همه ما بارها این جمله را شنیدهایم که «فلان زوج از هم جدا شدند؟ نه امکان ندارد، آنها که زندگی خوبی داشتند، همه خانواده حسرت زندگی آنها و فرزندانشان را در دل داشتند، چه شد که این طور شد؟»
طلاق ذره ذره، بیصدا و پنهانی با ایجاد فاصله عاطفی در زندگی مشترک زوجها رخنه میکند و به جایی میرسد که فرد گمان میبرد عمرش در این زندگی به تباهی گذشته و دیگر تاب تحمل سختیها را ندارد. به خوش میگوید «من چه گناهی کردم که مادر شدم؟ چقدر به پای فرزندانم بنشینم؟ من هم حق زندگی دارم.» گویی روزهایی را که در انتظار به دنیا آمدن فرزندش بود، روزهایی که با لبخند فرزندش جان میگرفت و در روزهای بیماری دلبندش را که به خاطر دردکشیدن کودکش آرام و قرار نداشت، فراموش کرده است. از همین جاست که زندگی ها دچار لغزش می شود و زوجها به جای حل مساله و مشکلی که در خانواده فرسایشی شده است، به طلاق فکرمیکنند.
گویی مردم به تعریف تازهای از زندگی رسیدهاند. جوانها میگویند زندگی بازگشتپذیر و تکرارپذیر نیست و باید از آن استفاده کنند و لذت ببرند و چنانچه در خانوادهای قرار گرفتهاند که نیازهایشان در آن خانواده تامین نمیشود، الزامی به ماندن نمیبینند و تعهدی ندارند.
تاثیرپذیری از برشهای کاذب زندگیها در فضای مجازی در غیبت فرهنگ سازش
چقدر زود زمانه تغییر کرد. روزگاری زوجها تا پای مرگ با هم زندگی میکردند و با هر گونه سختی و مشکل میساختند و تن به طلاق نمیدادند و امروز زوجها فریب شیکنمایی و کلیشهسازیهای فضای مجازی را میخورند و نسبت به همسر خود از کاستیها گلایه دارند و زندگی در این مسیر برای زوج ها غیرقابل تحمل می شود. غافل از اینکه این کلیشهها همه قصه خانوادهها نیست، بلکه برشهایی کاذب و غیرواقعی از زندگیها است، زوج ها اما غافل از این نکته، به همهچیزهای خوب پشت پا میزنند و به دنبال طلاق میروند.
طلاق یک پدیده اجتماعی است و جوامع از این معضل مصون نیستند. به بیانی دیگر طلاق آسیبی اجتماعی است که در پی آن شاهد بروز زنان و مردان بدون همسر و فرزندان طلاق می شویم که هر کدام پس از این ماجرا فراز و فرودهایی در زندگی خود در پیش دارند که هر کدام قصه سربستهای است و برای هر کدام از سه ضلع مثلث مرد، زن و فرزند، آسیبهاو خلاءهایی پرنشدنی در پی دارد.
طبق گزارشها، بیش از ۸۰ درصد طلاقها در کشور به صورت توافقی صورت میگیرد و در واقع، در اسلام طلاق حلال شده است و وقتی زوج ها واقعا نمیتوانند با هم زندگی کنند، از هم جدامیشوند؛ تا اینجای ماجرا هم مشکلی نیست، اما اثرها و آسیبهایی که این مسأله روی جامعه و روی خود خانوادهها میگذارد، بسیار عمیقتر از آن است که بتوان از کنار آن به سادگی گذشت.
آسیبپذیری فرزندان و زنان از طلاق
در قوانین طلاق شرایطی قرار داده شده که کمی مراحل آن را مشکل میکند. به همین دلیل برای رهایی از این پیچوخمها دو طرف تصمیم میگیرند به صورت توافقی از هم جدا شوند و همین مسأله باعث میشود فرصت و زمان بیشتری برای فکرکردن به یکدیگر ندهند و با بروز مشکلاتی که شاید حل آنها کمی زمان میخواهد، از هم جداشوند؛ بدون آنکه به عوارض وحشتناکی که طلاق با خود همراه دارد، فکر کنند.
در واقع بزرگترین آسیب در طلاق را بچهها متحمل میشوند و زنان نیز در این میان بسیار آسیبپذیرتر از مردان است. خانهداربودن بیشتر زنان دچار طلاق باعث میشود آنها درآمدی نداشته باشند و مشکلات و تبعات بیشتری برای آنها از نظر اقتصادی و اجتماعی پیش میآید.
نگاهی به آمار خزنده و افزایشی طلاق در استان سمنان طی سالها
ثبت یکهزار و ۳۰۰ فقره طلاق طی سال ۹۹، یکهزار و ۵۹۱ طلاق در سال ۱۴۰۰ و یکهزار و ۶۰۹ مورد سال ۱۴۰۱ در استان سمنان نشان میدهد این استان هم مانند دیگر مناطق کشور درگیر آسیب اجتماعی طلاق است و ضرورت دارد در زمینه توجه و برنامهریزی برای تداوم زندگیها بیش از پیش تمرکز شود.
به گفته عباس قندالی مدیرکل ثبت احوال استان سمنان، طلاق در این استان سال گذشته در مقایسه با سال ۱۴۰۰ افزایش یک و یک دهم درصدی داشت و استان سمنان در بین ۳۱ استان کشور از لحاظ فراوانی طلاق، سال گذشته در رتبه هجدهم قرار داشت و امسال در رتبه هفدهم قرار دارد و سال گذشته به ازای هر یک هزار نفر حدود ۲ و سه دهم مورد طلاق ثبت شد.
ثبت چهار هزار و ۵۰۰ طلاق طی سه گذشته در استان سمنان گویای فاجعهای است که چراغ خاموش خانوادههای استان را درگیر آسیب اجتماعی میکند و ثبت هر یک مورد طلاق، در خوشبینانهترین حالت، اگر فرزندی وجود نداشته نباشد، ۲ نفر را درگیر آسیب اجتماعی میکند. ثبت چهار هزار و ۵۰۰ طلاق طی سه سال(از سال ۱۳۹۹ تا ۱۴۰۱) در واقع ۹ هزار نفر در استان سمنان با جمعیت ۷۰۲ هزار نفری را درگیر آسیب اجتماعی کرده است و این آمار فاجعهای است که ضرورت توجه به بنیان خانوادهها، تداوم زندگیها و توجه به آموزشها را ۲ چندان میکند.
آمارها نشان میدهد مبارزه با آسیبهای اجتماعی به ویژه طلاق با برگزاری صرف جلسات ویژه این زوج های متقاضی طلاق محقق نخواهد شد و همه دستگاههای متولی باید آسیب های طلاق را جدی بگیرند و در راستای پیشگیری از آسیب های اجتماعی خانواده به ویژه طلاق اهتمام جدی داشته باشند.
ریشهها و راهکارهای پیشگیری از طلاق
معضل طلاق یک پدیده چندوجهی است و از جمله دلایل این معضل اجتماعی، کمبود مهارت های زناشویی، مسایل اقتصادی با محوریت بیکاری، هم سطح نبودن زوجین، ازدواج در سنین پایین، اختلالت جنسی، اعتیاد به مواد مخدر و دخالت نابجای اطرافیان، بیان شده است.
تمرکز بر افزایش آموزشهای قبل از ازدواج و سواد عمومی جامعه در مورد خانواده و ازدواج، کنترل و پیشگیری از مداخلات خانوادهها و افزایش فعالیت ها و برنامه های فرهنگی اجتماعی، از جمله راهکارهایی است که در کاهش آمار طلاق در جامعه موثر است.
به اعتقاد کارشناسان، جدی گرفتن فراگیری آموزشهای مهارتی و استفاده از خدمات مشاورهای، از دیگر راهکارهای موثر در کاهش طلاق است و آحاد جامعه می توانند مشکلات خانوادگی، اعتیاد، کودک و نوجوان، تحصیلی، تربیتی، پیش از ازدواج و مشکلات سلامت روان و بالینی را با تلفن رایگان صدای مشاور ۱۴۸۰، خط اعتیاد ۰۹۶۲۸ و خط اورژانس اجتماعی ۱۲۳ سازمان بهزیستی در میان بگذارند تا با استفاده از راهنمایی کارشناسان، از مواجهه و درگیری خانواده ها با آسیب اجتماعی پیشگیری کنند.
منبع ایرنا