به گزارش روابط عمومی بنیاد، یکی از زمینههای دانش مدیریت است به عبارتی سبک چگونه زیستن و چگونه رفتار کردن در یک تخصص و در یک محیط تخصصی اعم از فردی و سازمانی را تعیین میکند. اخلاق حرفهای میتواند علاوه بر رعایت موارد ذکرشده در آیینهی مسئولیت اجتماعی ، تعهد اجتماعی و انطباق اجتماعی تفسیر گردد
اخلاق حرفهای صرفاً دانستن نیست بلکه خواستن هم هست مهارتیابی و خلاقیت راهم شامل میشود ریشه اخلاق حرفهای باورها و اعتقادات فردی و سازمانی است. اخلاق حرفهای به دو بخش اخلاق فردی که مسئولیتپذیری شخصی است و اخلاق کار
(work ethics ) مسئولیت فرد در مقابل شغل یا پست سازمانی تقسیم میشود
اخلاق حرفهای تنها با آموزش به دست نمیآید و صرفاً آموزش کافی نیست بلکه باید آموزشها را به یادگیری تبدیل کنیم و یادگیری ازنظر روانشناسی یعنی تغییر در رفتار، بعد از یادگیری باید به فکر آگاهی باشیم و بعد از آگاهی این دانی است که ما را به کمال میرساند در هر صورت اخلاقی بودن یا نبودن رفتارها و عملکرد افراد آگاهی داشتن یا نداشتن ،کارآمد بودن یا نا کارآمد بودن مدیران میتواند پیامدهای مثبت و منفی را در سطح جامعه رقم بزند. همه میدانیم ما در کشورمان مسئولیت را مربوط به تکتک افراد و شهروندان میدانیم ولی مسئولیتپذیری یعنی پاسخگویی در قبال وظیفه و تکلیف. بنابراین مسئولین دولتی ما هم در قبال رفتار خود ؛تصمیمات خود و عوارض ناشی از آن باید مورد سؤال و بازخواست قرار گیرند وقتی مسئولین در قبال مسئولیتی به ایشان سپرده شده تعهد نداشته باشند و دنبال فعالیتهای فردی و منافع شخصی خود باشند مردم نیز در قبال مسئولیت اجتماعی خود بیتفاوت میشوند و فقط به فکر منافع خودشان هستند و لا غیر بنابراین نمیتوان توقع داشت مسئولین به دنبال فعالیتهای فردی خود باشند و آینده کشور برایشان فرقی نکند ولی مردم مسئولیت اجتماعی فردی خودشان را بپذیرند و به نحو احسن جبران ناکارآمدی مسولین را بدهند وکم و کاستیهای آنان را نیز پوشش دهند..
پس اخلاق حرفهای یعنی تنها (مسئولیتپذیری اجتماعی ) این سادهترین تلقی از این مفهوم پیچیده و چند بعدی است. واقع قضیه این است که مسئولیت پذیری قاعدتا باید در ایران بواسطه تاریخ و تمدن کهن خود بیش از جوامع غربی باشد، اما آیا واقعا این طور است؟ آیا از نظر شاخص های عملکرد اقتصادی، قانونی و اخلاقی، دستگاههای ما وضع رو به رشدی نسبت به آنها داششته اند؟ آیا محصولات ما کیفیت بهتری در مقایسه با کالا های آنها دارد؟ آیا قیمت تمام شده محصولات ما، قابل رقابت با آنها است؟ آیا نهادهای تربیتی ما در درونی سازی ارزش ها، روش ها و ساز و کارهای درست و جذابی دارند؟ آیا ما در تربیت انسان برای ساختن آینده با ایمان و باورمندی بیشتری نسبت به آنها عمل می کنیم؟ آیا دغدغه آب و نان و مسکن و سایر گرفتاری ها، به مسئله اخلاق در سازمان ها و جامعه آسیب نزده است؟ آیا ساختار جامعه ما در توزیع قدرت، ثروت و منزلت عادلانه عمل می نماید؟ آیا روش ها و رفتار های ما برای رسیدن به آنچه در قانون اساسی و سایر قوانین موضوعه آمده، کفایت می کند؟ آیا سیاست های کلی نظام و نیازهایی که مقام معظم رهبری تشخیص می دهند و بر روی آن ها تاکید دارند، را با دل و جان ساری و جاری می کنیم؟ آیا شعارهای ما با عملکرد ما انطباق دارد؟ و …چه دستاگاهایی متولی این امور و پاسخگویی به این سوالات هستند ؟وظیفه همه ما در قبال فرهنگ سازی در این حوزه چیست ؟ آیا در بخش مسولیتهای فردی موفق بوده ایم ؟ آیا افراد جامعه خود را در برابر محیط زیست مسول میدانند؟آیا توانسته ایم خشم خود را از ناکارآمدی مدیران در مقابل همسر،فرزندان و خاتواده خود و حتی جامعه کنترل کنیم؟آیا در مقابل مشکلات شهری و کم و کاستیها خود را مسول میدانیم یا فقط دولت را مقصر همه چی میدانیم؟آیا در ساخت و سازها وجدان خود را دخیل میکنیم ؟آیا در رانندگی حق همنوعان خود را در نظر میگیریم ؟همه میدانیم نهادهای تربیتی، معرفتی و رسانه ها و همه سازمان ها ،وزارتخانه ها و به ویژه خانواده ها، مدارس و دانشگاه ها در این زمینه نقش اساسی دارند. الگوهای درست و به روز و متناسب با طبقات و سنین مختلف بسیار مهمند. تعیین استانداردها و آگاهی دادن نسبت به آنها و نحوه انجام کارها بر اساس آموزش ها و مهارت ها و حرکت به سوی تطابق هر چه بیشتر گفتارها و کردارها و نهایتا باید به گونه ای فرهنگ سازی شود که ارزش ها درونی گردند و به هنجار تبدیل شوند. در مسئولیت اجتماعی، تاکید بر تعهد و ملاحظات اخلاقی است و چارچوب تصمیم گیری، بلند مدت است و تمرکز بر نیل به مقصد، است. دربحث های مربوط به اخلاق حرفه ای یک مفهوم دیگر که به تکامل این گفت و گو کمک می کند، مفهوم هوش اخلاقی (Moral intelligence) است. مدیرانی که هوش اخلاقی بالایی دارند، درک و تحلیل درستی از خوب و بد کارها دارند. خوب کار می کنند و کار خوب را انجام می دهند، اقدامات آنها همواره با عقایدشان هماهنگ است، و اغلب تلاش می کنند، کارها را با ارزش ها و اصول اخلاقی پیوند زنند. بهره مندی از چنین افرادی در مدیریت های سازمانی وجه دیگری از مراعات اخلاق حرفه ای را بیان می کند
در یک جامعه زنده و پویا، همه کار خود را خوب می شناسند و در شرایط دشوار آن را خوب انجام می دهند
اخلاق حرفه ای بخشی از مدیریت است و بخش مهمی از آن است. چه آنجا که فرد بر خود و اعمالش مدیریت می کند و چه آنجا که مدیریتی بر سازمان، حاکم است. و می تواند به سبک مدیریت خاصی نیز، شکل و اعتبار دیگری بخشد. آرتورکستلر داستان نویس، وقایعنگار و روزنامهنگاری از یهودیان مجارستان بود. در سال ۱۹۴۵ تابعیت انگلیس را بهدست آورد. او در جوانی از طرفداران سرسخت کمونیسم بود و در سال ۱۹۳۱ به حزب کمونیست آلمان پیوست، اما هفت سال بعد در بحبوحه ی دادگاههای مسکو از حزب جدا شد و در باقی عمر خود به یکی از مخالفین آشتیناپذیر استالینیسم و یکی از فعالان ضد کمونیست تبدیل شد. شاهکار او رمان “ظلمت در نیمروز” است که به پرده ی آهنین و محاکمات فرمایشی در شوروی دوران استالین میپردازد. وقتی او در سال ۱۹۳۳ به شوروی سفر میکند، جامعهای میبیند به کلی آشفته و درهم ریخته. این کمونیست به چشم میبیند که در جامعه ی آرمانیاش هیچ چیز سرجایش نیست و هیچ سازمان یا دستگاه اداری درست کار نمیکند. کستلر در جایی از خود میپرسد که این جامعه با این همه آشفتگی چرا اصلا زنده و پابرجا مانده است. اما در جوابی که خودش میدهد نه پای همبستگی جهانی را بهمیان میکشد، نه از ارتش سرخ حرف میزند و نه رهبری حزب را عامل بقای این جامعه میداند. کستلر از چند آدم ساده و معمولی یاد میکند که در طول سفر دیده و توجهاش را برانگیختهاند. افسری که زن و بچهاش را در شهری گذاشته و به ماموریتی در سیبری میرفته است. کارمندی که در نبود امکانات به کار خود چسبیده بوده است. … و کستلر در اینجا میگوید، همه این «آدمها» یک صفت مشترک داشتند. «همه کار خود را خوب میشناختند و در شرایط دشوار خوب انجام میدادند. به نظر او همین «آدمها» بودند که جامعه شوروی را زنده نگاه داشته بودند. این یک نمونه ی خوب از ایفای نقش اخلاق حرفه ای در تاثیرگذاری بر مدیریت جامعه است.میخواهم بگویم در این شرایط سخت کشور در حوزه اجتماعی و تحریم همه جانبه علیه ایران و متاسفانه وجود بعضی مدیران ناکارآمد، این مسوولیت اجتماعی فردی فرهنگ غنی ایرانی است که باعث شده یک نفر حدود 220 هزار فرزند یتیم تحت پوشش قرار دهد فردی دیگر ظرف مدت سه سال یکی از مجهزترین بیمارستانهای کشور را میسازد و تحویل بخش دولتی میدهد این افراد که در ایران کم نیستند تاریخ و اعتبار ایران را حفظ میکنند یعنی به واقع میتوان گفت کشور ما در حال حاضر با قبول مسوولیت اجتماعی فردی توسط مردم در حال اداره شدن است وگرنه ایرانی که 7 درصد منابع دنیا را دارد نباید در باتلاق بحرانهای اجتماعی فرو رود.
و اما یک سوال بزرگ :چگونه میتوان مردم کشوری را به پذیرش مسئولیت اجتماعی تشویق کرد؟
نهادهای تربیتی، معرفتی و رسانه ها و همه سازمان ها و همگان و به ویژه خانواده ها، مدارس و دانشگاه ها در این زمینه نقش اساسی دارند. الگوهای درست و به روز و متناسب با طبقات و سنین مختلف بسیار مهمند. تعیین استانداردها و آگاهی دادن نسبت به آنها و نحوه انجام کارها بر اساس آموزش ها و مهارت ها و حرکت به سوی تطابق هر چه بیشتر گفتارها و کردارها و نهایتا باید به گونه ای فرهنگ سازی شود که ارزش ها درونی گردند و به هنجار تبدیل شوند. تحول در بخش های علمی، سیاسی، اجتماعی و اقتصادی جامعه صورت نمی گیرد مگر اینکه در سایه تربیت صحیح ، آموزش و تعالیم دینی در هر جامعه، تحول فرد و سپس فرهنگی اتفاق افتد. به عبارتی اگر فرد و فرهنگ که اساس مسئولیت پذیری است، اصلاح نشود نباید در انتظار تحقق کامل جنبه های مختلف مسئولیت پذیری اجتماعی ماند. دولت در این ارتباط به لحاظ تدبیر و سیاستگذاری نقش برحسته ای دارد. ریشه برخی موارد انحراف از مسئولیت پذیری ها، گاهی سهل انگاری های صورت گرفته از راس هرم سازمان هاست. بنابر این در صورتی که قاعده هرم یعنی آحاد مردم و راس هرم یعنی نهادها و مراجع حاکمیتی و دولتی در این خصوص نظم و سازمان نیابند، نمی شود به دستاورد های مسئولیت پذیری سازمانی امیدواری فوق العاده داشت. به عنوان مثال چگونه ممکن است سیستم یک وزارتخانه یا دانشگاه(که مرکز ترویج علم است)، کم اعتنا به مبانی و مبادی اخلاقی باشد اما ازکارمندان و پرسنل توقع داشته باشد، اخلاقی عمل کنند. می خواهم این نکته را بگویم که برای تعمیق اخلاق حرفه ای، سیستم ها باید در ابعاد مختلف تخصصی و هر چه بیشتر در اخلاقی شدن خود در ابتدا بکوشند پس باید بدانیم بدون مسئولیت پذیری فردی، مسئولیت پذیری سازمانی تضعیف خواهد شد.
بنیاد با احساس تکلیف نسبت به آینده جامعه و بواسطه دغدغه هایی که موسسین آن داشتند در راستای مسولیت اجتماعی خود راه اندازی شد بنیاد پیشگیری از آسیبهای اجتماعی همانند نظام آموزشی کشور همانند یک دانشگاه پیشگیری در حوزه آموزش و تربیت فعالیت میکند مانند یک پژوهشگاه در حوزه رصد و شناسایی آسیبها برای شناخت عرصه و ارایه راهکار و راه حل رفتار میکند با نظارت برای توسعه اجتماعی با ابزار دیدبان برای کمک به حال خوب جامعه و به عنوان بازوی اجرایی دستگاهها به رفع مشکل و مطالبه گری اقدام میکند تا سرمایه اجتماعی کشور را ارتقا دهد و تمام توان خود را برای رفع مشکلات مردم به کار خواهد گرفت.