جستجو
آن‌سوی سونامی سالمندی

این مطلب تهیه و تنظیم شده توسط روابط عمومی بنیاد پیشگیری از آسیب‌های اجتماعی می‌باشد.

آن‌سوی سونامی سالمندی

زیر پوست «سالمندی جمعیت» که به گفته کارشناسان به‌تدریج در حال تبدیل شدن به یک سونامی است لایه‌های پنهان دیگری نیز وجود دارد؛ از زنانه شدن سالمندی تا انزوای کهنسالان در جامعه‌ای که چندان برای رویارویی با این پیامدها دوراندیش نبوده است.

به گزارش روابط عمومی بنیاد به نقل از ایرنا، آمار نشان می‌دهد ۲۰ سال آینده بیش از ۱۵ درصد جمعیت کشور را سالمندان تشکیل می‌دهند و تا ۳۰ سال آینده نیز از هر چهار نفر، یک نفر بالای ۶۰ سال است.

پیرشدن جمعیت؛ همه آن چیزیست که جوامع مختلف در سونامی سالمندی از پدیدار شدن آن بیم دارند غافل از آنکه مساله تنها این نبوده و سالمندی آکنده از چالش‌های پنهان دیگری است که کمتر به آن پرداخته می‌شود.

هشدار کارشناسان برای پدیده پیری جمعیت، بیشتر به قانونگذاری برای چگونگی افزایش زاد و ولد و تقویت نرخ باروری منتهی شده در حالی‌که برای جمعیت سالخوردگان که دیر یا زود در جامعه بطور ملموس بیش از سایر گروه‌های سنی به چشم می‌آیند، برنامه مدون با پیش بینی‌های لازم وجود ندارد.

در همین پیوند؛ خبرنگار ایرنا در گفت و گو با امان الله باطنی جامعه شناس و پژوهشگر فرهنگی در اصفهان به بررسی و واکاوی لایه‌های پنهان پدیده سالمندی و پیری جمعیت پرداخته است.

سونامی سالمندی تا چه اندازه نگران‌کننده است و با چه چالش‌هایی در این زمینه روبه‌رو هستیم؟

– سونامی سالمندی یکی از نگرانی‌هایی است که جمعیت شناسان بطور جدی در سال‌های اخیر مطرح می‌کنند. در واقع در این مدت با کاهش نرخ باروری شاهد تغییرات هرم سنی جمعیت و نیز پدیده پیری جمعیت بوده‌ایم. همچنین در زمان حاضر نرخ باروری به زیر عدد ۲ که نرخ جانشینی است، رسیده و این خود ناشی از تغییرات اجتماعی است. در حقیقت هنگامی که رشد فزاینده شهرنشینی باعث تغییر الگوهای غالب شغلی همچون کشاورزی شده و در آن دیگر فرزندان نیروی مولد نیستند بلکه مصرف کننده به حساب می‌آیند، انگیزه‌های باروری کاهش یافته است. سونامی سالمندی خود ناشی از تغییرات اجتماعی است، از طرف دیگر باعث خواهد شد در آینده شاهد تغییرات اجتماعی دیگری نیز باشیم.

جدی‌ترین لایه پنهان پدیده سالمندی در ایران چیست و آن را چگونه تحلیل می‌کنید؟

– می‌توانم بگویم «زنانه شدن سالمندی» در آینده جدی است. بر اساس گزارش مرکز آمار و اطلاعات راهبردی وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی، به ازای هر ۱۰۰ زن سالمند، ۹۷ مرد سالمند وجود دارد. این امر حاکی از افزایش تعداد سالمندان زن نسبت به مردان سالمند است. ظهور این پدیده با توجه به میزان مرگ و میر بالاتر و در نتیجه امید به زندگی پایین‌تر مردان نسبت به زنان، مراقبت‌های سلامتی و پزشکی زنان نسبت به مردان و افزایش تعداد زنانی که به سنین سالخوردگی می‌رسند، در نگاه نخست دور از انتظار نیست. پیری جمعیت و زنانه شدن سالمندی در آینده حامل تغییرات اجتماعی است و نظام عرضه و تقاضا را در بخش اقتصادی، اجتماعی و حتی سیاسی دستخوش تغییر می‌کند و این مهم است.

علاوه بر معیار امید به زندگی، کدام شرایط اجتماعی می‌تواند به زنانه شدن سالمندی منتهی شود؟

– پُر واضح است بخش مهمی از این زنان، مجرد قطعی یا زنان مطلقه‌ای هستند که دیگر ازدواج نکرده‌اند و آمار آنها هم کم نیست. وقتی که برآوردها از وجود بیش از یک میلیون و ۳۰۰ هزار نفر مجرد قطعی در کشور خبر می‌دهد و در سال‌های اخیر نیز طلاق افزایش یافته و شانس ازدواج مجدد زنان مطلقه یک نهم مردان است، می توان گفت به زنانه شدن سالمندی نزدیک هستیم. بر اساس آمار، در سال ۱۴۰۵ به ازای هر ۱۰۰ زن سالمند، ۸۸ مرد سالمند خواهیم داشت. در واقع زنانه شدن سالمندی در آینده جدی است.

چنانچه بر اساس پیش‌بینی‌ها سرانجام با پیری جمعیت مواجه شویم؛ چه چالش‌های جدید دیگری در انتظارمان خواهد بود؟

– می‌دانیم که بسیاری از سالمندان با نشانگان (سندروم) آشیانه خالی(نوعی پژمردگی روانی)‌ مواجهند که آنها را به شدت آزار می‌دهد. مشکل خالی شدن خانه از فرزندان برای فرد سالمند به‌ویژه در کشورهایی همچون ایران که خانواده دارای جایگاه و ارزش مهمی است بیشتر از سایر کشورها از جمله کشورهای غربی احساس می شود. این سندروم تهدید بزرگی برای سلامت سالمند است چرا که پس از رفتن فرزندان غربت و تنهایی شدید او را محاصره می‌کند و با کمرنگ شدن شبکه های اجتماعی پیشین‌ ضربه‌های جدی روانی به سالمند وارد می‌شود.

این پیامدها چگونه باید چاره‌اندیشی شوند؟

– حقیقت‌ این است که جای مداخلات روانی مناسب و اثربخش برای پیشگیری از بروز مشکلات روحی روانی سالمندان در کشور بسیار خالی است؛ به عبارت دیگر سیستم‌های درمانی خدمات جامع و شایسته‌ای به سالمندان ارائه نمی دهند. در کشور انگلستان وقتی که سازمان خدمات بهداشت ملی متوجه شد بیش از ۹ میلیون نفر «بحران تنهایی» دارند و ضرر این تنهایی از مصرف ۱۵ نخ سیگار در طول روز بیشتر است و بیش از ۳۲ میلیارد پوند به اقتصاد آن خسارت وارد می‌شود، «وزارت امور تنهایی» تشکیل شد. اگر همین دیدگاهِ مساله محور در کشور حاکم باشد، باید نهادی برای امور سالمندان تشکیل داد و از همین امروز به فکر نیازها و امور آنها باشیم.

در پیش‌بینی نیازها و ارائه خدمات به سالمندان که در سال‌های پیش رو بر تعداد آنها نیز افزوده می‌شود، چگونه باید حرکت کرد؟ آیا می‌توان برای همه آنها نسخه واحد پیچید؟ رویکردهای جامعه‌شناسی در این باره چیست؟

– جامعه‌شناسی سالمندی بر مبنای چهار نظریه، تیپ های سالمندان را شامل درون‌گزین، فعال، مستمر و منعطف تقسیم بندی کرده است.

بر اساس نظریه «عدم تعهد» فرد در دوران میانسالی فناپذیری و مرگ خود را یاد می کند و به‌تدریج برخوردهای خود را با دیگران کاهش داده و همزمان جامعه نیز بطور متقابل فرد را از خود جدا می کند. سالمندان از کار همیشگی که در طول سنین میانسالی انجام می دادند جدا شده اند و وقت خود را صرف فعالیت‌های شخصی و مربوط به خود کرده‌اند. طبق این نظریه فرد پیر به میل خود، خویشتن را کمتر با جامعه درگیر می‌کند و دارای روش‌های دفاعی درون‌گرایی و درون‌گزینی است که با آنها تعادل جدیدی را برقرار ساخته و با تغییرات متعدد سالمندی سازگاری می‌یابد.

نظریه دوم، فعالیت است که بر اساس آن بزرگسالانی که فعال می‌مانند روابط، سرگرمی ها و علایق جدیدی بدست می آورند و با احساس رضایت و آرامش پیر می شوند. طبق این نظریه یک بزرگسال نمونه کسی است که ارتباطات اجتماعی خود را حفظ کرده و با فعالیت‌های جمعی، مسافرت‌ و داشتن سرگرمی مشغول است. بنابراین فعالیت پیری موفقیت آمیز ایجاب می کند که نقش‌های جدیدی کشف شود و یا برای حفظ نقش‌های قدیم وسایل تازه ای به وجود آید. در واقع افرادی که فعال باقی می‌مانند با احساس رضایت پیر می‌شوند.

در نظریه سوم که استمرار نام دارد؛ شخصیت افراد با افزایش سن تغییر پیدا نمی کند و رفتار آنها بیشتر قابل پیش بینی می شود. آنها در عادت‌ها، پایبندی‌ها، ارزش‌ها و به‌ویژه در راهی که با توجه به موقعیت اجتماعی خود برگزیده‌اند، تداوم و استمرار را حفظ می‌کنند بنابراین با آگاهی به این عوامل می‌توان پیش بینی کرد آنها چگونه پیر می شوند؛ بطور مثال شخصی که در جوانی سازگاری خوبی داشته آن را در سنین بعدی ادامه می دهد. این نظریه می‌گوید افراد همچنان که پیر می‌شوند سطح ثابتی از فعالیت را حفظ می‌کنند.

اما در نظریه تعاملی، افراد با توجه به خصوصیات خود و شرایط محیط از مسوولیتی که دارند به مسوولیت و نقش دیگر می روند و سعی دارند نقش و وظیفه خود را اصلاح و متعادل کرده و الگویی مرکب از نقش‌های متفاوت به خود گیرند.

بنابراین با توجه به این تقسیم‌بندی جامعه‌شناسی نباید برنامه‌ریزی ها با این هدف اجرا شود که همه سالمندان را فعال کنیم در حالی که برخی سالمندان طبق نظریه عدم تعهد، مایل به درون گزینی هستند، برخی دیگر طبق نظریه استمرار می خواهند به همان رویه که در تمام این سال‌ها زندگی کرده‌اند ادامه دهند و برخی دیگر نیز طبق نظریه تعاملی، خود را با سالمندی و اقتضائات آن وفق می‌دهند.

آنچه بر اساس آمار همواره از پدیده سالمندی منعکس می شود ارقام و نمودارهایی است که بیشتر بر تعداد سالمندان تمرکز دارد. با این مقدمه آیا معتقدید در برنامه‌ریزی ها و تصمیم‌سازی‌ها باید بین سالمندان جوامع مختلف تمایز قائل شویم؟

– طبق پژوهش‌ها نسبت جوانی جمعیت شهری ایران در مناطق حاشیه‌ای از نظر کمی، وضعیت مطلوبی دارد. شهرهای حاشیه کشور با پدیده جوانی جمعیت روبه‌رو بوده اما در مرکز و به‌ویژه کلانشهرها جمعیت شهری پیر است. شاخص «بار تکفل در جمعیت شهری ایران» ، نشان می‌دهد شهرهای حاشیه کشور از بار تکفل بالاتری برخوردار هستند که این موضوع به‌دلیل بالا بودن نرخ باروری عمومی و زاد و ولد نسبت به شهرهای مرکزی است. این شاخص نیز سالمندی جمعیت در شهرهای مرکزی ایران و کلانشهرها را تایید می‌کند. همچنین بالا بودن میزان زاد و ولد و جوانی جمعیت، شاخص «نسبت حمایت بالقوه» را در جمعیت شهری مناطق حاشیه کشور، مثبت ارزیابی کرده است به این معنی که سالمندان در مناطق شهری حاشیه کشور از حمایت مادی و معنوی بیشتر در آینده برخوردار خواهند بود؛ بطوریکه در برخی از شهرها این مقدار به ۶۳ نفر می‌رسد یعنی یک سالمند از حمایت ۶۳ نفر از بستگان برخوردار خواهد بود. این در حالیست که در مناطق شهری بزرگ این تعداد تا حدود ۲ نفر کاهش می‌یابد. یعنی یک سالمند می‌تواند از حمایت ۲ نفر از بستگانش برخوردار باشد. بررسی ها نشان داده شیب سالمندی در اصفهان نیز تندتر از میانگین کشوری و نزدیک به ۱۲ درصد جمعیت اصفهان بالای ۶۰ سال است. بنابراین توجه به این آمارها در برنامه‌ریزی‌ها ضروریست تا پیامدهای پنهان سالمندی نیز که در سال‌های آینده بیشتر نمود می‌یابد بر اساس نیازهای واقعی و پراکندگی جمعیت سالخوردگان چاره‌اندیشی و برنامه‌ریزی شود.

استان اصفهان اکنون با بیش از پنج میلیون و ۴۰۰ هزار نفر جمعیت در شاخص‌های جمعیتی روند کاهشی دارد.

به گفته مسوولان، اگر هفت یا هشت سال آینده نرخ رشد منفی جمعیت جبران نشود، بین سال‌های ۱۴۲۵ تا سال ۱۴۳۰، یک سوم جمعیت استان در سن سالمندی قرار می‌گیرند.

طبق آخرین آمار موجود جمعیت ایران حدود ۸۶ میلیون نفر است که با این احتساب اصفهان، حدود ۶ درصد از جمعیت کل کشور را شامل می‌شود.