جستجو
«باران اسیدی» به فضای مجازی هم رسید!

این مطلب تهیه و تنظیم شده توسط روابط عمومی بنیاد پیشگیری از آسیب‌های اجتماعی می‌باشد.

«باران اسیدی» به فضای مجازی هم رسید!

هنگام استفاده از فضای مجازی «چتر» یادتان نرود! تقریباً همه ما شاهد سِیلی از محتواهای مختلف در اینترنت و شبکه‌های اجتماعی هستیم. تشخیص دروغ، شایعه و حقیقت آن هم معمولاً ساده و سریع نیست. محتوای بد و دروغ، آسیبی جدی به سلامت روانمان می‌زند. این محتواها به «باران اسیدی» فضای مجازی معروفند اما چتری که برای در امان ماندن باید داشت، چیست؟!

فکر کن، یک روز بی خبر از همه جا درست وقتی کلافه هستی و دلت کمی سرگرمی می خواهد، تلفن همراه را به دست بگیری تا فضای مجازی و شبکه های اجتماعی که در آن عضو هستی را رصد کنی. ناگهان اما صورتت برافروخته شود، بُراق شوی و خشمگین یا کنجکاو و سردرگم! احتمالاً ویدئو یا عکسی را تماشا کرده ای یا شاید متنی را خوانده ای و صوتی را گوش داده ای که تو را به این حال انداخته است. اولین کاری که می کنی، آن را با دنبال کنندگان و آشنایانت در فضای مجازی هم به اشتراک می گذاری بی آنکه بدانی فقط احوالت بدتر می شود.

وضع بدتر می شود چون معمولاً آشنایانت هم محتواهای دیگر و جدیدی که از آن ماجرا یا از آن دست به دستشان رسیده را برایت ارسال می کنند. حالت بدتر می شود. روی خوش ماجرا وقتی است که آنچه دیده ای از جنس محتواهای جریان ساز، سناریویی و جهت دار نباشد وگرنه که با تحلیل های صیقلی، سوگیری و اعلام موضع به صورت عامدانه مشخص و جریان سازی مطلوب تولیدکنندگان محتوا، حال روحی ات مثل تخته چوبی شناور روی موج های بلند و پی در پی می شود؛ در تلاطم و ناآرام. این توصیفات شاید، کوتاهترین تعریفی است که بتوان از «باران اسیدی» در فضای مجازی داشت. اما چرا این عنوان انتخاب شده و اساساً چرا این باران مجازی مهم است؟

باران اسیدی، یادتان آمد؟

همه ما در دوران مدرسه درباره پدیده باران اسیدی خوانده ایم. همان پدیده نوظهور که طفیلی زندگی صنعتی است. نقش مخرب صنعت بر اکوسیستم، اقلیم، آب و هوا و پدیده های جوی باعث شده شاهد این باران باشیم که برخی دانشمندان از آن با عناوینی در ردیف «باران سمی» هم نام برده اند. ماجرا از این قرار است که به دنبال پدیده های جوی همچنین فراوانی ذرات معلق و ناسالم در هوا به خصوص ذرات حاصل از سوخت و ساز ناقص و رخ دادن پدیده وارونگی دما، وقتی قرار است باران ببارد، این ذرات با آب باران مخلوط می شوند و آن را آلوده می کنند. در چنین حالتی آنچه از ابرها فرو می آید، دیگر باران و رحمت خدا نیست که محلولی مخرب و نتیجه دخالت و آسیب بشر به محیط زیست است. این باران مخرب، می تواند با استمرار و البته گذشت زمان باعث فرسایش سخت ترین نمای بناها هم شود. موجودات زنده هم از این پدیده آسیب می بینند. زندگی گیاهان، جانوران و حتی انسان هم از باران اسیدی در امان نیست.

اما چرا این قیاس؟

اما چرا اطلاعات، محتوا و فکت های بد یا مخرب در فضای مجازی را با این باران مقایسه کرده اند؟ در فضای مجازی هم آنچه اتفاق می افتد، شبیه همین است. ابتدا اطلاعاتی معمولی و صحیح انتخاب می شود به آن دروغ، شبهه، شایعه، اطلاعات نادرست و مغرضانه اضافه می شود. حالا دیگر چیزی از آن بدنه اولیه و صحیح باقی نمی ماند. محتوایی جدید یا ۱۸۰ درجه مخالف اطلاعات اولیه ایجاد می شود. مثل باران اسیدی که دیگر باران و نعمتی برای طبیعت نیست که بلای جان آن هم است، اینجا هم اطلاعات دگرگون، متضاد و جدید می شود. درست طبق خواسته و منافع عوامل تهیه و انتشار آن. بنابراین مخاطب، دیگر با محتوای صحیح و سالم روبرو نیست. بسته ای از فکت های مخرب و جهت دار در انتظارش خواهد بود. برای جریان سازی قبل از هر چیز عواطف مخاطب را تحریک می کند. ماجرا طوری چیدمان می شود که مخاطب فکر کند اولاً همه چیز درست است. دوم اینکه منطقی به نظر برسد و تحلیل ها چنان فراگیر و جزئی باشد که مخاطب گمان کند خودش به جمع بندی می رسد. حتی ممکن است تحت تاثیر این «مهندسی اطلاعات» کاربران دست به رفتارهای فردی و اجتماعی خشونت آمیز هم بزنند. درست مانند آنچه جامعه ما پاییز سال گذشته تجربه کرد. زندگی چند ماه برای خیلی هایمان سخت شد. این روزها هم با خبر یک ماجرای دیگر که در یکی از خطوط مترو تهران برای آرمیتا دانش آموز تهرانی، رخ داده  اصرار به جریان سازی در فضای مجازی و شبکه های اجتماعی کاملاً مشهود است.

معمولاً کدام سوژه ها، دست آویزند؟

محتواها درباره فساد جنسی، اخلاقی، پارتی بازی در اشتغال، قبولی کنکور و کسب سهمیه به ناروا و به طور کلی تضییع حقوق عادلانه اجتماعی به هر نحو حتماً اخباری هستند که شنیدنشان حال آدم را خراب می کند. این حوزه یعنی حقوق اجتماعی و مدنی، اخبار مربوط به کودکان و بانوان از مهمترین مواردی هستند که با انتشار محتوای نادرست یا مهندسی شده و دروغ، یک عده بلوا بپا و جریان سازی می کنند. برای این کار، ترفند و شیوه های خودشان را هم دارند. این شیوه و ابزارها درست مانند همان ذرات آلاینده جوی هستند که وقتی در مجاورت باران؛ مایه رحمت الهی و حیات خلقت قرار می گیرند آن را چنان آلوده می کنند که دیگر ماهیتی از باران باقی نماند. به تعبیر قرآن حق را چنان به باطل می آمیزند که دیگر اثری از حق نماند. آن بخش از حق هم که بر می دارند صرفاً به نیت تغییر و تحریف مطابق نظرشان است. با این هدف؛ دروغشان راست به نظر برسد. اینجاست که کاربر فضای مجازی باید در برابر این باران مسموم فکری، چتری برای خودش بردارد.

فرش قرمز پهن کرده اند روی تله!

ما با دو نمی شود، طرف هستیم. اول اینکه در دنیای امروز نمی شود از شهروندان جامعه انتظار داشت که فضای مجازی را رصد نکنند. دوم اینکه نمی شود امید بست که همه با نیت مثبت و خوب محتوا روانه این فضا کنند. اصولاً شبکه های اجتماعی، نسل جدید رسانه های غیررسمی محسوب می شود که در واقعیت اما بین عموم کاربران، رسانه رسمی و جدی تلقی می شود. در واقع چون مخاطب حس می کند اخبار و محتوای این فضا بدون فیلتر، سانسور و سریع تر از رسانه های قدیمی رسمی به دستش می رسد آن را ترجیح، مبنای استناد و حتی تصمیم گیری خود قرار می دهد. بنابراین مخاطبی که تمایل دارد حتماً به فضای مجازی دسترسی داشته باشد و البته که این حق اوست علاوه بر محتواهای معمولی و سالم با حجمی از اطلاعاتی بمباران می شود که مغرضانه، شایعه یا دروغ هستند. آن هایی که این فضا و شبکه های اجتماعی رایگان را راه اندازی کرده اند حتماً مقاصد و منافعی برای این اقدام فراگیر مجانی دارند. این یک راه ارتباطی مهم برای القا، تغذیه فکر و روان مخاطب است. فضای مجازی به طور کلی بد نیست. اینجا اما وقتی پای منافع عده ای در میان باشد، فضا شبیه دامی می شود که روی آن فرش قرمز پهن کرده باشند.

دروغ های سریالی و تکرار دروغ!

برای در امان بودن از دام زیر فرش قرمز اما چاره چیست؟ باید آگاه بود و برای آن باید ۲ سوی ماجرا ایستاد. اول اینکه بدانیم معمولاً از چه ترفندهایی برای فریب مخاطب استفاده می شود. سوی دیگر ماجرا هم این است که مهارت هایی بیاموزیم که از ما محافظت کند. این تفکیک از این نظر مهم است که اگر «عمل» را درست نشناسیم، نمی توانیم «عکس العمل» صحیح داشته باشیم. بنابراین این بخش از متن را به ترفندهای باران اسیدی فضای مجازی می پردازیم. تلفیق راست و دروغ، آرایش دروغ در شکل و شمایل راست، تکذیب، ویرایش یا اصلاح دروغ برای جلب اعتماد و راست به نظر رساندن ماجرا، تکرار یک دروغ یا به اصطلاح پافشاری به یک دروغ با افشای قطره چکانی جزئیاتی که از قبل مشخص بوده اما باعنوان اطلاعات «جدید» به مخاطب داده می شود و تکرار دروغ های مشابه در یک زمینه از مهمترین ترفندهایی هستند که گروه های سازنده باران اسیدی مجازی برای جریان سازی استفاده می کنند. درباره تکرار دروغ هم یک جمله خاص دارند؛ انقدر دروغت را تکرار کن تا بالاخره باور کنند! اینجا شایعه، شبهه و تحلیل های سریالی را هم نباید از قلم انداخت. اطلاعاتی که بعداً مشخص می شود، اصلاً از روز اول به این شکل وجود نداشته، عده ای باور کرده اند و هزینه های فردی و اجتماعی برایش پرداخته اند اما طراحان این ماجرا را به سود و مقاصدشان رسانده است. شایعه، منفعت زیادی برای جریان سازان بی تعهد دارد.

گوش نده؛ فقط بگو دروغگو!

اما یک نکته مهم دیگر، یکی از ترفندهای پرکاربرد که این روزها با تحریک احساسات و تحریف منطق اجتماعی، جوامع مختلف را دچار هزینه و تاوان کرده این است؛ بدون شک و بدون هیچ تجدیدنظری فکر کن طرف مقابل دروغ می گوید. خواست حرف بزند، گوشت را بگیر. گوش نده و فقط بگو: درغگو! این شیوه، متاسفانه تنش های زیادی را در فضای مجازی ساخته و بعد به دنیای واقعی کشانده. امنیت و آرامش جوامع را به خصوص در منطقه غرب آسیا مخدوش کرده است. آنچه سوریه و عراق را در دام داعش اسیر کرد، پخش شدن شایعه هایی درباره آسیب به دانش آموزان بود. مواردی که مردم زمانی متوجه شدند که شایعه و دروغی بیش برای تجزیه کشورشان و حذف نام سوریه و عراق از نقشه جهان نبوده که داشت خیلی دیر می شد! داعش بیرحمانه به آنها حمله می کرد، روز و شب و بی وقفه. دروغ! سرباز دشمن در فضای مجازی و خط شکن است تا سربازهای همان دشمن در واقعیت شهرهایی را که قبل از هر چیز، مردمشان اطمینان و باورشان  نسبت به خودشان، اتحادشان و حکومتشان را از دست داده اند و تسلیم فکری شده اند را با کمترین هزینه فتح کنند.

خالق فقط بگو دروغگو، کیست؟!

ترفند شوم فکر کن طرف مقابل دروغ می گوید و به او اجازه صحبت، توضیح و دفاع نده، هم معمولاً این طور است که طرفی که خودش دروغ را ساخته و در اتاق فکرش(اتاق جنگ روانی) حسابی پرداخته آن را تجویز می کند. به صورت مستقیم یا با استفاده از شعارهایی هدفمند و به شکل غیرمستقیم اما چرا؟ قوانین اتاق جنگ می گوید باید فرصت تفکر از مخاطب گرفته شود. فرصت نداشته باشد به این فکر کند که اگر آن محتوای فضای مجازی دروغ باشد، چه؟ باید وارد مرحله ستیز و مبارزه شود. لاک دفاعی یا گارد حمله بگیرد و تمام مدت، ذهنش درگیر همان القا و شعار باشد. اینجاست که احتمال مفاهمه صفر است. تنش بالا می رود و اتاق جنگ مگر غیر از این را می خواست؟!

این ۳ شرط طلایی نجات دهنده

حالا نوبت به سوی دیگر ماجرا می رسد؛ همان مهارت هایی که باید یاد بگیریم تا در فضای مجازی،  حقیقی فریب نخوریم. لازم است قبل از ورود به فضای مجازی با مطالعه، تفکر و راهنمایی افراد امین و خبره، مسیر اجتماعی خودمان را پیدا کرده باشیم. بدانیم سمت و سوی فکری ما چیست و چرا انتخابش کرده ایم؟ نکته بعدی داشتن یک بلد راه است. مثلاً یکی از همان نزدیکانمان که تسلط خوبی به دنیای مجازی دارد. اطلاعات؛ سِرّی و گرانبهاترین کالای جهان امروز است. با کمک فرد امین باید امنیت اطلاعات مخصوص به خودمان را تا حدودی حفظ می کنیم. این طور، کنترل شده به شبکه اطلاعات می دهیم. در قدم بعد، دنبال کردن اشخاص، صفحه و وبگاه هایی است که به اندیشه های ما نزدیک تر است. شبکه های مجازی به خصوص اینستاگرام فضای عمومی هم دارد. بنابراین باید تمرین و مراقبه کنیم تا هر محتوایی را نبینیم. اگر کنجکاویم و مایل که محتواهایی که گروه فکری مقابل بارگذاری می کنند را ببینیم باید خیلی محتاط عمل کنیم. اطلاعات جهت دار، دستکاری شده به خصوص محتواهایی که احساس فرد را تحریک کند باید به خوبی بررسی شود. هر چیز را خواندید، گوش دادید یا دیدید حتماً 3 شرط مهم برای خودتان بگذارید. قضاوت ممنوع، منبع این ادعا کجاست؟ و عجله نمی کنم برای واکنش نشان دادن.

منابع رسمی، فراموش نمی شود

نکته بعدی این است که برای حفظ بقا و امنیت در فضای مجازی، از بارگذاری اطلاعات شخصی، روشن کردن مکان نما، بارگذاری جزئیاتی که می تواند مورد سوء استفاده قرار بگیرد، خودداری کنیم. حالا باید برای خودمان یک جایگاه و تشخص در فضای مجازی در نظر بگیریم. در هر رویداد اجتماعی که یا جرقه اش از همان فضای مجازی خورده یا به فضای مجازی کشیده شده، عده ای می خواهند موج سواری کنند. جملات و هشتک هایی انتخاب می کنند تا مخاطب همراه شود. برای مثال بگوید به طرف مقابل اجازه حرف زدن نده! صفحه ها و پست های مخالف را اصلاً نبین و نخوان یا مواردی مانند این. مخاطب آگاه، خودش انتخاب می کند ببیند، بخواند، بشنود یا نه؟! شبکه های اجتماعی سریع ترین منتشر کننده اخبارند اما مستندترین نیستند. منابع رسمی را فراموش نمی کنیم چون شأن و تعقل ما در استفاده از فضای مجازی این اجازه را به ما نمی دهد.

اعداد و منابع مبهم، ممنوع!

در هر محتوا که مدام از صفت «همه» یا «هیچ» در آن استفاده شده، می توان متوجه شد یک ایرادی برای پوشاندن حقیقت وجود دارد. از محتواهایی که مبالغه زیادی دارند، می توان به دروغ پردازی پشت صحنه پی برد. وقتی اعداد خیلی مبهم باشند باید بیشتر بررسی کرد صحت ماجرا را. در اخبار به خصوص اخبار فوری و اولیه یک ماجرای حساس همیشه یک نقطه تأمل یا تردید کنار ادعاهایی درباره منبع یا شاهدان ماجرا بگذاریم. منظور مثال هایی مانند یک مسئول، یک پزشک یا یک مهندس گفته است؛ دقیقاً چه کسی با چه هویتی گفته؟ یا برای مثال خودم دیدم، خاله ام گفته، پدر دوست پسرعمویم خودش مسئول است و گفته که… این منابع، ابداً اعتبار ندارند. بنابراین نمی توان برمبنای آن باور، تصدیق، تکذیب یا قضاوت کرد. هر مطلبی را سریع برای دیگران ارسال نکنیم. اگر جعلی یا نادرست باشد، اعتبار خودمان مخدوش می شود یا ممکن است مدیون دیگران شویم.

نسبت ۵ به یک رعایت شود

ساعت حضورمان در این فضا را مدیریت کنیم و به این قانون پایبند باشیم. از قبل بدانیم دنبال کدام دسته اطلاعات خواهیم بود و برای چه به این فضا سر می زنیم؟ در حداقلی ترین استانداردهای علم رسانه برای از بین بردن اثر مخرب هر خبر منفی، خشمگین و ناراحت کننده دست کم باید 5 خبر مثبت و خوب خواند. از مدیریت حال خوبتان در فضای مجازی غافل نشوید.

«بد شدن حال» و «کنجکاوی بیش از حد» ۲ نشانه مهم برای این است که بدانیم از این فضا آسیب دیده ام. حال بد، نشانه همان باران اسیدی است و کنکجاوی زیاد نشانه اعتیاد به این فضا. فضای مجازی به هیچ وجه، کمک نمی کند کسی متخصص و در رشته ای زبانزد شود. اطلاعات در این فضا بیشتر عمومی و دست چندم است. هیچ چیز نباید جای مطالعه را بگیرد.