به گزارش روابط عمومی بنیاد به نقل از خبرگزاری رکنا، جامعه ایران دچار اپیدمی افسردگی و استرس ناشی از تورم و ناپایداری اقتصادی شده است.ابر تورم اقتصادی در ایران باعث کاهش قدرت خرید، کاهش سرمایه، افزایش هزینههای زندگی، کاهش توان رقابتی، افزایش نابرابری درآمدی و ناپایداری اقتصادی در بین اقشار مختلف جامعه شده است. این مشکلات نیاز به اصلاحات اقتصادی و مالی دارند حال نسخه رئیس دولت برای گذر از این شرایط و بهبود معیشت خانوارهای ایران ، بهره بردن از تولید برای کاهش تورم است.
روز گذشته رئیس جمهور از وعده مهار تورم با بهره گیری از رشد تولید سخن گفته است. قبل از اینکه نگاه کنیم آیا این نسخه دولتی توان عبور از ابر تورمی که سایه شومی بر زندگی مردم ایران دارد را می تواند داشته باشید یا خیر ، نگاهی به ضربههایی که ابر تورم اقتصادی در ایران به زندگی مردم زده است بیاندازیم.
کاهش قدرت خرید اولین ضربه ای است که مردم ایران از تورم چندین ساله و پلکانی در ایران متحمل شده اند. با افزایش قیمتها، قدرت خرید مردم کاهش یافته است و زندگی روزمره آنها دچار مشکلات مالی شده است.
کاهش سرمایه ملت، حاصل تورم است که باعث کاهش ارزش پول و سرمایه مردم شده است این مهم باعث شده که سرمایهگذاری و ذخیره پول کاهش یافته و جمعیتی میلیونی ایران دچار مشکلات مالی شوند.
افزایش هزینههای زندگی ضربه کمرشکن تورم در ایران است. تورم باعث افزایش هزینههای زندگی مردم شده است. قیمتهای مواد غذایی، مسکن، حمل و نقل و سایر کالاها و خدمات افزایش یافته که باعث مشکلات مالی و افزایش مشکلات روانی بین اقشار جامعه شده است.
کاهش توان رقابتی از دیگر مشت هایی است که تورم بر روند توسعه و پیشرفت ایران و ملت ایران زده است. تورم توان رقابت صنایع و کسب و کارها را کاهش داده است. با افزایش هزینههای تولید، قیمتهای صادراتی بالا رفته و توان رقابت با سایر کشورها کاهش یافته است و این یعنی عقب ماندن زندگی مردم ایران از دیگر ملل جهان که خود به نوبه خود برای روان مردم نتیجه ای جز سرخوردگی و افسردگی نداشته است.
نابرابری درآمدی را تورم بر سفره ملت ایران قرار داده است. افزایش قیمتها به طور نسبی بیشتر بر درآمدهای پایینتر و طبقات ضعیفتر جامعه تأثیر گذاشته و باعث افزایش نابرابری اجتماعی شده است که خود این نابرابری درآمدی به تنهایی آسیب های اجتماعی گسترده ای را در جامعه شکل داده است.
تاثیر تورم بر روان جامعه و ناامیدی جوانان و آمار مهاجرت
از سوی دیگر باید توجه داشت که تورم و فقر اقتصادی تاثیرات منفی بر روان جامعه داشته و به افسردگی جوانان و مهاجرت از کشور منجر شده است. به طور کل جامعه ایرانی دچار اپیدمی افسردگی و استرس ناشی از ناپایداری اقتصادی و اجتماعی و سیاسی شده استو از دیدگاه روانشناسی، تورم و فقر باعث ایجاد استرس، نگرانی، ناامیدی و بیامیدی در افراد می شود. این مسائل میتوانند عوامل افسردگی و اختلالات روانی را تحریک کنند.
افزایش هزینههای زندگی و کاهش قدرت خرید منجر به عدم توانایی در تأمین نیازهای اساسی مثل غذا، مسکن و بهداشت شده است. این موضوع باعث بروز نگرانی و استرس در افراد شده و در نتیجه جامعه را دچار اپیدمی افسردگی و اضطراب کرده است.
علاوه بر این، نابرابری درآمدی که به دنبال تورم بالا میآید، احساس ناعدالتی و ناامیدی در افراد را تقویت کرده که این موضوع ممکن است باعث افزایش فشار روانی و افسردگی شود، زیرا افراد احساس میکنند که نمیتوانند بهبودی در شرایط مالی خود ببینند.
همچنین، تورم و فقر عامل مهاجرت از کشور شده است.زمانی که افراد به دلیل فقر و ناتوانی در تأمین نیازهای اساسی خود، احساس کنند که در کشور خودشان آیندهای ندارند، به دنبال فرار از این شرایط به سرزمینهای دیگر مهاجرت می کنند که در چند سال گذشته حرکت قطار مهاجرت در ایران سرعت گرفته است.
نسخه دولت برای کاهش تورم، تولید است!
حال نسخه رئیس دولت برای گذر از این شرایط و بهبود معیشت خانوارهای ایران ، بهره بردن از تولید برای کاهش تورم است. سوالی که مطرح است این است که تولید را چگونه و چه کسانی و با بهره گیری از چه فضای آرام و با ثبات اقتصادی انجام دهند؟
زیرساختهای مورد نیاز تولید برای رشد اقتصاد مهیا است؟ باید گفت که خیر. زیرساختهای صنعتی و تولیدی در ایران نیاز به بهبود دارند. مشکلاتی مانند کمبود برق، آب، گاز و حمل و نقل مناسب میتواند تولید را محدود کند و تجارت را با مشکلات روبرو کند.
نظام بانکی قوی است؟ باید گفت خیر.مشکلاتی مانند کمبود اعتبار، عدم شفافیت مالی و سختگیری در اعطای وامها سنگ راه تولید است.
استفاده از فناوری روان و بدون موانع محدود کننده است؟ باید گفت خیر. عدم تمرکز بر تحقیق و توسعه، کمبود دانش و فناوری مدرن و عدم استفاده از فناوری در فرآیندهای تولید محدود کننده تولید است.
مشکلات قانونی و مالی رفع شده است؟ باید گفت خیر. بار زیاد مالیاتی، عدم پایبندی به قوانین حقوقی و سرمایه گذاری خارجی خود مانع بزرگی برای تجارت و تولید است.
بازار داخلی قوی است؟ باید گفت خیر. در ایران، بازار داخلی به دلایل مختلف از جمله نبود توان خرید مردم، عدم پشتوانه صنعتی و نبود استانداردهای کیفیت قوی، ضعیف است.
مانع بهانه جو و بزرگ تحریمها و تنشهای سیاسی بر طرف شده است؟ باید گفت خیر.تحریمها و تنشهای سیاسی امکان صادرات و واردات را تحت تأثیر قرار داده است که باعث کاهش تجارت و افزایش هزینههای تولید است.
پس نسخه کاهش تورم با افزایش تولید و به طور کل تمرکز بر روی تولید یک نسخه بی اثر است. نسخه ای که دورنمایی از اجرای موفق آن وجود ندارد و این یعنی عرصه گسترش اپیدمی افسردگی، موج مهاجرت و معضلات اقتصادی و اجتماعی در حال پهن شدن است و این شرایط آژیر قرمز بلندی برای توقف پیشرفت و فقر سلامت و رضایت از زندگی جامعه ایرانی است.