به گزارش روابط عمومی بنیاد به نقل از سلامت نیوز، زوجهایی که قصد طلاق توافقی دارند، طبق بخشنامههای قوه قضائیه باید در جلسات مشاوره دادگاه شرکت کنند و بعد از سپریکردن این جلسات، پرونده جدایی زوجین پیش میرود؛ درحالیکه بسیاری از زوجها، مخصوصا زنان، از نتیجه این جلسات مشاوره رضایت ندارند و علاوه بر زیر پا گذاشتن بیطرفی در جلسات و ناکارآمدی این مشاورهها، با اصرار بر آشتی زن و مرد، آن را باعث طولانیترشدن پروسه طلاق و افزایش تنش میدانند؛ موضوعی که متخصصان حوزه روانشناسی و حقوقی هم در گفتوگو با «شرق» آن را تأیید میکنند.به گزارش سلامت نیوز به نقل از روزنامه شرق، زوجهایی که قصد طلاق توافقی دارند، طبق بخشنامههای قوه قضائیه باید در جلسات مشاوره دادگاه شرکت کنند و بعد از سپریکردن این جلسات، پرونده جدایی زوجین پیش میرود؛ درحالیکه بسیاری از زوجها، مخصوصا زنان، از نتیجه این جلسات مشاوره رضایت ندارند و علاوه بر زیر پا گذاشتن بیطرفی در جلسات و ناکارآمدی این مشاورهها، با اصرار بر آشتی زن و مرد، آن را باعث طولانیترشدن پروسه طلاق و افزایش تنش میدانند؛ موضوعی که متخصصان حوزه روانشناسی و حقوقی هم در گفتوگو با «شرق» آن را تأیید میکنند.
دوست ندارم به آن اتاق مشاوره اجباری بازگردم
هنوز نشانههای جوانی در صورتش نمایان است؛ زنی 40ساله که تجربه دو ازدواج ناموفق را پشتسر گذاشته. ناهید، این زن جوان، ازدواج اولش را اشتباه دوران کودکی و ازدواج دومش را خطای یک علاقه در جوانی میداند. به قول خودش، حالا علاوه بر یک تنهایی عظیم که همخانهاش شده، زخم روزهای سخت طلاقگرفتن هم هنوز در ذهنش جا مانده است. خودش میگوید: «ازدواج اولم دو سال بیشتر طول نکشید، فهمیدم همسرم شیشه مصرف میکند، آنقدر کتکم میزد که یکبار با دماغ شکسته به خانه پدرم رفتم. با هزار بدبختی طلاقم را گرفتم. بعد از چند سال به مردی علاقهمند شدم و با هم ازدواج کردیم اما به شش ماه هم نرسید که فهمیدم دروغهای زیادی گفته است. دیگر توان ماندن نداشتم و طلاق خواستم. روحم زخم خورده بود و بااینحال رفتوآمد در راهروهای دادگاه برایم عذابآور بود. در شورای حل اختلاف به خانمی مراجعه کردیم که جلوی همسر سابقم بهراحتی من را تحقیر میکرد. مثلا با لحن تندی گفت دومین ازدواجت هم بوده و باز میخواهی طلاق بگیری؟ رفتارهای کاملا غرضورزانه که جز بیاحترامی برای من چیزی نداشت. بعد از آن، جلسه مشاورههای دادگاه هم برای من همین بود. اتاقی که یک خانم از ما سؤالهای کلی و گاه بیاساس میپرسید و همکار مردش در طرف دیگر اتاق پروندهها را جابهجا میکرد. در پروسه طلاق دوم چون دیگر بالغ و بزرگسال بودم، کاملا حس تلخ زیر پا گذاشتهشدن حریم شخصیام را حس میکردم. این مشاورهها جز اعصابخردی چیزی نداشت و واقعا دوست ندارم دیگر هیچوقت به آن اتاق مشاوره اجباری بازگردم…».
جلساتی که مشاوره را زیر سؤال میبرد
جلسات مشاوره پیش از طلاق توافقی که معمولا دادگاه زوجها اجبار به شرکت در آن میکند، طبق نظر برخی کارشناسان چندان کارآمد نبوده و امیرحسین جلالیندوشن، عضو هئیت علمی روانپزشکی دانشگاه علوم پزشکی و عضو انجمن جهانی روانپزشکان نیز در گفتوگو با «شرق» این موضوع را تأیید میکند و میگوید: «همانطورکه میدانید، به دلیل اصول اخلاقی ما به فضای داخل هیچکدام از این جلسات روانشناسی دسترسی نداریم و فقط روایت مراجعان به این جلسات را داریم. از طرفی آمار و ارقام مشخصی که بهصورت علمی و بیطرف تهیه شده باشد و نه به شکل گزارشهای ادواری دولتی، در دست نیست. معمولا آنچه از مشاوره در کشور در نظر دارند، این است که مسائل حوزه سلامت از مشاوره تا روانپزشکی همه تنها ریشه فردی دارند. بنابراین این نگاه که چند جلسه مشاوره میتواند معجزه کند یا با خرید زمان میتوان افراد را از جدایی پشیمان کرد، بهطورکلی این مشاورهها را زیر سؤال میبرد. بسیاری از افراد انگیزهای ندارند تا در این جلسات مشاوره شرکت کنند و بنابراین این جلسات به شکل فرمالیته و صوری برگزار میشود. برای ارزیابی موفقیت این جلسات باید بررسی شود که چند نفر با این جلسات از طلاق منصرف شدهاند و اگر از جدایی منصرف شدهاند، به دلیل حضور در این جلسات بوده است یا نه. مسائل روانشناسی پیچیدگی بسیاری دارد و بنابراین حتی اگر افراد بعد از حضور در این جلسات از جدایی منصرف شدهاند، باز هم نباید آن را به دلیل کامیابی این مشاورهها در نظر گرفت. اگر مشاوره فقط افراد را از طلاق منصرف کند، درواقع تنها شکل مشکل را تغییر داده و چیزی را حل نکرده است. از طرفی هم میتوانیم به آمار رو به رشد طلاق در کشور نگاه کنیم. آماری که اگر خوشبینانه نگاه کنیم، دستکم در تهران از هر دو ازدواج یک طلاق ثبت میشود. این عدد در سالهای نهچندان دور سه به یک بود».
با اشاره غیراصولیبودن برخی از این جلسات مشاوره، احتمال شدت آسیب و اختلاف بین زوجهای در مرحله طلاق هم بیشتر خواهد شد که این متخصص اشاره میکنند: «وقتی به این مسائل به شکل پروژه نگاه میشود، بنابراین پروژه را هم باید به کارفرما سپرد و مجری هم باید در قبال کارفرما پاسخگو باشد که در قبال عدد و رقمی که به کارفرما تحویل میدهد، پول دریافت میکند. نفس نگاه به چنین مسئلهای میتواند آثاری منفی به جای بگذارد. این در حالی است که وقتی دو نفر برای طلاق روبهروی یک مشاور قرار گرفتند، در پیچیدهترین و دشوارترین شرایط انسانی قرار دارند. بااینحال، نیاز است آن مشاور بداند در این لحظه باید با چه ادبیات و لحنی صحبت کند . باید بداند حتی چه چیزهایی را نگوید که همه اینها به تخصص کافی، سواد فرهنگی و بین فرهنگی و بیطرفی آن متخصص نیاز دارد. آنچه خیلی اوقات میشنویم، این است که چنین امکاناتی برای این جلسات مشاوره وجود ندارد. دوربودن این طرحهای مشاورهای از فضای دانشگاهی، باعث شده تا چارچوببندی آنها از ابتدا چندان تخصصی نباشد. ضمن اینکه اگر دستگاه قضا قصد دارد در کشور چنین کارهایی انجام دهد، باید از نهادهای مستقل و تخصصی کمک بگیرد؛ چون این تفکر که به دلیل رسالتی اجتماعی باید با این مشاورهها میزان طلاق را در جامعه کاهش داد، نتیجه مؤثری نخواهد داشت. اساسا مسائل مربوط به روابط انسانی را با یک پروژه و طرح سازمانی نمیتوان پیش برد و آن را حل کرد».
جلساتی نمایشی
وکلا و فعالان حقوقی که در حوزه زنان و خانواده فعال هستند نیز گاهی نسبت به مشاورههای قبل از طلاق توافقی زوجین انتقادهایی را مطرح میکنند. زهرا مینویی؛ یکی از همین وکلای فعال در حوزه زنان و خانواده، در گفتوگو با «شرق» اشاره دارد: «طبق برخی پروندههایی که در این زمینه داشتم، چند باری از این مراکز بازدید داشتم. آن چند مرکز مشاوره که من برای پروندهها مراجعه کردم، ساختمانهای تنگ و تاریکی بودند که اصلا با فضای استاندارد مرکز مشاوره کاملا فاصله داشت. اتاقهایی خالی از هر نشانه برای راحتی گفتوگو در این اتاقها. صرفا در یکی از این جلسات سؤالهای کلی از موکل پرسیدند. چیزی که زوجین از این جلسات برای من گفتند، عموما نارضایتی بوده و معمولا به دنبال راهی بودند تا در این جلسات مشاوره شرکت نکنند. طبق آنچه مشاهده کردم، عموما خود زوجین به شکل شخصی به مشاورههای مستقل مراجعه میکنند و افرادی هم که خودشان مشاوره شخصی نمیرفتند، در این جلسات مشاوره دادگاه اصلا احساس راحتی نمیکردند یا افرادی که با آنها گفتوگو کردند اصلا نیروهای متخصصی نبودند. همین موضوع باعث شده بوده تا زوجین به مرحلهای از تنش برسند که حاضر نباشند با هم به این مراکز مراجعه کنند. بنابراین من بهعنوان وکیل، کارآمدی خاصی از این جلسات برای موکلانم ندیدم که بگویند از روند این مشاورهها راضی بودند. آنچه میگفتند این بود که کاملا فضای این جلسات مشابه دادگاه بوده و تمام مشکلات ما را کوچک جلوه میدادند تا به هر قیمتی ما را آشتی دهند، نه اینکه مسائل را ریشهای برطرف کنند. از نظر من کاملا این جلسات نمایشی است. به نظر قصد بر این است با طولانیکردن پروسه طلاق، صرفا آمار طلاق را به شکل نمادین در هر ماه پایین بیاورند. درواقع وقتی فرد میتواند در سه روز طلاق بگیرد، ولی تا سه ماه زمان میبرد، قصد داریم فقط آمار آن ماه را تغییر دهیم و در این سه ماه هم هیچ اتفاق مثبتی نمیافتد و فقط تنش بین زوجها ادامهدار میشود. همچنین بیشتر زوجین به دنبال مراکزی هستند تا پول دهند و در مشاورههای دادگاه شرکت نکنند.
مشاورههای ناکارآمد
یکی دیگر از وکلایی که نسبت به مشاورههای پیش از طلاق توافقی انتقاد دارد، شیما قوشه وکیل دادگستری است که در همین زمینه به «شرق» میگوید: «این مشاورهها برای طلاق توافقی بین زوجین برگزار میشود. از زمان ریاست آقای رئیسی در قوه قضائیه این بخشنامه الزامی شد. بااینوجود، اصلا این مشاورهها را کارآمد نمیدانم؛ چون کاملا فرمالیته و تشریفاتی هستند. حتی طبق گزارشهایی که از موکلانم گرفتهام، اصلا در این جلسات صحبت خاصی نمیشود و همه سؤالات کاملا کلی است. این در حالی است که باید این مشاورهها به شکل تخصصی قبل از ازدواج افراد برگزار شود؛ چون افرادی که سراغ طلاق توافقی میروند، عموما از دو حالت خارج نیستند؛ یا آنقدر از خود و تصمیمشان مطمئن هستند که به جای کشدادن پروسه طلاق، خیلی محترمانه با هم توافق کردند، یا زن از مرد توافق دارد که آنهم به دلیل یک توافق اولیه است یا آنقدر در رفت و آمد به دادگاه دعاوی مختلف علیه هم صادر کردند که خسته شدند و حالا تصمیم به طلاق توافقی گرفتند. بنابراین این مشاورهها برای چنین افرادی اصلا کارایی ندارد».