌هیل پس از سال‌ها درمان و روان‌کاوی متوجه شد که سلامت روانی و عاطفی بر موفقیت حرفه‌ای ارجحیت دارد.

شیوه روان‌کاوی رویارویی، یا مواجهه‌درمانی، به او کمک کرد تا با بزرگ‌ترین ترسش، یعنی «شکست»، رودررو شود.

او اکنون پذیرفته است که شکست بخشی از طبیعت زندگی انسان است. اشکالی ندارد اگر گاهی احساس خوبی نداریم.

چگونه با اضطراب رابطه برقرار کنیم؟

شاید در گذشته این مسئله که اضطراب داشتن لزوما بد نیست مطرح شده باشد، اما در حال حاضر، موضوع مهم این است که چطور با اضطراب زندگی کنیم.

به توصیه متخصصان و کارشناسان، روش‌های درمان‌شناختی رفتاری و روش‌های متفاوت دیگر به مردم کمک می‌کنند که بپذیرند زندگی را نمی‌شود پیش‌بینی کرد و حساسیت عصبی یا تسلط نداشتن بر موقعیت در برخی موارد چندان هم بد نیست.

دکتر کیا رای پرویت، متخصص روان‌شناسی، می‌گوید: «مردم می‌خواهند احساس خوبی داشته باشند و وقتی چنین احساسی ندارند عصبی می‌شوند. در حالی که احساس خوب نداشتن دلیل بر اشتباه بودن شیوه زندگی یا عملکرد نیست.»