جستجو

کاهش بی‌معنا/ چرا نمی‌توان آمار‌های کاهش طلاق را پذیرفت؟

کاهش بی‌معنا/ چرا نمی‌توان آمار‌های کاهش طلاق را پذیرفت؟

این مطلب تهیه و تنظیم شده توسط روابط عمومی بنیاد پیشگیری از آسیب های اجتماعی می‌باشد.

نخستین شوک افزایش آمار طلاق به ایرانیان به دهه ۸۰ برمی‌گردد. آمار طلاق از سال ۱۳۸۰ به بعد با شتاب بیشتری نسبت به سال‌های گذشته افزایش پیدا می‌کند.

اخیراً آماری در برخی از رسانه‌ها منتشر شده است که نشان از کاهش طلاق در ۳ دهه گذشته دارد.

به گزارش روابط عمومی بنیاد به نقل از دنیای اقتصاد، «مرکز رصد جمعیت کشور» وابسته به سازمان ثبت‌احوال ایران به تازگی آمار‌هایی در رابطه با طلاق در ایران در سال ۱۴۰۲ منتشر کرده است. در این آمار‌ها بیشترین و کمترین شهر‌هایی که ازدواج‌هایشان با شکست مواجه شده‌اند، آمده است و همچنین آمار‌های مربوط به سن طلاق. برخی رسانه‌ها بر اساس آمار مرکز رصد جمعیت کشور سازمان ثبت‌احوال که شامل ۲۰۱ هزار و ۴۶۸ رویداد طلاق در سال ۱۴۰۲ نتیجه‌گیری کرده‌اند: «نسبت به مدت مشابه سال قبل ۳ درصد کاهش داشته و به این ترتیب پس از سه دهه آمار طلاق در کشور کاهشی شده است.» این در حالی است که مشاهدات و بررسی‌ها نشان از حکایت دیگری دارد.

شوک طلاق در دهه ۸۰ وارد شد

نخستین شوک افزایش آمار طلاق به ایرانیان به دهه ۸۰ برمی‌گردد. آمار طلاق از سال ۱۳۸۰ به بعد با شتاب بیشتری نسبت به سال‌های گذشته افزایش پیدا می‌کند. آمار طلاق در سال۱۳۸۰، ۴.۹ درصد، سال۱۳۸۱، ۳.۱۰ درصد، سال ۱۳۸۲، ۶.۱۰ درصد، سال۱۳۸۳، ۵.۱۰ درصد، سال ۱۳۸۴، ۷.۱۰ درصد و سال۱۳۸۵، ۱۲.۱ درصد بوده است. این آمار همچنان در سال‌های بعد هم روند افزایشی دارد، به‌طوری که رئیس سازمان ثبت احوال کشور تعداد طلاق‌های ثبت شده در سازمان ثبت احوال را ۹۹ هزار و ۸۵۲ واقعه در سال ۸۶ اعلام کرده و می‌گوید: «این واقعه نسبت به سال گذشته خود پنج هزار و ۸۱۳ مورد افزایش داشته است.» این رویه همچنان در سال‌های بعد هم روند افزایشی پیدا می‌کند تا اینکه به تازگی آماری منتشر شده که در آن برخی از رسانه‌ها استنباط کردند که بالاخره بعد از سه دهه طلاق روند کاهشی پیدا کرده است. از آنجا که تحلیل آمار می‌تواند منجر به کاهش آسیب‌های اجتماعی و برنامه‌ریزی برای چشم‌انداز کشور شود، بسیار تاثیرگذار است.

کاهش بی‌معنا

تحلیل ارائه شده از آمار‌های جدید ثبت احوال گویای آن است که بعد از سه دهه روند طلاق کاهشی شده است. سوال این است که آیا این تحلیل صحت دارد؟ محمدجواد محمودی، رئیس موسسه تحقیقات جمعیتی با استناد به این آمار‌ها معتقد است که این کاهش ناچیز سه درصد با توجه به روند رو به رشد طلاق تغییر معناداری محسوب نمی‌شود: «یکی از متداول‌ترین شاخص‌ها برای مطالعه سطح و روند رویداد‌های ازدواج و طلاق در ایران که اغلب توسط کاربران عمومی و حتی در متون تخصصی به کار می‌رود، نسبت ازدواج به طلاق است. این نسبت حاصل تقسیم تعداد ازدواج‌های یک سال بر تعداد طلاق‌ها در همان سال است که تعداد ازدواج‌های واقع شده به ازای هر طلاق واقع شده در آن سال را نشان می‌دهد. این در حالی است که آنچه اتفاق افتاده، در واقع کاهش ناچیز۲/۶ درصدی آمار طلاق در سال ۱۴۰۲ به نسبت سال قبل از آن است که در سه دهه بی‌سابقه نیست و همچنین به نسبت روند رو به رشد طلاق در دهه‌های اخیر تغییر معناداری محسوب نمی‌شود.

در یک دهه گذشته ازدواج‌ها نصف شده‌اند

این‌بار از منظر تعداد ازدواج‌ها، کاهش طلاق را بررسی می‌کنیم. بنا بر داده‌های مرکز آمار در سال ۹۰، تعداد ۸۷۴ هزار و ۷۹۲ ازدواج ثبت شده است؛ بنابراین تعداد کسانی که برای ازدواج راهی دفترخانه شدند کمتر و آنها که مهر طلاق را در شناسنامه خود زدند، بیشتر شده است. در سال ۱۴۰۰ آمار ازدواج به ۵۷۲ هزار و ۱۱ مورد رسیده است. طبق آمار منتشر شده در درگاه آمار‌های انسانی سایت ثبت احوال، ۴۸۱ هزار تعداد ازدواج ثبت شده است. این نشان می‌دهد که در دهه گذشته آمار ازدواج‌ها نزدیک به نصف شده است. حال اگر آمار طلاق ۲۰۲ هزار باشد؛ در سال ۱۴۰۲ به ازای هر ۱۰ ازدواج، بیش از ۴ طلاق ثبت شده. این نرخ بالاترین نسبت طلاق به ازدواج، از زمان ثبت آمار رسمی در ایران است؛ بنابراین کاهش طلاق به دلیل کاهش ازدواج بوده و مقایسه آمار‌های طلاق در چند دهه نمی‌تواند لزوما نشان‌دهنده کاهش طلاق باشد.

مشاهدات میدانی نشان از افزایش طلاق دارد

به سراغ سعید معیدفر، جامعه‌شناس رفتیم تا این‌بار از منظر متفاوتی به این آمار‌ها نگاه کنیم. معیدفر می‌گوید: «طلاق در سال‌های اولیه ناشی از تحولاتی است که در جامعه اتفاق می‌افتد. ما از جامعه هم‌بسته و پیوسته با ارزش‌های مشترک که ازدواج در درون آن صورت می‌گرفت؛ وارد جامعه بزرگ، متکثر و غیرهمبسته شده‌ایم. ازدواج در دهه اخیر با تنوع بیشتری در میان اقوام صورت می‌گیرد. این در حالی است که هر چقدر عقب‌تر می‌رویم، ازدواج‌ها در مقیاس‌های محدود و کوچک اتفاق می‌افتاد. بیشتر اقوام و فامیل‌ها و آشنا‌ها با هم وصلت می‌کردند و این میزان تنوع اندیشه و مشغولیت‌ها وجود نداشت. امروزه ما در فرآیند‌های جهانی قرار گرفته‌ایم و این شرایط نوع ازدواج‌ها را تغییر داده است.»

او از شرایط کنونی جامعه این‌طور نتیجه می‌گیرد: «از آنجاکه ازدواج از دایره خانوادگی بیرون آمده و در ارتباطات گسترده‌ای انجام می‌شود. بیشتر افراد پس از وارد شدن به زندگی متوجه تفاوت‌های فرهنگی می‌شوند و خیلی بیشتر طلاق اتفاق می‌افتد.» معیدفر معتقد است: «شاید به همین دلیل است که این روز‌ها مشاهدات میدانی ما حاکی از افزایش طلاق است.»

این جامعه‌شناس همچنین به این نکته تاکید می‌کند: «خیلی مشخص است که چرا این روز‌ها طلاق بیشتر اتفاق می‌افتد و آن برمی‌گردد به تفاوت‌های میان خانواده‌ها و سبک‌های زندگی، سلیقه‌ها، دیدگاه‌ها و جنبه‌های هیجانی و افق‌های زندگی و مسائل جنسی و اقتصادی. بخشی از این مسائل ممکن است از ویژگی‌های دنیای مدرن باشد. همان‌طور که می‌دانید؛ میانگین طول یک ازدواج در انگلیس ۷ سال است.»

این جامعه‌شناس تاکید می‌کند: «معمولا برای بررسی روند کاهشی یا افزایشی طلاق در ایران نرخ را در نظر نمی‌گیرند. نرخ یعنی نسبت ازدواج به طلاق. مساله دیگری هم در این زمینه می‌توان مدنظر قرار دارد و اینکه پیک جمعیتی ما تغییر پیدا کرده است. دهه ۶۰ جمعیت زیادی داشتند بعد وقتی این افراد به سن ازدواج رسیدند آمار‌ها بالا می‌رود و هر چقدر نرخ جمعیت تغییر کند، نرخ ازدواج و طلاق هم تغییر پیدا می‌کند. این هم فاکتور دیگری است که باید در تحلیل آمار‌های طلاق و ازدواج در نظر گرفته شود.»

LinkedIn
Email
Telegram
WhatsApp

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *